نقد اجتماعی / نوبت به بروجرد که می رسد گدایی هنر می شود!

نقد اجتماعی

نوبت به بروجرد که می رسد

گدایی هنر می شود!

فرهاد داودوندی- بروجرد:

یک انسان شریف و خیری که دستش از دنیا کوتاه شده در شهر قزوین وصیت کرده بعد از مرگ با قسمتی از سرمایه ام برای یک شهر مظلوم!  که امکانات ندارد و محروم است اورژانس بسازید!

یک خیر مدرسه ساز تهرانی آمده گفته کجا بروم مدرسه ای بسازم که مردمش محروم باشند؟ به ذهنش رسیده بروجرد جای بسیار مناسبی است!

شخص خیر دیگری از هموطنان عزیز مان تصمیم گرفته مدرسه شبانه روزی برای یک شهر عقب مانده بسازد، زده به هدف و آمده بروجرد هزینه کرده است!

حالا دیگر هر کسی می خواهد “صدقه سر زن و بچه اش” به یک منطقه محروم کمک کند، آدرس بروجرد را به وی می دهند!

ای داد بیداد! به جای اینکه عارمان بیاید دست گدایی به سوی دیگران دراز کنیم و به جایش حق و حقوق شهرمان را درخواست کنیم، با دیدن هر خیر هموطنی که دلش به حال ما بروجردی ها می سوزد! و برای کمک به ما به شهرمان می آید بسیاری از مدیران و روسای شهر به مانند “لشکر سلم و تور” دنبال آن خیر می افتند و با افتخار از اینکه “ندار و گرفتار” هستیم با افتخار با آن خیر هموطن عکس “شش در چهار” یادگاری می گیرند!

 غافل از اینکه پس حق و حقوق قانونی بروجرد برای گرفتن اعتبارات کشوری که در دیگر شهر ها مثل نقل و نبات خیر می شود و (روسای آن شهر ها پس از جذب اعتبارات به مانند مرحوم محمد علی فردین در فیلم “کوچه مردها” جلوی دوربین ها فیگور می گیرند) را چرا همین روسای محترم شهری ما انجام نمی دهند؟!!!

نکند ما توی باغ نیستیم و جدیدا گدایی از خیرین کشوری هنر شده و ما از دنیا بی خبریم که هر جا سخن از دلسوزی و کمک های بلاعوض خیرین کشوری به بروجرد می شود نیش بعضی روساء از فرط خوشحالی تا بنا گوش باز می شود؟! والسلام!


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!