The post دانلود آهنگ صبر از امیر حسین appeared first on دانلود آهنگ جدید.
طنز / با ۱۵۰ میلیون تومان چکار می شود انجام داد؟
با ۱۵۰ میلیون تومان چکار می شود انجام داد؟
آقا معلم اجازه؟! از آنجا که گفته بودید موضوع انشاء آزاد است و هر مطلبی دل مان می خواهد می توانیم بنویسیم، بنابر این طبق معمول همیشه، از بابا جونمون خواستیم توی نوشتن انشاء کمک مان کند، اما چشم تان روز بد نبیند! هنوز از دهان مان در نرفته بود که بپرسیم با ۱۵۰ میلیون تومان چه کاری می شود انجام داد که ناگهان عربده پدرم مثل یک شیر غران فضای خانه را در هم پیچید!
طبق معمول این وقت ها، مادرم با لیوان آب از آشپزخانه بیرون آمد و در حالیکه به سوی پدرم می رفت با خونسردی به پدرم گفت: مرد چته؟ چیه خونه رو روی سرت گرفتی؟
با این حرفهای مادرم، بناگهان پدرم به مانند تیری که از چله رها کنند، عربده دیگری کشید و گفت: تا این پسر خودشو و ما را بدبخت نکند دست از این فضولی هایش بر نمی دارد!
آقا معلم اجازه؟! با این حرف پدرم، من و مامانم به هم نگاه کردیم و مادرم گفت: مگه پسر عزیز دردانه ام چی گفته؟ خوب دارد سوال می کند که با ۱۵۰ میلیون تومان چه کاری می شود انجام داد؟ اینکه دیگر سر و صدا ندارد!
پدرم با همان حالت فریاد زدنش نگاه مادرم کرد و گفت: مگه تو نمی دونی توی این دو سه روز اخیر توی این شهر سر خرج کردن ۱۵۰ میلیون تومان در یک همایش، همه به جون هم افتاده اند؟ خوب معلومه که این پسره اگر این انشا را بنویسد دوباره همه می خواهند بدانند ریز خرج کردن این مبلغ جریانش چیه؟!
مادرم که کمی به فکر فرو رفته بود نگاهی به من کرد و گفت: به حرف بابا جونت گوش کن، هر چی باشه سه چهار تا پیراهن بیشتر از تو پاره کرده!
آقا اجازه؟! اما من که دو پایم را توی یک کفش کرده بودم، گفتم: من که حرفی نزدم، فقط گفتم این پول از کجا آمده و اصلا با ۱۵۰ میلیون تومان در این شهر چه کارهایی می شود انجام داد؟!
همینکه این حرف از دهانم بیرون پرید، دوباره پدرم عربده زنان گفت: پسر، آخه چرا دستی دستی با اعصاب من و خودت بازی می کنی؟ مگه این پول مال باباته؟ مگه این ۱۵۰ میلیون تومان به تو ارث رسیده که اینقدر دل نگران خرج کردن این مبلغ هستی؟!
آقا معلم اجازه؟! بابام راست می گفت، اصلا به من چه که این ۱۵۰ میلیون تومان از کجا آمده؟ چگونه آمده؟ کی این پول را داده؟ چجور می خواهد خرج بشود؟ مگه ارث بابام است که بخواهم مو را از ماست بیرون بکشم؟
به همین خاطر بود که آقا معلم عزیز! تا دیدم پدرم راست می گوید و الان توی این شهر بر سر نام ۱۵۰ میلیون تومان حساسیت هایی در حد تیم ملی! به وجود آمده، قید ۱۵۰ میلیون را زدم و در حالیکه ملتمسانه به چشمان پدرم نگاه می کردم، برای اینکه دیگر بابا جوونم به کلمه ۱۵۰ میلیون تومان حساسیت خرج ندهد، مکثی کردم و خطاب به پدر عزیزم گفتم: بابا جوون! با ۱۴۹ میلیون تومان در این شهر چکار می شود انجام داد؟!!!
بازداشت “دختر افغان نشنال جئوگرافیک” در پاکستان
گل”، زن افغان که تصویرش ۳۱ سال پیش به عنوان “پناهجوی چشم سبز ۱۲ ساله”
روی جلد نشریه معروف نشنال جئوگرافیک منتشر شده بود، به دلیل داشتن مدارک
شناسایی جعلی دستگیر شد. به گفته شهید الیاس، یکی از ماموران پایگاه ملی
ثبت اسناد (NADRA) شربتگل به دلیل داشتن کارت شناسایی جعلی توسط ماموران
اداره تحقیقات فدرال دستگیر شده است.
گزارش دویچه وله؛ مقامات پاکستانی در جستجوی سه تن از ماموران این پایگاه
هستند که مسئول صدور کارت شناسایی پاکستانی برای شربتگل بودهاند. الیاس
میگوید در صورت صدور حکم قطعیت جعل توسط دادگاه، این زن افغان به ۷ تا ۱۴
سال زندان و پرداخت ۳ تا ۵ هزار دلار جریمه نقدی محکوم خواهد شد. به گفته
ماموران پاکستانی شربت گل در آوریل ۲۰۱۴ با نام “شربت بیبی” برای تهیه
مدرک شناسایی جعلی در پیشاور اقدام کرده بود. او یکی از هزاران زن پناهجوی
افغان است که توانست ماموران ثبت کامپیوتری پاکستان را فریب دهد و کارت
شناسایی جعلی بگیرد.
فراموشنشدنی شربت گل که توسط یک عکاس آمریکایی به نام “استیو مککری”
گرفته شده از مشهورترین عکسهای روی جلد نشریهها محسوب میشود. این عکس در
سال ۱۹۸۴ در اردوگاه پناهجویان واقع در شمال غربی پاکستان، در زمان اشغال
افغانستان توسط شوروی سابق گرفته شده و در ژوئن سال ۱۹۸۵ روی جلد نشریه
نشنال جئوگرافیک منتشر شده بود.
پس از ۱۷ سال جستجوی شربت گل سرانجام در سال ۲۰۰۲ او را در یک روستای
دورافتاده واقع در افغانستان در حالی باز یافت که او با یک نانوا ازدواج
کرده و مادر سه دختر شده بود. شربت گل با اجازه همسرش رحمت گل برقعهاش
را برداشت تا مک کری عکس دیگری از او بگیرد، تصویری که همچنان رنجها و
سختیهای دو دهه پرتنش کشورش را بازتاب میداد.