سورپرایز مهم برای استقلالی ها
بختیار رحمانی به پیشنهاد قطری ها واکنش نشان داد
ادامه حملات به افشارزاده این بار افتخاری
طعنه بزرگ به افشارزاده
در شرایط خاص و مهم کنونی که استقلال نیاز به آرامش دارد، مباحثی توسط کسانی مطرح شده که سالها به ورزش کشور خدمت کرده اند و به نظرم این مباحث ضرورتی نداشته است. چرا وقتی وزیر ورزش صحبت از شفاف سازی و صیانت از حقوق بیت المال میکند، عدهای ناراحت میشوند و عکس العمل نشان میدهند. مگر شما مخالف شفاف سازی در مورد بیت المال هستید؟
دلسوزی وزیر ورزش بر کسی پوشیده نیست
وزارت ورزش و جوانان با کمترین امکانات و اعتبارات دستاوردهای قابل توجهی داشته است. نتایج موفیت آمیز رشتههای ورزشی در چند سال اخیر به خصوص فوتبال و فوتسال کشور در دوران مدیریت آقای گودرزی در ورزش به دست آمده و در تاریخ ورزش ایران ماندگار میشود. حضور پر قدرت تیم ملی فوتسال ایران در جام جهانی با حمایتهای وزیر محترم ورزش که خود از نزدیک شاهد آن بودهام، بیانگر این موضوع است. دلسوزی وزیر محترم در رفع مشکلات باشگاه استقلال بر کسی پوشیده نیست. اگر ایشان میگوید که عدهای خارج از باشگاه در بستن برخی قراردادها نقش داشتهاند، نباید باعث ناراحتی خدمت گزاران ورزش شود و آنها خود به خوبی میدانند که منظور دکتر گودرزی به چه کسانی بر میگردد.
همه باید با هم همدی باشیم
اینجانب از همه هواداران و حامیان استقلال انتظار دارم که با همدلی و وحدت همه جانبه فقط به حمایت از باشگاه و موفقیت تیم استقلال فکر کنند. ضمن اینکه فرصت را مغتنم میشمارم و سالروز تاسیس باشگاه پرطرفدار و پر افتخار استقلال را به همه هواداران و اعضای این باشگاه صمیمانه تبریک عرض میکنم و برای این باشگاه ارزوی موفقیتهای داخل و بین المللی بیشتر دارم.
برای فوتسال دعا کنید
برای تیم ملی فوتسال کشور در مرحله نیمه نهایی جام جهانی آرزوی موفقیت دارم. اینجانب حامل پیامی از سوی وزیر محترم ورزش و پاداش فدراسیون فوتبال برای اعضای تیم ملی فوتسال ایران هستم. از همه هموطنان عزیز هم میخواهم برای موفقیت تیم ملی فوتسال ایران دعا کنند.
آرزوی سلامتی برای پورحیدری
من شب گذشته و پیش از سفر به کلمبیا با خانم دکتر شجاعی به صورت تلفنی صحبت کردم و پیگر حال ایشان شدم. دوست داشتم با حضور در بیمارستان ایشان را از نزدیک ملاقات کنم که به دلیل فشردگی کارها و سفر به کلمبیا نتوانستم به ملاقات ایشان بروم. به امید خدا بعد از برگشتن از کلمبیا و با بهبود ایشان همراه با اعضای تیم فوتبال استقلال و تیم ملی فوتسال به ملاقات ایشان میرویم.
منطقه عملیاتی سومار و ارتفاعات میمک / مهندس شیرزاد داودوندی رئیس هیات شطرنج بروجرد
به مناسبت هفته دفاع مقدس
منطقه عملیاتی سومار و ارتفاعات میمك
مهندس شیرزاد داودوندی رئیس هیات شطرنج بروجرد
سید حجت الله موسوی زاده
پاپی طلا خط را اداره می کند!
عملیات «
کربلای ۵ » در اواخر سال 1365 در « شلمچه » و شرق بصره به پایان رسید و در
اصطلاح نظامی « خط تثبیت » شده بود ، یعنی برای عراقی ها جا افتاده بود که
درگیری به نفع ایران تمام شده ، کشته های آنها زنده نخواهند شد، مجروحین
سالم نمی شوند ، اسرا بر نمی گردند و غنائم و زمینهای تصرفی به آنها برگشت
داده نمی شود ؛
لذا مطمئن بودند که کاری از دستشان بر نمی آید و این را می گویند
« تثبیت خط » ؛
خط مقدم
شلمچه از شرایط سختی برخوردار بود ، زمین مسطح ، فاصله تا دشمن بسیار کم و
مثل باران میان طرفین گلوله رد و بدل می شد، بطوریکه اگر برای وضو گرفتن از
سنگر خارج می شدی ، حتما باید وصیت می کردی، زیرا احتمال بازگشت مجدد به
سنگر بسیار کم بود!
یکی از فرماندهان دسته در آن منطقه دوست عزیزی بود به نام
« پاپی
طلا دولتشاهی » ؛ اهل خرم آباد بود ، بسیار شاد و سرحال و شوخ طبع ، او
مربی کاراته بود و شاید هنوز هم در خرم آباد به شاگردانش کاراته آموزش می
دهد ، بعد از جنگ دیگر او را ندیدم.
یک شب
پاپی طلا با یک چراغ قوه کوچک در حال سرکشی از نیروهای تحت امر خود بود ،
به من گفت راستی فلانی فکرش را بکن الآن آن طرف خط ، در مقابل ما فرماندهان
قدرتمند و با تجربه عراقی حتی مثل « صدام و عدنان خیرالله و ژنرال الرشید
و خلیل الدهوری و جمال و… » دارند جنگ را فرماندهی می کنند و علیه ما می
جنگند ، آنها هم لابد فکر می کنند الآن این طرف که ما باشیم ، تمام
فرماندهان عالی رتبه اینجا هستند ، دیگر
نمی دانند پاپی طلا دارد خط را اداره می کند!!
بعد هم من و پاپی طلا کلی به این حرف خندیدیم!
سید حجت الله موسوی زاده
پاپی طلا خط را اداره می کند!
عملیات «
کربلای ۵ » در اواخر سال 1365 در « شلمچه » و شرق بصره به پایان رسید و در
اصطلاح نظامی « خط تثبیت » شده بود ، یعنی برای عراقی ها جا افتاده بود که
درگیری به نفع ایران تمام شده ، کشته های آنها زنده نخواهند شد، مجروحین
سالم نمی شوند ، اسرا بر نمی گردند و غنائم و زمینهای تصرفی به آنها برگشت
داده نمی شود ؛
لذا مطمئن بودند که کاری از دستشان بر نمی آید و این را می گویند
« تثبیت خط » ؛
خط مقدم
شلمچه از شرایط سختی برخوردار بود ، زمین مسطح ، فاصله تا دشمن بسیار کم و
مثل باران میان طرفین گلوله رد و بدل می شد، بطوریکه اگر برای وضو گرفتن از
سنگر خارج می شدی ، حتما باید وصیت می کردی، زیرا احتمال بازگشت مجدد به
سنگر بسیار کم بود!
یکی از فرماندهان دسته در آن منطقه دوست عزیزی بود به نام
« پاپی
طلا دولتشاهی » ؛ اهل خرم آباد بود ، بسیار شاد و سرحال و شوخ طبع ، او
مربی کاراته بود و شاید هنوز هم در خرم آباد به شاگردانش کاراته آموزش می
دهد ، بعد از جنگ دیگر او را ندیدم.
یک شب
پاپی طلا با یک چراغ قوه کوچک در حال سرکشی از نیروهای تحت امر خود بود ،
به من گفت راستی فلانی فکرش را بکن الآن آن طرف خط ، در مقابل ما فرماندهان
قدرتمند و با تجربه عراقی حتی مثل « صدام و عدنان خیرالله و ژنرال الرشید
و خلیل الدهوری و جمال و… » دارند جنگ را فرماندهی می کنند و علیه ما می
جنگند ، آنها هم لابد فکر می کنند الآن این طرف که ما باشیم ، تمام
فرماندهان عالی رتبه اینجا هستند ، دیگر
نمی دانند پاپی طلا دارد خط را اداره می کند!!
بعد هم من و پاپی طلا کلی به این حرف خندیدیم!