اخبار استقلال

علیرضا منصوریان در خاتمه دیدار مقابل صبای قم اظهار داشت: این برد را به همه هواداران استقلال تبریک می گویم. همچنین لازم است این برد را هدیه کنیم به خانواده پورحیدری. علی پورحیدری نشان داد که این خانواده چه عرقی به استقلال دارد. او قبل از بازی به رختکن آمد و قول دادیم که سربلند بیرون می آییم.

سرمربی استقلال ادامه داد: تیم آقا صمد با ۳-۴-۳ شروع کرد اما وقتی ما حمله می کردیم ۲-۳-۵ بازی می کردند. من به جوانان تیم گفتم فقط باید صبر کنید. بی گدار به آب نزنید.

وی اذعان داشت: ما در خط دفاعی نمی گذاشتیم توپ سمت ما بیاید و خیلی زود  صاحب توپ می شدیم. با توجه به سه بازیکن نزدیک به هم، خیلی سخت به عمق آن ها وارد می شدیم. ما شانس بازی مستقیم را امتحان کردیم. اسماعیلی هم می توانست در اواخر بازی و در ثانیه های پایانی کار را تمام کند.بچه ها احساسی بازی نمی کردند و حمله، حمله و حمله اساس کار ما بود. ما رابسون، خسرو، کاوه و چندتای دیگر را نداشتیم. اما خوشبختانه در مسیری بودیم که توانستیم نفرات جدید را تزریق کنیم. باید مسیرمان مشخص بود و فقط نفراتمان تغییر کند.

منصوریان در ارتباط با صحبت های صمد درباره فحاشی استقلالی ها به لک بیان داشت: صمد زمانی مربی من بود و من در این حوزه ورود نمی کنم. من همبازی و شاگرد وی بودم و الان همکار او هستم. او یکی از بهترین های تاریخ استقلال است. حامد هم بازیکن سابق من بوده است. از این سوال بگذریم.

سرمربی استقلال درباره حرفهای مرفاوی که می گفت وی در اهواز گریه کرده است، بیان داشت: اصلا گریه نکردم. من ۳ بار گریه کردم. برای ناصرخان، غلامحسین خان و برای منصورخان که این آخری در خلوتی بود. فحاشی ادبیات غلطی در فوتبال است. من این را نمی پسندم.البته در اهواز همه دوربین ها روی من زوم بودند و می دانستند تماشاگران منتظر حرکتی از من بودند تا فحش بدهند. من به همه گفته ام که دوست دارم در خوزستان رفت و آمد کنم. این همه رفیق فوتبالیست در خوزستان دارم. من به مهدی هم گفتم که تماشاگران را آرام کند. اما در بین دو نیمه آن حرکت را دیدم. اگر آن کار را نمی کرد خودم لک را می بردم سمت تماشاگران تا آن ها ارام شوند. 

منصوریان ادامه داد: حامد را خیلی دوست دارم اما وقتی او داشت سمت رختکن می رفت دستانش را سمت دو گوشش را گرفت و این کار آن ها را تحر یک کرد. من از ۱۱ سالگی روی این سکوها بودم. شما جای خود را با هوادار عوض کنید. باز هم به لک می گویم من ۲۰ سال روبه روی هواداران پرسپولیس بوده ام. اگر احترام بگذاریم محال است آن ها در احترام، رنگ را در نظر بگیرند. خواهش می کنم هواداران در فضای مجازی این مساله را ادامه ندهند.

وی در ارتباط با شرایط مصدومان استقلال تصریح کرد: تشخیص تیم پزشکی و کادر فنی فرق نمی کند. از فردا خسرو و رابسون را خواهیم داشت و فقط وریا در کنارمان نخواهد بود که ۵ هفته دیگر به ما می رسد.

منصوریان در خاتمه در ارتباط با بهنام برزای اذعان داشت: معتقدم نباید هر بازیکنی که سریع است را چپ و راست یا فروارد گذاشت. از عملکرد بهنام راضی هستم و به نظرم این بازیکن را می توان مثل مهدوی کیا در پست دفاع هم گذاشت. زیرا می توان بازیکنان سریع را در دفاع کنار گذاشت. جوانان با انگیزه بالا خیال آدم را راحت می کنند اما میکس جوانان و باتجربه ها کار را قوی تر می کند.

قاتل خاموش

جان خانواده ۵ نفره بروجردی را گرفت

دو تیم فوتبال استقلال تهران و صبای قم از ساعت ۱۶:۲۰ در استادیوم آزادی مقابل هم قرار گرفتند این مسابقه در حالی برگزار شد که استقلالی ها برای رسیدن به این مرحله موفق شدند در برابر ملوان نوین ۲برصفر و مقابل مس کرمان با یک گل به برتری دست یابند. صبا هم با برتری ۲برصفر مقابل سفیر و برد ۴برصفر در برابر شهدای گروس بیجار حریف استقلال در این مرحله شد. 

در نیمه اول این مسابقه استقلال توسط فرشید اسماعیلی به گل دست یافت. این گل روی ضربه قیچی این بازیکن دروازه حامد لک را باز کرد اما کمک داور این گل را آفساید اعلام کرد. در ادامه مسابقه استقلالی ها در دقایق ۳۶ و ۴۰ با ضربات بختیار رحمانی و محسن کریمی می توانستند گلزنی کنند اما حامد لک به خوبی دروازه خود را حفظ کرد.

در نیمه دوم صبا روی پاس رضا عنایتی که می توانست در دقیقه ۶۸ به گل اول بازی دست یابد اما این موقعیت توسط پادووانی از روی خط بیرون کشیده شد.

در پایان ۹۰ دقیقه دو تیم با نتیجه مساوی بازی را خاتمه دادند. در وقت اضافی و در دقیقه ۱۰۲ روی سانتر فرشید اسماعیلی ، علی قربانی می توانست با ضربه سر دروازه صبا را باز کند اما این ضربه با اختلاف کم از کنار دروازه به خارج رفت. به این ترتیب بازی به ضربات پنالتی کشیده شد.

در ضربات پنالتی مگویان اولین پنالتی استقلال را گل کرد اما کیوان امرایی ضربه خود را به دستان مهدی رحمتی کوبید. امید ابراهیمی دومین ضربه استقلال را گل کرد. حق جو دومین پنالتی صبا را به زیر طاق دروازه کوبید. علی قربانی در سومین ضربه لک را فریب داد و توپ را گل کرد. قاسم دهنوی ضربه بعدی صبا را گل کرد و آن گاه نوبت به یعقوب کریمی رسید تا گل چهارم استقلال را به ثمر برساند. ابطحی ضربه چهارم صبا را گل کرد. به این ترتیب کار به ضربه فرشید اسماعیلی رسید. این بازیکن ضربه پنجم را گل کرد و استقلال با برتری ۵ بر ۳ راهی دور بعد شد.

امشب در محل تپه تفریحی چغا بروجرد، فرصتی دست داد تا با سه دوست جوان دندانپزشک دیدار داشته  و برای دقایقی در خدمت این دوستان گرامی که  در دانشگاه آزاد بروجرد مشغول کسب علم هستند، باشم.

آقایان: “علی نژاد”، ” قنبر زاده” و ” ختنی” از سه منطقه زیبای کشورمان از آذربایجان و شهرستان دورود و شهرستان خمین چند سالی است که میهمان ما بروجردی ها می باشند و این افتخار نصیب شهر ما شده که سه دندانپزشکی که قرار است به امید خدا در سالیان بعد در خدمت  هموطنان مان در زمینه دندانپزشکی باشند، تحصیل کرده دانشگاه بروجرد می باشند.

به هر حال صمیمانه برای تمامی دانشجویان دانشگاه های بروجرد و بخصوص دانشجویان رشته دندانپزشکی دانشگاه آزاد بروجرد و این سه دانشجوی محجوب  آرزوی موفقیت روز افزون داریم. 

فرهاد داودوندی- بروجرد:

برای کار بانکی که داشتم، قدم زنان در حال رفتن به طرف سه راه جعفری بروجرد بودم که یکدفعه اینقدر گرسنه ام شد که دست و پایم به لرزه افتاد.

تا کنون سابقه نداشته اینجوری گرسنه ام بشود! احساس می کردم گوش هایم نمی شنود، چشمهایم تیره و تار می دید، حال توی بدنم نبود قدم های محکم بردارم، دست و پایم از فرط گرسنگی می لرزید!

کنار خیابان، بخصوص از دور میدان صفا تا سه راه جعفری دستفروشان انواع و اقسام میوه ها  را روی زمین  برای عرضه به مردم گذاشته بودند.

 اینقدر گرسنه بودم که با خودم می گفتم: اگر ماشین همراهم بود همه این سیب ها و انگورها و هندوانه و ….. می خریدم!

در آن حال دوست داشتم همه خوراکی های کنار خیابان مال من بود، با دیدن هر کدام از آنها بیشتر حریص می شدم که  این خوراکی ها که خداوند آفریده فقط و فقط مال من باشد!

به هر حال با دیدن یک اغذیه فروشی بدون درنگ وارد شدم و درخواست یک  سمبوسه دادم.

جای تان خالی! بعد از خوردن سمبوسه آن حس و حال ضعف شدید بر طرف شد. ۱۰۰۰ تومان به صاحب ساندویچی دادم و از آن اغذیه فروشی بیرون آمدم.

حالا دیگر احساس می کردم حالم بهتر شده و دیگر آن ضعف قبلی را ندارم، اما یک چیز برایم خیلی جالب تر بود و آن اینکه با دیدن آن میوه های بی شمار کنار خیابان، فقط زیبایی های شان توجهم را جلب می کرد، دیگر مایل نبودم همه میوه های دستفروشان فقط و فقط مال من باشد!

اولش برای خودم هم عجب بود که چرا به یکباره اینقدر دید من به دنیای خوراکی های پیرامونم تغییر کرد؟!

اما رمز کار در یک غذای ۱۰۰۰ تومانی به نام سمبوسه بود که باعث شده بود دید مرا به دنیای اطراف عوض کند!

در مسیر برگشت، پیش خودم فکر می کردم که این انسان که با یک لقمه غذای ۱۰۰۰ تومانی  اینچنین دیدش به “مالکیت داشتن” بر دنیای اطراف تغییر می کند، چرا اینقدر حریص است که برای جمع کردن ثروت به صغیر و کبیر رحم نمی کند؟!

انواع و اقسام اختلاس ها را انجام می دهد؟ با زد و بند و گرفتن پست ریاست “سرا پوست” بیت المال را بالا می کشد و بنام اطرافیان می کند تا برای مثلا روز مبادایش ( در حالیکه نمی داند فردا زنده است یا نه!) ثروت نامشروع را روی هم انباشته کند؟ در حالیکه خودش هم بنوعی می داند که بعد از جان باختن، تمامی ثروت های باد آورده، توسط همان اطرافیان بر چشم بر هم زدنی بر باد خواهد رفت!

به هر حال یک مبلغ بسیار ناچیز ۱۰۰۰ تومانی می تواند در قالب سیر شدن حتی با یک سمبوسه،  حریص بودن را به دنیای اطراف تغییر بدهد و بعد با خیال راحت توی خیابان قدم زد، با مردم گفت و خندید، و در حالیکه قدم زنان زیر نور آفتاب راه رفت، از دیدن میوه هایی که بسیار زیبا روی هم چیده شده اند و مردمی که در حال خرید آنها هستند بسیار لذت برد.

بروجرد میزبان مسابقات فوتسال

 مهندسان لرستانی