بنشین گوشه ای وگریه ی پنهانی کن
بنشین گوشه ای وگریه ی پنهانی کن
گریه برفاجعه ی عالم انسانی کن
دست بردار،از اندیشه وکردارپلید
یاد اندیشه ی پیغمبر ایرانی کن
هان بهارا همه محتاج نفس های توایم
یاد آبادی دلهای زمستانی کن
ایکه بر ناصیه ات داغ را مانده بجا
آدمیت کن ویکروز مسلمانی کن
همه ی حوصله هاتنگ وپریشان شده است
فکر پیداشدن مصرع پایانی کن
استاد “عیدی عالی تبار”
از راست: استاد عیدی عالی تبار و استاد مرتضی ذاکر