برایم خیلی سخت بود که بخواهم نبودن پدرم را تصور کنم و همیشه فکر میکردم او دوباره سالم و سرحال خواهد شد
علی پورحیدری در غیاب خواهرش تا آخرین لحظات زندگی مرحوم پورحیدری کنار او بود. علی به گفته مادرش وابستگی زیادی به پدر داشته و الان هم با اینکه یک ماه از مرگ او گذشته اما علی هنوز نتوانسته با این واقعیت تلخ کنار بیاید.
*شاید برای خیلیها سؤال باشد که شما با فوت پدرتان کنار آمدهاید یا هنوز این غم بزرگ را باور ندارید؟
به نظر من اینکه میگویند خاک سرد است و غم عزیزان بعد از مدتی عادی میشود، اصلاً درست نیست. شخصاً هنوز نتوانستهام این مسأله را بپذیرم که پدرم را از دست دادهام و دیگر او را نمیبینم. با اینکه از شدت بیماری پدرم با خبر بودم اما همیشه فکر میکردم او این بیماری مهلک را شکست میدهد و به خانه برمیگردد. متاسفانه تقدیر جور دیگری رقم خورد و دیدن پدرم در خانه شد بزرگترین حسرت زندگی من.
*تا آخرین لحظات هم بر بالین پدر حاضر بودید.
بله دلم میخواست حتی یک لحظه کوتاه را هم برای بودن با او از دست ندهم. برایم خیلی سخت بود که بخواهم نبودن پدرم را تصور کنم و همیشه فکر میکردم او دوباره سالم و سرحال خواهد شد.
*در نبود پدرتان حتماً مسئولیت بیشتری را برعهده دارید؟
بله دقیقاً همینطور است. پدرم ستون زندگی ما بود و همه ما به نوعی به او وابسته بودیم. حتی خواهرم بهرغم اینکه در خارج از کشور تحصیل میکرد اما همیشه میگفت دلش به بودن بابا قرص است. الان مسئولیت من از قبل سنگینتر شده و باید بیشتر مراقب مادرم باشم چون تنها شده است. این روزها باید بیشتر از گذشته کنار خانوادهام باشم تا آنها بیشتر از این احساس دلتنگی و تنهایی نکنند.
*بهترین تصویری که از پدرتان در ذهن دارید، چیست؟
دوست دارم پدرم را با ابهت و صلابت همیشگیاش به یاد بیاورم. او واقعاً نجیب و محجوب بود و به هیچکس بدی نکرد. همین که مردم هم به نیکی از پدرم یاد میکنند برای من ارزش زیادی دارد. فکر میکنم مهمترین ارثی که پدرم به جا گذاشته همین نام نیک و خاطرات خوبی است که بین مردم باقی گذاشته است.
*هواداران استقلال هم که در این مدت برای او سنگ تمام گذاشتند؟
همینطور است. نهتنها استقلالیها بلکه همه مردم برای پدرم سنگ تمام گذاشتند. از همه هواداران استقلال هم بابت لطفی که به پدرم و ما داشتند و دارند ممنونم. همه میدانند که پدرم تا چه اندازه عاشق استقلال و هوادارانش بود. استقلالیها هم هیچگاه او را در بیمارستان و ما را بعد از فوتش تنها نگذاشتند و نشان دادند قدرشناس فداکاریهای پدرم برای استقلال هستند. اطمینان دارم پدرم هرگز از یاد مردم نمیرود و این قوت قلب بزرگی برای من و خانوادهام است.