“بروجرد”، بمبئی هندوستان یا شهر دستفروشان

“بروجرد”،

بمبئی هندوستان یا  شهر دستفروشان


چن وقت پیش چنتا مهمون از اصفهان داشتم جاتون خالی طبق رسم مهمون نوازی بروجردیا بردمشون ونایی و گلدشت و گاماسیاب نهاوند و آبشاربیشه.دوستان گفتن خیلی عالی و واقعن همه چی خوب بود و زیبا،فقط یه چی میگیم ناراحت نشی هااا

آخه ما میدونیم شما بروجردیا چقده به بروجرد و پاریس و..تعصب دارین گفتم چی شده خب بگین.

گفتن والا ما هیچ جا اندازه اینجا وانتی میوه فروش ندیدیم گفتم بروجرد شهر مهاجرپذیریه و بیکاری هم توش زیاده و…گفتن باشه همه جا بیکار داره و ما بخاطر کارمون شهرهای زیادی رفتیم ولی خدایی اینقد وانتی ندیدیم.

فکر نکنید بیکارم یه روز گفتم بیام دستفروشا رو بشمارم از سردوازده متری و میدون جعفری تا سه راه جعفری در دوطرف خیابون واز اونجا تا میدون صفا دردوطرف و از سه راه تا میدوون رازون و از اونجا تا شهدا در دوطرف و اول بازار بزرگ به عدد جالب ۱۳۰۰دستفروش دست یافتم

تازه این بجز وانتیای چهاراه معلم و میدون امام حسین و اول خیابون امام حسین(اول بیات) و میدون کوروش و بلوار یادبود و جونآواد و….هستش.

بیکاری سخته و دستفروشان آدمای آبرومندین.ولی ایکاش این دوستان تجمیع میشدن در یه جای مشخص(البت این رویا اینه که بگی ایران قهرمان جام جهانی شد)از یه بابایی کنار شازه بوالحسن حوله صورت خریدم از دورود اومده بود دستفروشی و میگفت شبم برمیگردم.

یا سوار یه ماشین شخصی شدم تا شهرک طرف از ملایر اومده بود مسافرکشی و میگفت ملایر خیلی سخته کار با ماشین شخصی و درجا میخابوننش و بروجرد بهشت مسافرکشان شخصیه

یه چیزی تو مایه های شهرهای هندوستان مثل بمبئی شدیم.

قسمت اعیان نشین و قسمت حاشیه نشین و مرکز شهر که دستفروشن و بقیه جاهام که شلوغی مسافرین شهرهای اطرافن و آخر شب که خلوته نمایی از کارتون های خالی و ظروف یه بار مصرف و بلوارهایی که همشون شبیه همن و چراغاش منو یاد آبنبات چوبی های رنگارنگ میندازن.

مهدی قریب دوست


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!