سال ۸۵ التماس باشگاه استقلال کردم که بیایند قراردادم را تمدید کنند.التماس می کردم که در استقلال بمانم اما نیکبخت گنده شده بود و باید می رفت.
علیرضا واحدی نیکبخت ،درباره حضورش بر سر مزار زنده یاد ناصر حجازی اظهار داشت:من برای امروز نذری داشتم و به همین دلیل ابتدا به کهریزک رفتم و سپس سری به پیشکسوتان بزرگ فوتبال کشورمان زدم که در بهشت زهرا آرمیده اند.خوشحالم در این روزهای تعطیل که مردم درگیر عزاداری هستند و خیلی ها هم شاید در تهران نباشند،باز هم سر مزار زنده یاد ناصر حجازی شلوغ بود.این یعنی عاقبت به خیری و من بابت این مساله خیلی خوشحالم.زنده یاد حجازی تن به خیلی خواسته ها نداد.تن به حرف زور نداد.اگر می داد این قدر غم و غصه درونش نمی ریخت که دست آخر تبدیل به سرطان شود.مصاحبه آتیلا با کاپ را می خواندم که گفته بود اتفاقات سال 86 باعث شد ناصر خان سرطان بگیرد.امیدوارم کسانی که باعث و بانی اش بودند به سزای اعمال شان برسند.
وی ادامه داد:متاسفم که قدر ناصر حجازی و سایر پیشکسوتانمان را ندانستیم. وقتی فردی می میرد تازه یادمان می افتد چقدر خوب و بزرگ بود.متاسفم در این روزها تصاویر عجیبی از فاجعه ای را دیدم که بر سر مزار این بزرگان اتفاق افتاده بود.کسی که این کار را کرد شرف نداشت.چه استقلالی بوده چه پرسپولیسی شرف نداشت.این تصاویر را که دیدم آشفته شدم و بر مظلومیت آنها گریستم.
بازیکن پیشین تیم ملی خاطرنشان کرد:من از دوران نوجوانی از مرگ می ترسیدم و هنوز این ترس با من است.در روز ساعات زیادی را به مرگ فکر می کنم.البته باید بگویم که زندگی را دوست دارم و به قول معروف جان دوست هستم.یادم هست سال ۸۷ که من را به ناحق محروم کردند و اعدام فوتبالی کردند شایعه شده بود نیکبخت خودکشی کرده است.در حالیکه این یک دروغ بزرگ بود و من داشتم زندگی ام را می کردم.هر چند آن اتفاق خیلی برایم سخت و دشوار بود اما در نهایت زندگی ادامه داشت.
وی ادامه داد:شخصا فکر می کنم همه از مرگ می ترسند و شاید نشان نمی دهند.متاسفانه یادبودهایمان برای بزرگان مان هم به ۷ روز نمی کشد.تا طرف می رود یک هفته سیاه می پوشیم و عزاداریم اما همه می دانیم که خاک سرد است و ما انسان ها فراموشکاریم.
نیکخبت درباره اینکه آیا از وضعیت کنونی خود رضایت دارد یا نه گفت:خدا را شکر خوبم.همه چیز را دارم.نه کنج خانه نشته ام که غم فوتبال را بخورم نه خدا از من سلامتی ام را گرفته است.فاتحه این فوتبال را خواندم که دلال برایم تعیین تکلیف کند.خاک بر سر این فوتبال که اگر قرار باشد یک میلیون در حساب ….بریزم و مارادونا بشوم.در این فوتبال بازی کنم که چه بشود؟من کارهایم را می کنم.مدرسه فوتبال دارم،کلاس مربیگری می روم.
وی ادامه داد:کسانی که در روزهای اوج بازی ام نتوانستند تحملم کنند و حسادت نابودشان کرد،شنیدم گیر داده اند به موهایم که بلند است.می خواهم به آنها بگویم هیچی دیگر از من پیدا نکردید و سراغ موهایم آمده اید؟دوست دارم شیک بگردم و ماشین آخرین مدل سوار شوم.به شما ربطی دارد؟می خواهید استخوان های نیکبخت را هم بخورید؟برای تان متاسفم.برای این فوتبال متاسفم.بازیکن به خاطر یک عکس محروم می شود.همه چیز در این فوتبال مسخره بازی شده است.از فوتبال دور شده ایم.
بازیکن اسبق استقلال خاطرنشان کرد:۷ سال است در تیم ملی نیستم اما ۸۹ بازی ملی دارم.سرم را بالا می گیرم و می گویم به هر قیمتی نماندم.سال ۸۵ التماس باشگاه استقلال کردم که بیایند قراردادم را تمدید کنند.التماس می کردم که در استقلال بمانم اما نیکبخت گنده شده بود و باید می رفت.فکرش را هم نمی کردند فردی آن طرف هست که با من قرارداد بسته و از خودشان زرنگ تر است.سال ۹۲ که برگشتم بدترین برخورد را با من کردند.آمده بودم جبران کنم.نمی دانم چه بود اما هر چه که بود مربی از من انتقام گرفت.انتقام آن سال را که رفتم.
وی ادامه داد:می خواهم فریاد بزنم که من از همه شان استقلالی ترم.از همه این هایی که خودشان را صاحب استقلال می دانند آبی ترم.بله پرسپولیسی شدم اما استقلالی تر از من در دنیا نیست.من به خاطر استقلال اتلتیکو مادرید و فنرباغچه و بوندس لیگا را رها کردم اما آنها کاری کردند که هواداران استقلال من را نفرین کنند.در حالیکه نمی دانستند اصل ماجرا چه بوده است.
نیکبخت افزود:دلم می سوزد که هنوز می توانستم بازی کنم اما خوشحالم که هنوز مثل دوران بازی ام کله شق هستم و زیر بار زور نمی روم.این افتخار من است که کنار کسانی در این فوتبال نفس نمی کشم که این دنیا و آن دنیا باید تقاص کارهایشان را پس بدهند.