نامه یک دختر بچه بروجردی به
فرهاد داودوندی
“هوا که گرم بشه باید آب
گرم بخوریم”
(عمو فرهاد، شما با مشکلات آدم
های فقیر کشتی می گیرین)
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام، عمو فرهاد خوب هستین؟ انشا الله
همیشه حال تان خوب باشد، چون حال همه ما را خوب می کنی
عمو فرهاد چند وقته می خوام یک خواهشی
از شما بکنم اما آنقدر تمام مشکلاتمون را به دوش می کشین و کمک مون می کنید دیگه
خجالت می کشم، ولی خوب کسی رو نداریم که مشکلات و دردهامون رو به اون بگیم
عمو خودتون می دونین چند بار یخچالمون
رو تعمیر کردیم ولی درست نمی شه، منم روم نمیشه برم پیش همسایه مون!
همسایه مون همه اش میگه: بخاطر شما امروز از خونه مادرم اومدم! بخاطر شما نرفتم
بیرون! بعضی وقت ها میگه خودم جا ندارم چطوری وسایل شما را توی یخچالم جا بدهم؟!
الانم که داریم به عید نزدیک می شویم
من اصلا خوشحال نیستم! چون هوا گرم می شه و ما ( خودم و برادر و خواهرهایم) بازم
باید آب گرم بخوریم!
عمو چند وقت پیش یه فیلم دیدم یه آقایی
بود اسمش ” جهان پهلوان تختی ” بود، کارهای اون هم مثل شما بود
من فکر می کنم اصلا شما بودین، فقط اون
کشتی گیر بود، اما شما با مشکلات آدم های فقیر کشتی می گیرین!
ممنونیم از همه مهربونیاتون، می دونم
که اون فیلم رو از کارهای شما درست کردن!
از طرف: “م” و خواهر و
برادرهایش