مرحوم حسن ربانی صاحب سقاخانه ابوالفضل (ع)

تصویر ندارد

عکس تاریخی مربوط به ۶۳ سال قبل

 از مرحوم حسن ربانی

صاحب سقاخانه ابوالفضل (ع)

سقاخانه ابوالفضل (ع) بروجرد در تمامی ایران بی همتاست.

این
سقاخانه که داستانی منحصر بفرد دارد، شصت و سه سال قبل ابتدا در خیابان
(پهلوی سابق) شهدا و سپس به مکان فعلی در خیابان صفا سه راه جعفری منتقل می
شود.

در ایام دهه اول محرم بیش از ۳ الی ۴ هزار چراغ نذری توسط مردم به این سقاخانه اهدا و سپس دوباره بین مردم توزیع می شود.

بعد از فوت مرحوم حسن ربانی، خوشبختانه
فرزندان آن زنده یاد، چراغ سقاخانه پدر را روشن نگه داشته اند تا به این
طریق بروجردی ها بر خود ببالند که منحصر بفرد ترین سقاخانه ایران را در شهر
خود دارند.

بزودی مطلب کاملی در این رابطه روی سایت قرار خواهد گرفت…..


حکایت برخی پزشکان شهرمان و منشور حقوق بیماران!

تصویر ندارد
(اگر من نگویم، اگر تو نگویی، چه کسی بگوید؟!)

             این قسمت:

حکایت برخی پزشکان شهرمان

و منشور حقوق بیماران!

نوشته : سید حجت الله موسوی زاده

شک نداریم که اکثر پزشکان شهر ما، انسانهای شریف، دلسوز و بزرگواری هستند؛

خیلی هایشان را از نزدیک می شناسم و به تعهد ،تخصص، دلسوزی ، انسان دوستی و علاقه شان نسبت به خدمت اعتقاد و اعتماد دارم.

بارها شاهد شب نخوابی، معاینه رایگان و حتی تامین داروی بیماران از سوی این عزیزان بوده و به حالشان غبطه خورده ام که خداوند سعادت و توفیق کمک به همنوعان را به آنان داده و برای خدمت به خلق ، آنان را برگزیده است.

بسیاری از آنها را دیده ام که برای مریض وقت می گذارند و به معاینه دقیق و پیگیری درمان اهتمام می ورزند.
برخی را سراغ دارم که کمتر از حق قانونی خود، از بیماران پول ویزیت می گیرند و در حقیقت چشم امید بیماران فقیر شده اند.

و برخی را می شناسم که ضمن طبابت، از آخرین یافته های پزشکی غافل نبوده و همواره با مطالعه و پژوهش، نسبت به حرفه خود به روز هستند.

و خلاصه اکثر این بزرگواران به تعهد و قسم نامه خود پای بندند.

حساب اینها جداست، مردم دعاگویشان هستند، ذکر خیرشان بر سر زبانهاست و خداوند قدر دان زحماتشان خواهد بود، چرا که اینان دردهای مردم را تسکین می بخشند یا می کاهند.

اما روی سخن من با تعداد اندکی از پزشکان شهرمان است، به آنانی که لااقل آوازه پزشکی چون ” نصراللهی” را شنیده اند و می دانند که خدمتگزاری او باعث شده تا یادش در دلها بماند، اما شباهت چندانی به او ندارند!

این پزشکان معدود باعث شده اند تا به وجهه قشر خدوم خود خدشه وارد کنند و مورد ظلم و ستم قرار دهند!

پزشک متخصصی  را می شناسم که در مطب خود برای نشستن بیمار حین معاینه، صندلی نگذاشته و طوری برنامه ریزی کرده که بیمار ننشیند و وقتش را نگیرد، سرپایی معاینه شود و برود!!

این پزشک مهربان، اصلا به بیمار دست نمی زند، حتی درست به چهره اش نگاه نمی کند، فقط با شنیدن حرفهای بیمار، شروع به نوشتن دارو و آزمایش و… می کند!!

این پزشک عزیز اصرار دارد تمام اقدامات تشخیص طبی را در مطب خود انجام دهدو حاضر نیست آنان را به مراکزی راهنمایی کند که طرف قرار داد با بیمه بیمار هستند!!

تنها کسانی می توانند در خارج از مطب ایشان از خدمات تشخیصی بیمارستان استفاده کنند که در بیمارستان معاینه شوند!!

چندتایی هم از این عزیزان ، بیماران را تک تک در اتاق معاینه نمی کنند، بیماران سه تا و چهارتا و پنج تا با هم وارد اتاق پزشک می شوند، همه بیماران حرفهای یکدیگر را می شنوند و از بیماری های هم با خبر می شوند؛ بعد هم توی این شهر کوچک، داخل خیابان همدیگر را می بینند و بعضا به بقیه نشان می دهند و می گویند این شخص فلان بیماری را دارد!!

برخی بیماران در اتاق پزشک، وقتی می بینند قرار است در حضور هم معاینه شوند، از خیر بیان دردهای خود می گذرند!!

خانم دکتر متخصصی را می شناسم که بنا بر گواهی متعدد خانمها، وقتی بیماران برای ارائه نتایج عکس و سونوگرافی و آزمایش به مطب او می روند، هرگز حاضر نیست با آنها رو در رو شود و حرفهای جدیدشان را بشنود، بلکه فقط از طریق منشی خود، از پشت در به آنها دستورات لازم را بطور شفاهی صادر می کند!!

لذا از این پزشکان محترم می خواهیم شیوه خود را اصلاح کنند و از مسئولین محترم درمان، بیمه و نظام پزشکی شهرمان انتظار رسیدگی و نظارت بیشتر به تخلفات این پزشکان محترم را داریم.

در پایان باز هم متذکر می شوم که تمام مردم، قدردان زحمات پزشکان با مرام شهرمان هستند، شاهد این ادعا، نصب تقدیرنامه های متعدد بر دیوار مطب های این عزیزان است.


السلام علیک یا ابا عبدالله …

تصویر ندارد
السلام علیک یا ابا عبدالله …

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
Image result for ‫محرم‬‎
محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازی خون خدا شد  

جوانمردان عالم را بگویید دوباره شور عاشوار به پا شد
Image result for ‫محرم‬‎
ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد،بر دل فاطمه داغ عالم شد. 
فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میكنم.
وبلاگ خبری بروجرد( محسن مهربان)

شبی که نیمکت استقلال به زانو در آمد (عکس)

تصویر ندارد


مقاومت نیمکت استقلال بالاخره بعد از یک فصل کامل و ٧ هفته از شروع فعالیت شان شکست و آنها ناچار به استعفای دست جمعی شدند

علیرضا منصوریان در طول مدتی که در استقلال فعالیت کرد تلاش زیادی کرد که شرایط این تیم را مناسب نام بزرگش کند.
او در سال اول با وجود نمایش ضعیف در شروع فصل در نیمه دوم شرایط تیمش را
زیر و رو کرد و موفق شد استقلال را به رتبه نایب قهرمانی لیگ برتر برساند؛
اما در فصل دوم در پایان هفته هفتم دیگر نتوانست زیر فشار منتقدان دوام
بیاورد و در پایان بازی با ذوب آهن از سمت خود استعفا داد.
این صحنه گل تساوی ذوب آهن است، صحنه ای که نیمکت نشینان استقلال به نشانه تسلیم زانو زدند و تقدیر را قبول کردند.


گوگل یاهو!