جلسه هماهنگی روز خبرنگار به روایت تصویر
عباس گودرزی و بازدید از سینماهای بروجرد
Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin-top:0in;
mso-para-margin-right:0in;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0in;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:”Calibri”,”sans-serif”;
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس:
بروجرد تبدیل به قطب فرهنگی کشور میشود
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در
مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بروجرد نگین فرهنگی غرب کشور است، گفت: این
شهرستان بهزودی تبدیل به قطب فرهنگی کشور میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس
از بروجرد، عباس گودرزی عصر امروز پس از بازدید از سینما فلسطین و آزادی
در جلسه جمعبندی در فرمانداری این شهرستان اظهار کرد: شهرستان بروجرد با
وجود مفاخر، علما، مشاهیر، شهدای و چهرههایی که به کشور و جهان اسلام
معرفی کرده است، نگین فرهنگی غرب کشور است.
وی از حوزه فرهنگی به عنوان یکی از مولفهها و
شاخصههای پیشرفت یاد و عنوان کرد: سینما نیز یکی از مولفهها و فضای
فرهنگی است، اما متأسفانه از مجموع چهار سینمایی که در گذشته در بروجرد
فعال بوده است، اکنون تنها یک سینما باقی مانده است که البته نیازمند تجهیز
و بهسازی است.
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس شورای
اسلامی تاکید کرد: در زمانی که بسیاری از شهرستانها از وجود فضای سینمایی
بیبهره بودند، بروجرد 4 سینمای فعال داشت، اما اکنون تنها یک سینمای فعال
باقی مانده است.
گودرزی بر ارتقاء وضعیت سینمایی در شهرستان بروجرد
تاکید و تصریح کرد: البته خوشبختانه در دولت و وزارت ارشاد این نگاه، خواست
و بینش وجود دارد، به طوریکه وزیر ارشاد از تبدیل چند شهر کشور از جمله
بروجرد به قطب فرهنگی در کشور خبر داده است.
وی در خصوص کمبودهای حوزه فرهنگ در بروجرد گفت: در
این شهرستان فرهنگسرا، مجتمع فرهنگی-گردشگری و حتی شهربازی وجود ندارد،
بنابراین باید به سمت ایجاد فضاهای فرهنگی در بروجرد حرکت کنیم.
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس شورای
اسلامی ادامه داد: در حوزه فرهنگی باید به دنبال تبدیل وضع موجود به وضع
بهینه و مطلوب باشیم، تا به این نیاز شهروندان پاسخ گفته باشیم.
عباس گودرزی و بازدید از سینماهای بروجرد
Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin-top:0in;
mso-para-margin-right:0in;
mso-para-margin-bottom:8.0pt;
mso-para-margin-left:0in;
line-height:107%;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:”Calibri”,”sans-serif”;
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس:
بروجرد تبدیل به قطب فرهنگی کشور میشود
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در
مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بروجرد نگین فرهنگی غرب کشور است، گفت: این
شهرستان بهزودی تبدیل به قطب فرهنگی کشور میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس
از بروجرد، عباس گودرزی عصر امروز پس از بازدید از سینما فلسطین و آزادی
در جلسه جمعبندی در فرمانداری این شهرستان اظهار کرد: شهرستان بروجرد با
وجود مفاخر، علما، مشاهیر، شهدای و چهرههایی که به کشور و جهان اسلام
معرفی کرده است، نگین فرهنگی غرب کشور است.
وی از حوزه فرهنگی به عنوان یکی از مولفهها و
شاخصههای پیشرفت یاد و عنوان کرد: سینما نیز یکی از مولفهها و فضای
فرهنگی است، اما متأسفانه از مجموع چهار سینمایی که در گذشته در بروجرد
فعال بوده است، اکنون تنها یک سینما باقی مانده است که البته نیازمند تجهیز
و بهسازی است.
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس شورای
اسلامی تاکید کرد: در زمانی که بسیاری از شهرستانها از وجود فضای سینمایی
بیبهره بودند، بروجرد 4 سینمای فعال داشت، اما اکنون تنها یک سینمای فعال
باقی مانده است.
گودرزی بر ارتقاء وضعیت سینمایی در شهرستان بروجرد
تاکید و تصریح کرد: البته خوشبختانه در دولت و وزارت ارشاد این نگاه، خواست
و بینش وجود دارد، به طوریکه وزیر ارشاد از تبدیل چند شهر کشور از جمله
بروجرد به قطب فرهنگی در کشور خبر داده است.
وی در خصوص کمبودهای حوزه فرهنگ در بروجرد گفت: در
این شهرستان فرهنگسرا، مجتمع فرهنگی-گردشگری و حتی شهربازی وجود ندارد،
بنابراین باید به سمت ایجاد فضاهای فرهنگی در بروجرد حرکت کنیم.
نماینده مردم بروجرد و اشترینان در مجلس شورای
اسلامی ادامه داد: در حوزه فرهنگی باید به دنبال تبدیل وضع موجود به وضع
بهینه و مطلوب باشیم، تا به این نیاز شهروندان پاسخ گفته باشیم.
اعتراض “زیست محیطی” مردم دشتستان به ساخت پتروشیمی یعنی بلوغ
علت مخالفت را نداشتن مجوزهای زیست محیطی، نامعلوم بودن محل تامین آب
پروژه و نیز نامشخص بودن محل دفع پساب صنعتی آن ذکر کردهاند.
در یادداشتی در سایت اینترنتی اش به موضوع مخالفت مردم دشتستان در استان
بوشهر با احداث پتروشیمی به دلیل مسائل زیست محیطی اشاره کرد.
به گزارش عصرایران، دکتر رنانی نوشت:
خبر
را که خواندم دیگر خوابم نبرد. شاید خیلیها اصلا این خبر را ندیده باشند و
آنانی که دیده اند نیز احتمالا به عنوان یک خبر بیاهمیت از کنار آن گذشته
باشند، اما برای من خبر نشاط آوری بود که خواب را از سرم پراند.
برای من
نشانهای بود از رسیدن جامعه ما به یک نقطه عطف تاریخی. نقطهای که در آن
دیگر حکومت نمیتواند با نشان دادن شکلاتهای اقتصادی، جامعه را به کرنش وا
دارد.
جامعه دارد میفهمد که پولهای دولتی و حکومتی ناپاک است و این
پولها هر جا برود باید منتظر آفتها و آسیبهای بزرگ اجتماعی، فرهنگی و
یا زیستمحیطی آن باشیم. بنابراین دیگر نمیشود با پخش کردن پول جامعه را
فریب داد.
این درک و بلوغ را البته جامعه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر
نیز نشان داد و گفت که دیگر با شکلات یارانه، فریب سیاسی نخواهد خورد.
اما
خبر چه بود؟ در ۴ مرداد خبرگزاری ها نوشتند که «مردم مانع کلنگ زنی
پتروشیمی دشتستان توسط وزیر صنعت شدند». خلاصه داستان این که وقتی مقامات
استان بوشهر با برنامه ریزی قبلی و با سلام و صلوات وزیر صنعت را برای کلنگ
زنی به محل احداث پروژه پتروشیمی دشتستان میبرند با حدود دو هزار نفر از
مردم منطقه مواجه میشوند. اما آنان نیامده بودند تا در اطراف مقامات هلهله
کنند و با فریبِ کلنگ زنی یک پروژه عظیم اقتصادی به خلسه بروند و نقل و
نبات پخش کنند و گاو و گوسفند به زمین بزنند که خدا را شکر بالاخره منطقه
ما هم به داشتن کارخانه پتروشیمی مفتخر شد؛ بلکه آنان آمده بودند تا خیلی
مدنی و محترمانه با نمایش نوشتههایی مخالفت خود را با احداث این پروژه در
آن مکان اعلام کنند و علت آن را هم نداشتن مجوزهای زیست محیطی، نامعلوم
بودن محل تامین آب پروژه و نیز نامشخص بودن محل دفع پساب صنعتی آن ذکر
کردهاند.
وزیر باشعور دولت هم بدون آن که مردم را به فریبخوردگی و عامل
استکبار بودن متهم کند تنها گفته است «در عمر کاریش برای اولین بار شاهد
چنین رفتار اعتراضآمیز برای شروع عملیات اجرایی یک پروژه بزرگ صنعتی است» و
بدون کلنگزنی، منطقه را ترک کرده است.
آری ما داریم کمکم یاد
میگیریم که اگر با هم باشیم بدون پاره کردن حنجرههایمان می توانیم
کارهای بزرگی بکنیم. ما داریم یاد میگیریم که دیگر کمتر فریب بخوریم. ما
داریم باور می کنیم که به پایان «قیمومیت دولت و حکومت در همه حوزهها»
رسیدهایم. ما داریم طعم «حاکمیت مجازی» را میچشیم.
اکنون اجازه
میخواهم برای منطقه دشتستان بوشهر لقب پر افتخار «شمالِ جنوب» را برگزینم؛
نه به این خاطر که در شمال بوشهر واقع است یا آبوهوایش شمالی است، بلکه
به این خاطر که مردمی در منطقهای کمتر برخوردار و انباشته از بیکاری
جوانان، با رفتاری از جنس «توسعه یافتگی» از منافع بلندمدت خود و نسلهای
آینده حفاظت کردهاند. در ادبیات سیاسی توسعه، مناطق و کشورهای توسعه یافته
را «شمال» و مناطق و کشورهای توسعه نیافته را «جنوب» مینامند. مردم
دشتستان در دلِ جنوب، رفتاری «شمالی» از خود بروز داده اند و با این رفتار،
موفق به اثرگذاری بر تصمیم مقامات نیز شدهاند و این نشانه امیدوار
کنندهای است.
از قضا اصطلاح «شمالِ جنوب» را نخستین بار شاه برای
منطقهای در جنوب استان بوشهر به کار برده است؛ جایی در حد فاصل عسلویه تا
پارسیان. نقل است که شاه در یکی از سفرهایش که با بالگرد از این منطقه عبور
میکرده است از سرسبزی و نشاط بهاری این منطقه در شگفت میشود و نام
«شمالِ جنوب» را به این منطقه می دهد.
خاطرم هست که در نشستی که چند
سال پیش با فعالان اقتصادی و مدنی در شهر پارسیان داشتم در پاسخ به نگرانی
آنان از احداث یک منطقه عظیم صنعتی برای تمرکز صنایع انرژیبَر در حد فاصل
عسلویه و پارسیان و این که میگفتند به زودی یک عسلویه دومی در این منطقه
شکل خواهد گرفت که محیط زیست منطقه را نابود خواهد کرد گفتم: هیچ راهکاری
ندارید جز انسجام مدنی و گسترش شبکههای اجتماعی برای تحمیل ضوابط قانونیِ
زیست محیطی به این صنایع؛ ضوابطی که طبق قانون باید رعایت کنند و به خاطر
بیکفایتی دستگاههای مسئول، عملا رعایت نمیکنند که اگر بخواهند رعایت کنند
بسیاری از آن پروژهها غیراقتصادی خواهند بود و اصولا احداث نخواهند شد.
کوتاه
سخن: جوانههای بلوغ در کشور ما در حال سرزدن است و این حرکت که در
دشتستان انجام شد به عنوان یک حرکت نمادین و نقطه عطفی در کنشگری مدنی در
کشور ما ثبت خواهد شد.
جامعه ما دارد ققنوسوار از میان آتش درگیریهای
سیاسی و جناحی، و از دل خاکستر برجای مانده ازعدم کفایت نظام تدبیر، خود را
باز مییابد و پَر میگشاید.
اعتراض “زیست محیطی” مردم دشتستان به ساخت پتروشیمی یعنی بلوغ
علت مخالفت را نداشتن مجوزهای زیست محیطی، نامعلوم بودن محل تامین آب
پروژه و نیز نامشخص بودن محل دفع پساب صنعتی آن ذکر کردهاند.
در یادداشتی در سایت اینترنتی اش به موضوع مخالفت مردم دشتستان در استان
بوشهر با احداث پتروشیمی به دلیل مسائل زیست محیطی اشاره کرد.
به گزارش عصرایران، دکتر رنانی نوشت:
خبر
را که خواندم دیگر خوابم نبرد. شاید خیلیها اصلا این خبر را ندیده باشند و
آنانی که دیده اند نیز احتمالا به عنوان یک خبر بیاهمیت از کنار آن گذشته
باشند، اما برای من خبر نشاط آوری بود که خواب را از سرم پراند.
برای من
نشانهای بود از رسیدن جامعه ما به یک نقطه عطف تاریخی. نقطهای که در آن
دیگر حکومت نمیتواند با نشان دادن شکلاتهای اقتصادی، جامعه را به کرنش وا
دارد.
جامعه دارد میفهمد که پولهای دولتی و حکومتی ناپاک است و این
پولها هر جا برود باید منتظر آفتها و آسیبهای بزرگ اجتماعی، فرهنگی و
یا زیستمحیطی آن باشیم. بنابراین دیگر نمیشود با پخش کردن پول جامعه را
فریب داد.
این درک و بلوغ را البته جامعه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر
نیز نشان داد و گفت که دیگر با شکلات یارانه، فریب سیاسی نخواهد خورد.
اما
خبر چه بود؟ در ۴ مرداد خبرگزاری ها نوشتند که «مردم مانع کلنگ زنی
پتروشیمی دشتستان توسط وزیر صنعت شدند». خلاصه داستان این که وقتی مقامات
استان بوشهر با برنامه ریزی قبلی و با سلام و صلوات وزیر صنعت را برای کلنگ
زنی به محل احداث پروژه پتروشیمی دشتستان میبرند با حدود دو هزار نفر از
مردم منطقه مواجه میشوند. اما آنان نیامده بودند تا در اطراف مقامات هلهله
کنند و با فریبِ کلنگ زنی یک پروژه عظیم اقتصادی به خلسه بروند و نقل و
نبات پخش کنند و گاو و گوسفند به زمین بزنند که خدا را شکر بالاخره منطقه
ما هم به داشتن کارخانه پتروشیمی مفتخر شد؛ بلکه آنان آمده بودند تا خیلی
مدنی و محترمانه با نمایش نوشتههایی مخالفت خود را با احداث این پروژه در
آن مکان اعلام کنند و علت آن را هم نداشتن مجوزهای زیست محیطی، نامعلوم
بودن محل تامین آب پروژه و نیز نامشخص بودن محل دفع پساب صنعتی آن ذکر
کردهاند.
وزیر باشعور دولت هم بدون آن که مردم را به فریبخوردگی و عامل
استکبار بودن متهم کند تنها گفته است «در عمر کاریش برای اولین بار شاهد
چنین رفتار اعتراضآمیز برای شروع عملیات اجرایی یک پروژه بزرگ صنعتی است» و
بدون کلنگزنی، منطقه را ترک کرده است.
آری ما داریم کمکم یاد
میگیریم که اگر با هم باشیم بدون پاره کردن حنجرههایمان می توانیم
کارهای بزرگی بکنیم. ما داریم یاد میگیریم که دیگر کمتر فریب بخوریم. ما
داریم باور می کنیم که به پایان «قیمومیت دولت و حکومت در همه حوزهها»
رسیدهایم. ما داریم طعم «حاکمیت مجازی» را میچشیم.
اکنون اجازه
میخواهم برای منطقه دشتستان بوشهر لقب پر افتخار «شمالِ جنوب» را برگزینم؛
نه به این خاطر که در شمال بوشهر واقع است یا آبوهوایش شمالی است، بلکه
به این خاطر که مردمی در منطقهای کمتر برخوردار و انباشته از بیکاری
جوانان، با رفتاری از جنس «توسعه یافتگی» از منافع بلندمدت خود و نسلهای
آینده حفاظت کردهاند. در ادبیات سیاسی توسعه، مناطق و کشورهای توسعه یافته
را «شمال» و مناطق و کشورهای توسعه نیافته را «جنوب» مینامند. مردم
دشتستان در دلِ جنوب، رفتاری «شمالی» از خود بروز داده اند و با این رفتار،
موفق به اثرگذاری بر تصمیم مقامات نیز شدهاند و این نشانه امیدوار
کنندهای است.
از قضا اصطلاح «شمالِ جنوب» را نخستین بار شاه برای
منطقهای در جنوب استان بوشهر به کار برده است؛ جایی در حد فاصل عسلویه تا
پارسیان. نقل است که شاه در یکی از سفرهایش که با بالگرد از این منطقه عبور
میکرده است از سرسبزی و نشاط بهاری این منطقه در شگفت میشود و نام
«شمالِ جنوب» را به این منطقه می دهد.
خاطرم هست که در نشستی که چند
سال پیش با فعالان اقتصادی و مدنی در شهر پارسیان داشتم در پاسخ به نگرانی
آنان از احداث یک منطقه عظیم صنعتی برای تمرکز صنایع انرژیبَر در حد فاصل
عسلویه و پارسیان و این که میگفتند به زودی یک عسلویه دومی در این منطقه
شکل خواهد گرفت که محیط زیست منطقه را نابود خواهد کرد گفتم: هیچ راهکاری
ندارید جز انسجام مدنی و گسترش شبکههای اجتماعی برای تحمیل ضوابط قانونیِ
زیست محیطی به این صنایع؛ ضوابطی که طبق قانون باید رعایت کنند و به خاطر
بیکفایتی دستگاههای مسئول، عملا رعایت نمیکنند که اگر بخواهند رعایت کنند
بسیاری از آن پروژهها غیراقتصادی خواهند بود و اصولا احداث نخواهند شد.
کوتاه
سخن: جوانههای بلوغ در کشور ما در حال سرزدن است و این حرکت که در
دشتستان انجام شد به عنوان یک حرکت نمادین و نقطه عطفی در کنشگری مدنی در
کشور ما ثبت خواهد شد.
جامعه ما دارد ققنوسوار از میان آتش درگیریهای
سیاسی و جناحی، و از دل خاکستر برجای مانده ازعدم کفایت نظام تدبیر، خود را
باز مییابد و پَر میگشاید.