مهندس منوچهر احتشامی چهره بروجردی و ماندگار راهسازی ایران

تصویر ندارد

در پی درخواست سایت فرهاد ۹۰ از شورای شهر برای نامگذاری یک مکان تفریحی فرهنگی در سطح شهر بروجرد بنام زنده یاد محمد علی احتشامی اولین شهردار مردمی بروجرد:

مهندس منوچهر احتشامی چهره بروجردی

و ماندگار راهسازی ایران

طی نامه ای به سایت فرهاد ۹۰ اعلام کرد:

با كمال افتخار حاضرم بطور مجانی هرگونه

خدمت فنی به شهر خودم بروجرد
را ارائه بنمایم

جناب آقای داوودوندی برادر بسیار ارجمند.

ار درگاه احدیت سعادت و سلامت و موفقیت هرچه بیشتر جنابعالی را در خدمت به خلق خدا به خصوص مردم شریف بروجرد خواهانم .

دست به كار عظیمی زده اید خداوند به شما بركت عنایت فرماید.

با عرض تشكر از این كه از زنده یاد محمد علی احتشامی اولین شهردار
منتخب مردم بزرگوار بروجرد یادفرموده اید ، او زنده به كارش بود شبهای
فروان من میدیدم كه تا صبح پرونده های مربوط به كارش را رسیدگی می كردو صبح
از همان جا به سر،كار میرفت . عاشق زحمت كشیدن برای خلق خدا بود .

زمانی
كه من در تهران به دانشكده میرفتم و قرار بود برای مخارج تحصیلم ماهانه ای
مرحمت فرمایند ، مادرم میگفت ماهانه ترا به مستحقی بخشیده است . و من مجبور
بودم با تدرسی ریاضیات زندگی خود را اداره نمایم . باز مادرم می گفت روزی
كه او حقوق از شهرداری بروجرد می گرفت و از محل كارش خارج میشد ، مستمندا ن
و مستحقان بردیف در خیابان جلوی شهرداری در صف بودند تا بقول معروف جیره
خود را دریافت نمایند ،

آقای رادمهر كه در آن زمان از قضات دادگستری بروجرد بود به نگارنده گفت
كه فرماندار بروجرد كه جنابعالی هم از او نام برده اید ، به شهردار پیغام
داده كه ما در فرمانداری مخارجی داریم كه شهرداری باید انرا تامین نماید .و
شهردار در پاسخ گفته ، حقوق ماهانه من سه هزار تومان است هرچه از ان
میخواهید بفرمایید تا تقدیم شود .این بود كه مخالفت او با شهردار و شهرداری
شروع شد.

او تمام هم وغمش تمشیت دادن به شهر بروجرد بود ، كه شما قسمتی از آن را
مرقوم داشته اید . به واقع جا دارد هم چنان كه انجمن شهر ،ان زمان به پاس
خدمات آن زنده یاد خیابان بهار را كه او احداث نموده بود به نام محمد علی
احتشامی نام گذاری نمودند .

اكنون جناب آقای شمس الدینی ریاست محترم شورای
اسلامی شهر و منتخبین محترم شورا نیز اقدام مشابهی بفرمایند و انچه امكان
دارد خیابان یا میدانی را به نام ایشان نام گذاری فرمایند .

من خود سالها در شهرداری تهران بعنوان معاونت فنی خدمت گذار بوده ام و
هم چنین سالها در دانشگاههای تهران به تدریس درس راه سازی اشتغال داشته ام ،
با كمال افتخار حاضرم بطور مجانی هرگونه خدمت فنی به شهر خودم بروجرد
بنمایم .

با عرض تشكر از همه محبت هایی كه می فرمایند .

با تقدیم احترامات . مهندس منوچهر – احتشامی


رسمی: منصوریان سرمربی استقلال شد

تصویر ندارد
http://uupload.ir/files/7ndu_photo_2016-05-31_18-27-37_-_copy.jpg

علیرضا منصوریان رسما به عنوان سرمربی استقلال انتخاب شد.

به
گزارش “ورزش سه”، امروز هواداران معترض به بهرام افشارزاده جلوی در ورزات
ورزش تجمع کردند که در این تجمع عده‌ای که فرصت حضور با سرپرست استقلال را
پیدا کردند، با نقل قول جالبی روبه‌رو شدند، افشارزاده به این تعداد از
تماشاگران گفت که به خواست تماشاگران احترام گذاشته است و کار علیرضا
منصوریان با استقلال تمام شده است.

اعضای حاضر در جلسه هیات مدیره آبی ها، آخرین بحث و بررسی ها را برای
انتخاب سرمربی جدید این تیم داشتند. در پایان این نشست که حدود ۳ ساعت به
طول انجامید، علیرضا منصوریان به عنوان سرمربی فصل آینده استقلال انتخاب
شد. قرار است بهرام افشارزاده به صورت رسمی این موضوع را اعلام کند.


سوزنی به خودمان / به کجا چنین شتابان؟ / خلق را تقلیدشان بر باد داد

تصویر ندارد

سوزنی به خودمان

به کجا چنین شتابان؟

خلق را تقلیدشان بر باد داد

فرهاد داودوندی- بروجرد:

۱ – تمام دنیا می گویند مواد مخدر بد است، خانماسوز است، ویران کننده است، آنوقت پدر و مادر خانواده با افتخار توی بلوار شهر نشسته و جلوی چشم خلق خدا، قلیان با تنباکوی میوه ای کاملا اعتیاد آور را به دست دختر و پسر نوجوان خود می دهند تا چند پُک به قلیان بزند و حتما هم پیش خودشان می اندیشند که الان هر که آنها را ببیند خواهد گفت: چه پدر و مادر روشنفکری! که با فرزندان خودشان اینقدر دوست و رفیق هستند!!!!

۲ – زمین و زمان دارند می گویند: خداوند ابرو و مژه را برای محافظت چشمان انسان آفریده است.  طرف بلند می شود می رود ابروها را از ته می تراشد و به جایش خالکوبی ( تاتو) می کند، پیش خودش هم می گوید: هر که مرا ببیند خواهد گفت: چه آدم روشنفکری!!!!

۳ – این همه می گویند آقای عزیز، خانم گرامی سوار مسافر کش های
شخصی مشکوک نشوید، این همه تاکسی در سطح شهر را برای جابجایی شما گذاشته
اند، سواری که تا آخر صدای فیس فیس آهنگ های خارجی اش بلند است، جلوی پایش
ترمز می کند، با سر می رود توی ماشین که بگویند طرف روشنفکر است!!!!

۴ – علم پزشکی ثابت کرده سن انسان که بالا می رود شکل و شمایل و قیافه انسان هم متناسب با آن تغییر منطقی می کند، طرف برای اینکه بنمایاند خیلی خیلی روشنفکر است، چنان دماغش را می دهد پزشکان از ته ببرند و سوراخ های بینی اش را بالا می برد که وقتی سنش بالا تر می رود، حال انسان از دیدن قیافه  چندش آور طرف به هم می خورد!!!!

۵ – این همه می گویند: آقای رئیس، این میز ریاست امانت است در دستان جنابعالی، کمتر مال صغیر و کبیر را بنفع زن و بچه خودت بالا بکش! اما آقا رئیس با یک پز روشنفکری و طلبکاری از مردم، دست هر چی ۴۰ دزد بغداد را از پشت بسته و جالب اینکه همیشه با ترس زندگی می کند که دستش رو نشود و بعد از اینکه برای حساب و کتاب واقعی تشریفش را برد آن دنیا، آش نخورده و دهان سوخته، تمام حق و ناحق هایی که کرده نصیب عروس و داماد و احیانا شوهر بعدی همسر گرامی اش خواهد شد!!!!

۶ – آقا و خانم مورد نظر ماشین خدا میلیون تومانی زیر پایش انداخته و توی شهر مثل ” اوتل خان پشگل فروش” می چرخد تا همه ببینند که با این ماشین خارجی مدل بالا و بسیار گرانقیمت طرف داستان ما چقدر در روشنفکری رشد کرده است، آنوقت دستش را تا بازو از شیشه ماشین بیرون می آورد و جعبه سیگار و پوست موز و … وسط چهار راه به بیرون پرتاب می کند، حالا اگر شهر را زباله بر می دارد به درک! مهم این است که ماشین گران قیمت آقا و خانم روشنفکر کثیف نشود!!!!

۷ – شب و روز ناله های روشنفکری سر می دهد که در این مملکت هیچکس به داد هیچکس نمی رسد، اگر منعش نکنی در رابطه با اینکه “هوا بس ناجوانمردانه سرد است” کتابها خواهد نوشت، اما همین آقای روشنفکر صبح زود که فرزندش از خانه به مقصد مدرسه می رود چشم در چشم  برای ساختن نسل آینده! با تحکم فرزند می گوید: از بیسکویتی که در کیف مدرسه برایت گذاشته ایم فقط خودت بخوری به بقیه دوستانت ندهی!!!!

۸ – طرف چنان غرق در بزک کردن خودش می شود و تمام هزینه های زندگی را صرف یللی تللی خودش می کند که  در نگاه اول هر که نداند فکر می کند طرف از دانشمندان بزرگ عصر حاضر است، با این اسراف ها فکر می کند ظاهرش باعث خواهد شد که مردم وی را روشنفکر بدانند، دهان باز می کند حرف بزند، بوی گند نا آگاهی و عدم مطالعه و نشناختن دست چپ از راستش خبر می دهد از سر درون بزک کرده اش!!!!

۹ – دنیا به این نتیجه رسیده که انسان های بزرگ با کار و فعالیت و مطالعه بزرگ شده و نام شان در تاریخ ماندگار شده است. طرف داستان ما می خواهد با پز روشنفکری بزرگ شود اما سر سوزنی کار و تلاش و فعالیت و مطالعه نداشته باشد!!!!

۱۰ – چراغ قرمز را رد کرده، توی آئینه می بیند که پلیس دست به قلم شده، با یک حالت طلبکارانه از خودرویش پیاده می شود و خطاب به مامور پلیس می گوید: اگر یک ریال هم برایم جریمه بنویسی می دهم تو را منتقل کنند ابر قو! و بعد در حالیکه فیگور روشنفکری می گیرد می گوید:  من را نمی شناسی؟! من فلانی هستم! شازده، به جای اینکه خطای خودش را بپذیرد، با یک خطای دیگر قصد دارد مشکلی را که خودش پیش آورده را مثلا راست و ریس کند!!!!

نتیجه گیری ۱ : پدر خیلی ها را این پزهای توخالی روشنفکری در آورده است!

نتیجه گیری ۲ : به کجا چنین شتابان؟!

نتیجه گیری ۳ : همه دنیا در پدید آوردن مشکلات زندگی ما مقصرند بجز شخص شخیص خودمان!!!!

نتیجه گیری کلی : خلق را تقلید شان بر باد داد!

@@@@@@@

توضیح ضروری: نکات دیگری که توسط بینندگان عزیز ارائه شود به این متن اضافه خواهد شد


سوزنی به خودمان / به کجا چنین شتابان؟ / خلق را تقلیدشان بر باد داد

تصویر ندارد

سوزنی به خودمان

به کجا چنین شتابان؟

خلق را تقلیدشان بر باد داد

فرهاد داودوندی- بروجرد:

تمام دنیا می گویند مواد مخدر بد است، خانماسوز است، ویران کننده است، آنوقت پدر و مادر خانواده با افتخار توی بلوار شهر نشسته و جلوی چشم خلق خدا، قلیان با تنباکوی میوه ای کاملا اعتیاد آور را به دست دختر و پسر نوجوان خود می دهند تا چند پُک به قلیان بزند و حتما هم پیش خودشان می اندیشند که الان هر که آنها را ببیند خواهد گفت: چه پدر و مادر روشنفکری! که با فرزندان خودشان اینقدر دوست و رفیق هستند!!!!

زمین و زمان دارند می گویند: خداوند ابرو و مزه را برای محافظت چشمان انسان آفریده است.  طرف بلند می شود می رود ابروها را از ته می تراشد و به جایش خالکوبی ( تاتو) می کند، پیش خودش هم می گوید: هر که مرا ببیند خواهد گفت: چه آدم روشنفکری!!!!

این همه می گویند آقای عزیز، خانم گرامی سوار مسافر کش های
شخصی مشکوک نشوید، این همه تاکسی در سطح شهر را برای جابجایی شما گذاشته
اند، سواری که تا آخر صدای فیس فیس آهنگ های خارجی اش بلند است، جلوی پایش
ترمز می کند، با سر می رود توی ماشین که بگویند طرف روشنفکر است!!!!

علم پزشکی ثابت کرده سن انسان که بالا می رود شکل و شمایل و قیافه انسان هم متناسب با آن تغییر منطقی می کند، طرف برای اینکه بنمایاند خیلی خیلی روشنفکر است، چنان دماغش را می دهد پزشکان از ته ببرند و سوراخ های بینی اش را بالا می برد که وقتی سنش بالا تر می رود، حال انسان از دیدن قیافه های چندش آور طرف به هم می خورد!!!!

این همه می گویند: آقای رئیس، این میز ریاست امانت است در دستان جنابعالی، کمتر مال صغیر و کبیر را بنفع زن و بچه خودت بالا بکش! اما آقا رئیس با یک پز روشنفکری و طلبکاری از مردم، دست هر چی ۴۰ دزد بغداد را از پشت بسته و جالب اینکه همیشه با ترس زندگی می کند که دستش رو نشود و بعد از اینکه برای حساب و کتاب واقعی تشریفش را برد آن دنیا، آش نخورده و دهان سوخته، تمام حق و ناحق هایی که کرده نصیب عروس و داماد و احیانا شوهر بعدی همسر گرامی اش خواهد شد!!!!

آقا و خانم مورد نظر ماشین خدا میلیون تومانی زیر پایش انداخته و توی شهر مثل ” اوتل خان پشگل فروش” می چرخد تا همه ببینند که با این ماشین خارجی مدل بالا و بسیار گرانقیمت طرف داستان ما چقدر در روشنفکری رشد کرده است، آنوقت دستش را تا بازو از شیشه ماشین بیرون می آورد و جعبه سیگار و پوست موز و … وسط چهار راه به بیرون پرتاب می کند، حالا اگر شهر را زباله بر می دارد به درک! مهم این است که ماشین گران قیمت آقا و خانم روشنفکر کثیف نشود!!!!

شب و روز ناله های روشنفکری سر می دهد که در این مملکت هیچکس به داد هیچکس نمی رسد، اگر منعش نکنی در رابطه با اینکه “هوا بس ناجوانمردانه سرد است” کتابها خواهد نوشت، اما همین آقای روشنفکر صبح زود که فرزندش از خانه به مقصد مدرسه می رود چشم در چشم  برای ساختن نسل آینده! با تحکم فرزند می گوید: از بیسکویتی که در کیف مدرسه برایت گذاشته ایم فقط خودت بخوری به بقیه دوستانت ندهی!!!!

طرف چنان غرق در بزک کردن خودش می شود و تمام هزینه های زندگی را صرف یللی تللی خودش می کند که  در نگاه اول هر که نداند فکر می کند طرف از دانشمندان بزرگ عصر حاضر است، با این اسراف ها فکر می کند ظاهرش باعث خواهد شد که مردم وی را روشنفکر بدانند، دهان باز می کند حرف بزند، بوی گند نا آگاهی و عدم مطالعه و نشناختن دست چپ از راستش خبر می دهد از سر درون بزک کرده اش!!!!

دنیا به این نتیجه رسیده که انسان های بزرگ با کار و فعالیت و مطالعه بزرگ شده و نام شان در تاریخ ماندگار شده است. طرف داستان ما می خواهد با پز روشنفکری بزرگ شود اما سر سوزنی کار و تلاش و فعالیت و مطالعه نداشته باشد!!!!

نتیجه گیری ۱ : پدر خیلی ها را این پزهای توخالی روشنفکری در آورده است!

نتیجه گیری ۲ : به کجا چنین شتابان؟!

نتیجه گیری ۳ : همه دنیا در پدید آوردن مشکلات زندگی ما مقصرند بجز شخص شخیص خودمان!!!!

نتیجه گیری کلی : خلق را تقلید شان بر باد داد!


یک برزیلی جانشین عمران زاده در استقلال شد

تصویر ندارد

با جدایی حنیف عمران زاده از استقلال،جانشین وی مشخص شد
در حالیکه به نظر می رسد امروز سکان هدایت استقلال رسما به علیرضا منصوریان خواهد رسید،وی روز گذشته در تماس با مدیر برنامه های لئوناردو پادوانی خواستار جذب این بازیکن شد.پادوانی که با فولاد وارد مذاکره شده بود،به درخواست مربی سابق خود در نفت از عقد قرارداد با باشگاه فولاد خودداری کرد تا در آستانه امضا قرارداد با استقلال قرار گیرددر این صورت وی در جمع آبی ها جانشین حنیف عمران زاده می شود که جدایی اش از استقلال قطعی به نظر می رسد.

مهندس منوچهر احتشامی چهره بروجردی و ماندگار راهسازی ایران

تصویر ندارد

در پی درخواست سایت فرهاد ۹۰ از شورای شهر برای نامگذاری یک مکان تفریحی فرهنگی در سطح شهر بروجرد بنام زنده یاد محمد علی احتشامی اولین شهردار مردمی بروجرد:

مهندس منوچهر احتشامی چهره بروجردی

و ماندگار راهسازی ایران

طی نامه ای به سایت فرهاد ۹۰ اعلام کرد:

با كمال افتخار حاضرم بطور مجانی هرگونه

خدمت فنی به شهر خودم بروجرد
را ارائه بنمایم

جناب آقای داوودوندی برادر بسیار ارجمند.

ار درگاه احدیت سعادت و سلامت و موفقیت هرچه بیشتر جنابعالی را در خدمت به خلق خدا به خصوص مردم شریف بروجرد خواهانم .

دست به كار عظیمی زده اید خداوند به شما بركت عنایت فرماید.

با عرض تشكر از این كه از زنده یاد محمد علی احتشامی اولین شهردار
منتخب مردم بزرگوار بروجرد یادفرموده اید ، او زنده به كارش بود شبهای
فروان من میدیدم كه تا صبح پرونده های مربوط به كارش را رسیدگی می كردو صبح
از همان جا به سر،كار میرفت . عاشق زحمت كشیدن برای خلق خدا بود .

زمانی
كه من در تهران به دانشكده میرفتم و قرار بود برای مخارج تحصیلم ماهانه ای
مرحمت فرمایند ، مادرم میگفت ماهانه ترا به مستحقی بخشیده است . و من مجبور
بودم با تدرسی ریاضیات زندگی خود را اداره نمایم . باز مادرم می گفت روزی
كه او حقوق از شهرداری بروجرد می گرفت و از محل كارش خارج میشد ، مستمندا ن
و مستحقان بردیف در خیابان جلوی شهرداری در صف بودند تا بقول معروف جیره
خود را دریافت نمایند ،

آقای رادمهر كه در آن زمان از قضات دادگستری بروجرد بود به نگارنده گفت
كه فرماندار بروجرد كه جنابعالی هم از او نام برده اید ، به شهردار پیغام
داده كه ما در فرمانداری مخارجی داریم كه شهرداری باید انرا تامین نماید .و
شهردار در پاسخ گفته ، حقوق ماهانه من سه هزار تومان است هرچه از ان
میخواهید بفرمایید تا تقدیم شود .این بود كه مخالفت او با شهردار و شهرداری
شروع شد.

او تمام هم وغمش تمشیت دادن به شهر بروجرد بود ، كه شما قسمتی از آن را
مرقوم داشته اید . به واقع جا دارد هم چنان كه انجمن شهر ،ان زمان به پاس
خدمات آن زنده یاد خیابان بهار را كه او احداث نموده بود به نام محمد علی
احتشامی نام گذاری نمودند .

اكنون جناب آقای شمس الدینی ریاست محترم شورای
اسلامی شهر و منتخبین محترم شورا نیز اقدام مشابهی بفرمایند و انچه امكان
دارد خیابان یا میدانی را به نام ایشان نام گذاری فرمایند .

من خود سالها در شهرداری تهران بعنوان معاونت فنی خدمت گذار بوده ام و
هم چنین سالها در دانشگاههای تهران به تدریس درس راه سازی اشتغال داشته ام ،
با كمال افتخار حاضرم بطور مجانی هرگونه خدمت فنی به شهر خودم بروجرد
بنمایم .

با عرض تشكر از همه محبت هایی كه می فرمایند .

با تقدیم احترامات . مهندس منوچهر – احتشامی


گوگل یاهو!