سپاس از آقای عباس کریمی
نقد اجتماعی /سوزنی به خودمان! باید بدانیم که از چه مدیری، چه خواسته ای داشته باشیم!
نقد اجتماعی
سوزنی به خودمان!
باید بدانیم که از چه مدیری،
چه خواسته ای داشته باشیم!
طرف خودش را با سرعت به نماینده شهرمان در مجلس شورای اسلامی می رساند و می گوید: چرا کوچه ما آسفالت نیست؟!
آن دیگری با دیدن فرماندار توقع دارد بنر قهرمانی فرزند ورزشکارش در شهر نصب شود!
فرد دیگری به یک وبلاگ نویس زنگ می زند و می گوید: وقتی ما را از کارخانه اخراج کردند چرا از درگیری و بزن بزن ما با روسای کارخانه عکس روی وبلاگت نگذاشته ای؟! و بعد می افزاید: البته می دانیم هر جا نفعی برایت داشته باشد می روی؟!
رئیس اداره برق را می بینیم درخواست استخدام رسمی فرزندمان را داریم، رئیس اداره تامین اجتماعی را می بینیم توقع داریم دفترچه بیمه که توسط کارخانه مان تمدید نشده را حالا یک جوری تمدید تاریخ کند!
فامیل دورمان در یک ارگان نظامی درجه دار است اول با چاکرم مخلصم و اگر انجام نداد با تندی، از وی می خواهیم که کالای قاچاق مصادره شده مان در دادگستری را برای مان آزاد کند!
توقع داریم مدیر کتابخانه ها سریعتر کتابخانه های نیمه تمام را افتتاح کند! و یا رئیس اداره ورزش و جوانان ورزشکاران بروجردی عضو تیم استان را حمایت مالی کند!
به هر حال بارها می بینیم که درخواست هایی که بسیاری از آنها به حق است در جا و مکان و فردی مطرح می شود که اصلا و ابدا مطرح کردن شان مثمر ثمر نیست!
بد نیست بدانیم : نماینده شهر در مجلس نمی تواند کوچه آسفالت کند، نصب بنر ورزشکاران در شهر کار فرماندار نیست، وبلاگ نویس و خبرنگار هم قرار نیست کارگر اخراجی را به سر کار برگرداند، فرد نظامی نمی تواند در کار قوه قضائیه دخالت کند، قانونا رئیس اداره ورزش و جوانان شهرمان هم نمی تواند از اعضا بروجردی تیمهای ورزشی استان حمایت مالی کند زیرا تیمهای ورزشی استان را باید اداره کل و هیات های ورزشی استان تامین مالی کنند!
اداره کتابخانه ها و اداره ورزش و جوانان و حتی شبکه بهداشت و درمان نمی توانند ساخت و ساز اماکن انجام بدهند و بلکه فقط می توانند بعنوان بهره بردار اماکنی را که برای آنها می سازند بعد از اتمام تحویل بگیرند و حق دخالت در ساخت و ساز را ندارند!
به هر حال لازم است درخواست های مان را حتما حتما با مسوولین، روسا و مدیران شهری در میان بگذاریم و در این بین سر سوزنی هم از بیان درخواست های مان کوتاه نیائیم، اما باید بدانیم هر نکته را کجا و و با چه مدیری در میان گذاشته و در آخر نتیجه لازم را به دست بیاوریم.
بارها دیده می شود که طرف با تندی و صدای بلند حرفی را خطاب به یک مدیر شهری می گوید، و وقتی با مدرک و سند معتبر می شنود که اصلا این مورد به این مدیر مربوط نیست، با حالت شرمندگی محل را ترک می کند!
پس قبل از مطرح کردن خواسته های به حق مان، باید کسب اطلاع کنیم که چه کسی مسوول مستقیم رسیدگی به مشکل مورد نظرمان است، بعد آن را در یک محیط آرام مطرح کرده و آنوقت به شدت پیگیر پاسخ از طرف آن مدیر مربوطه باشیم. والسلام!
عکس های تاریخی از بروجرد/ شهدای قهرمان دوران جنگ تحمیلی بروجرد
شهدای قهرمان دوران جنگ تحمیلی بروجرد
سال ۱۳۶۳ با سپاس از حاج کاوه گودرزی
دود بر فراز بروجرد
دود بر فراز بروجرد
تا بوده و بوده بروجرد بعنوان شهری سرسبز و خوش آب و هو معروف است و درباره اش سروده اند : گرچه سپاهان بهشت روی زمین است لیک نیرزد به یک بهار بروجرد
من پنجاه سال از خداوند عمر گرفته ام ولی در طول این پنجاه سال هیچگاه بروجرد را به آلودگی یکی دو ماه اخیر ندیده ام
تا جایی که می توان گفت: باز گلی به جمال اراک و تهران و شهرهای آلوده صنعتی. اگر پتروشیمی و آلومینیوم سازی ، اراک را آلوده کرده اند لا اقل بیست هزار نفر را نیز مشغول ساخته اند اما بروجرد چی؟
چرا باید یک کارگاه کوچک آسفالت آن هم در چشم اندازی خوب از شهر ، منظره ای زشت و کریه به شهر بدهد؟!
همین الأن که دارم این را می نویسم ، از طبقه هفتم شاهد منظره ای دود آلود هستم که این کارگاه کوچک به شهر بخشیده است.
تا کنون بارها به محیط زیست مراجعه کرده ام و با آنها تماس گرفته ام اما آنها از توقف این دود، ناتوان بوده اند. شما هر روز صبح می توانید فوران این ستون دود را در دامنه کوه واقع در جنوب غربی شهر ببینید.
با توجه به اینکه جنابعالی اهل قلم هستید و دستی در اخبار شهر دارید آیا می توانید این خبر را بازتاب دهید تا بلکه جلوی این ستون دود ، که از دامنه سرسیز کوه برمی خیزد و شهر را می پوشاند ، گرفته شود؟!
گلگشت جمعه صبح با آقای رضا مرادی و دوستان
گلگشت جمعه صبح
با آقای رضا مرادی و دوستان
چون برنامه گلگشت بود آرام و بصورت تفریحی به سمت چشمه ی بالای دره مشرف به آبگرم راه پیمودیم پس از استراحت مختصری شروع به پایین رفتن کرده ودر ساعت ۹/۵ برای صرف صبحانه در وسط دره اطراق کردیم.
در طول مسیر صدای کبک ها و زیبایی میوه های ذال ذالک آرامش خاصی را بوجود آورده بود.
پس از صرف صبحانه به پایین دره و به سمت چشمه ی آبگرم و نیز روستای کپرگه حرکت و برنامه ی نیمروزه گلگشتی شادی را گذراندیم .