سخت ترین لحظات عمر زندگی سرمربی آبی ها،در واپسین روزهای خزان ۹۵ سپری می شود
بحران وقتی وارد فاز تازه ای شد که در یک غروب سرد،استقلال منصوریان مقابل تراکتورسازی شکست را پذیرا شد.
منصوریان در دوران بازیگری،روزهای خوب و بد زیاد دید اما بدون شک او که تیمش را مقابل پرسپولیس به یک تساوی بدون گل رهنمون ساخته بود،لحظات زهرآگین آدینه قبل را به این زودی ها از یاد نخواهد برد.
شاید شماره ۱۰ اسبق آبی ها دیشب در چند سکانس،روزهایی را به یاد آورد که مرد اول خط میانی تیمش بود.
سکانس هایی مملو از اشک و لبخند.
روزی که بیست و یک سال قبل از روی یک شوت از راه دور دروازه کشاورز را فرو ریخت،
روزی که پنالتی را در بازی ماشین سازی در تبریز بالا زد،
روزی که نماینده منحصر به فرد استقلال در تیم ملی شد و روزی دگر که در تیم رولند کخ یک نیمکت نشین صرف لقب گرفت.
قصه داش علی آبی ها در استقلال اما حیا کن، رها کنی کم داشت که ۱۹ آذر یخ ها را باز کرد و او را در ردیف همه مربیان تمام اعصار استقلال قرار داد که روزی،لحظه ای این شعار را شنیدند.
از منصور پورحیدری بزرگ تا ناصر حجازی کبیر و سوبله و چوبله و البته شخص امیر قلعه نویی که وقتی تیمش در تهران به الهلال باخت،فریاد جدایی طلبی سکوها را با همه وجودش لمس کرد.
شاید منصوریان هرگز انتظار نداشت این قصه پرغصه به این زودی ها اتفاق بیفتد و او را با چالش نخواستنش از سوی بخشی از هواداران روبرو کند.او اما از همان دیشب،فشار را با همه وجود حس کرد و اینچنین ساعاتی بعد از جمعه گس،تیمش را به سختی تمرین داد.
واقعیت اما در سطرهایی از همان بازی جمعه میان سکوهای ملتهب اتفاق افتاد و بعد وارد لایه لایه های فضای مجازی شد و موجی از اعتراض را برانگیخت.
می گویند فاصله میان فضای مجازی با واقعی هم که این روزها خیلی نزدیک است.