یکی به داد وضعیت درمانی بروجرد برسد
“سر رشته کار” از دست مدیران درمانی شهر
به در رفته است!
فرهاد داودوندی- بروجرد:
وضعیت درمانی در بروجرد از مرز فاجعه نیز گذشته است.
آمار دقیقی در دست نیست، اما اگر یک نظر سنجی معتبر در بروجرد برگزار شود احتمال اینکه حتی درصد بسیار ناچیزی از مردم از این وضعیت راضی باشند هم بسیار بعید به نظر می رسد.
سالهاست که می گویند وضعیت درمانی در بروجرد درست خواهد شد، اما درست که نشده هیچ، هر روز وضعیت بدتر از روز قبل می شود.
نبود امکانات، بستری شدن بیماران در راهروها، نبود تجهیزات کامل درمانی، مخروبه بودن دو بیمارستان قدیمی بروجرد،سقوط جایگاه و مقام مردم شریف بروجرد در زمینه ساختن زیر ساخت های درمانی به حد مردمی بسیار نیازمند و محروم که باید منتظر کمک خیرین کشوری باشند، نگرفتن حق و حقوق کمک های دولتی توسط مدیران مربوطه، واگذاری بخش تزریقات تنها اورژانس نوساز بیمارستان دولتی به بخش خصوصی، افتتاح نشدن آزمایشگاهی که مثلا افتتاح شد، عدم تجهیز یا عدم استفاده از اطاق عمل نوساز اورژانس جدید، ساعتها وقت تلف کردن مردم برای یک تسویه حساب ساده جهت ترخیص شدن بیمار، عدم یک پیگیری قوی از طرف مدیران مربوطه، و …… باعث شده مردم به شدت از وضعیت درمانی در بروجرد به شدت ناراضی باشند.
شهر ۴۰۰ هزار نفری بروجرد گاهی اوقات پزشک متخصص بیماری های مختلف ندارد، بعضی مواقع و در بعضی روزهای سال حتی یک چشم پرشک متخصص هم در این شهر وجود ندارد! ایام تعطیلات که دیگر جای خود دارد.
اینقدر وضع درمانی بروجرد وخیم است که در یک جمله باید گفت: ختم کلام اینکه سر رشته کار از دست مدیران درمانی شهر به در رفته است!
متاسفانه نگارنده نمی تواند بیش از این، نکات منفی درمانی شهر را به رشته تحریر در بیاورد، اما بد نیست مدیران مربوطه شهر به خود زحمت داده و علل این همه مشکلات را بررسی کنند.
نگارنده خود سالها به خاطر بیماری مرحوم مادر، تقریبا هر روز سر و کارم با بیمارستانهای بروجرد بوده است که اگر بخواهم به نکات دیگری که فاجعه بار است اشاره کنم ممکن است غلو پنداشته شود، اما اگر بر اثر کم کاری مدیران شهری، ” آی، سی، یو” و یا ” سی، سی، یو” تخت کم دارد، گناه شهروندان چیست که باید بیماران بد حال شان ترخیص قبل از درمان شوند؟
گناه ما چیست که در بروجرد به دنیا آمده ایم که باید با این همه کمبود فاجعه بار درمانی بسازیم و بسوزیم و پدران و مادران مان بخاطر کمبودها، زودتر از موعد جان به جان آفرین تسلیم کنند؟
مگر قرار است هر شهروندی خود راسا برای گرفتن حقوق درمانی شهر از استان و کشور اقدام کند؟ اگر اینچنین است پس وظیفه مدیران ارشد درمانی شهر چیست؟ راستی چرا وقتی وزیر محترم بهداشت به بروجرد آمد مدیریان درمانی بروجرد امتیاز بزرگی از وزیر نگرفتند؟ اصلا آمدن و رفتن وزیر بهداشت به بروجرد چه نکته مثبتی برای بروجردی ها داشت؟!
اورژانس و بیمارستان را که باید با کمک مالی خیرین و خود ما مردم بسازند، امکانات درمانی برای همراهی با بیماران در بیمارستانها را نیز باید با خودمان همراه داشته باشیم، از صفر تا صد بستری شدن بیماران مان در بیمارستانها را هم که خودمان باید انجام بدهیم،
حتی در سرمای سوزان و گرمای طاقت فرسا و برف و باران، بیماران خود را باید با تخت های مثلا روان اما از رده خارج، از این سر بیمارستان با پتو پیچ کردن، به آن سر بیمارستان برای گرفتن عکس رادیولوژی برده و برگردانیم!
پس لطفا یکی توضیح بدهد اگر قرار است خود ما مردم در این شهر بیشترین پول درمانی را بدهیم و کمترین بهره را ببریم، پس این همه دم دستگاه عریض و طویل بهداشت و درمان در شهرمان چکار می کنند؟
چگونه است که در شهرهای دیگر و حتی شهرهای همجوار امکانات درمانی و پزشکی در حد قابل قبول و چشمگیر وجود دارد اما در بروجرد هنوز باید برای موضوع ساده درمانی “کاسه چکنم چکنم” به دست بگیریم؟!
ختم کلام اینکه دوستانه خدمت تمامی مدیران درمانی شهرم عرض می کنم، فکر نکنید گرفتاری از دست دادن عزیزان تان بخاطر کمبودهای درمانی و حتی مرگ و بیماری خودتان، “در خانه” شما را نخواهد زد!
وضعیت درمانی در بروجرد فاجعه بار است، تا کی می خواهید با توجیهات و وعده دادن به اینکه در آینده وضعیت درمانی بروجرد چنین و چنان خواهد شد، هم خود را گول بزنید و هم ما شهروندان را بیش از پیش گرفتار کنید؟
همیشه اینگونه نیست که مردم بیمار باشند و شما سالم و تندرست.
بیماری شتری است که در خانه همه می خوابد، حتی شما آقای مدیری که حق بروجرد را در زمینه درمانی نمی گیری و هر کسی هم اعتراض می کند جواب سر بالا می دهی!
راستی تا یادم نرفته، لطفا اگر وقت کردید شبها سری به اورژانس ها بزنید تا با چشمان خود ببینید که فشارهای عصبی نبود امکانات درمانی در بروجرد، هر شب منجر به چند درگیری بین مردم با پرسنل زحمت کش بیمارستانها و بخصوص اورژانس ها می شود؟!
نگارنده آمادگی دارد در یک جلسه، در حد بیش از یکی دو ساعت
بدون وقفه و حتی بدون گفتن یک جمله تکراری کمبودهایی را که طی دوران بیماری
مرحوم مادرم به چشمان خود دیده ام را در یک نشست با حضور مسوولین واقعی و
محترم شهر در میان بگذارم.
البته اول عرایضم در آن جلسه، قسمت آخر سخنانم
را خواهم گفت که در شب آخر عمر مرحوم مادرم بخاطر آموزش ندیدن پرسنل و عدم رسیدگی و جدیت مدیران ارشد درمانی شهر، چه
اتفاقی افتاده بود که اگر خود من نمی رسیدم…..
به هر حال وظیفه ما این است
که با شما مدیران درمانی شهر این مسائل سخت آزاردهنده را در میان بگذاریم. حال می خواهید از سخن ما تکانی به
خود بدهید! یا اینکه از سخنان ما سخت دلگیر شوید.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال