
غرولندهای مادر، کودک را کلافه کرده
بود و مادر را عصبانی نشان میداد؛ کودک خودش را به دکه روزنامه فروشی
چسبانده بود و مرتب میگفت: این کتاب نقاشی را میخواهم.
بود و مادر را عصبانی نشان میداد؛ کودک خودش را به دکه روزنامه فروشی
چسبانده بود و مرتب میگفت: این کتاب نقاشی را میخواهم.
مادر نگاهی به قیمت کتاب انداخت ۲ هزار
تومان و نگاهی به کودک کرد و گفت: این کتاب به درد تو نمیخورد؛ بچه را
متقاعد کرد تا برایش آدامسی بگیرد و همه چیز را تمام کند.
تومان و نگاهی به کودک کرد و گفت: این کتاب به درد تو نمیخورد؛ بچه را
متقاعد کرد تا برایش آدامسی بگیرد و همه چیز را تمام کند.
در کنار دکه روزنامه فروشی آقا مهدی
خیابان انقلاب خرمآباد. سه چرخه سبزیفروشی دارد که مشتریانش نسبت به دکه
روزنامهفروشی ۳۰ به یک است؛ یعنی از هر ۳۰ نفری که سبزی میخرد یک نفر
تنها تیتر روزنامههای روی پیشخوان را نگاه میکند و زیر لب با خودش چیزی
میگوید و میرود.
خیابان انقلاب خرمآباد. سه چرخه سبزیفروشی دارد که مشتریانش نسبت به دکه
روزنامهفروشی ۳۰ به یک است؛ یعنی از هر ۳۰ نفری که سبزی میخرد یک نفر
تنها تیتر روزنامههای روی پیشخوان را نگاه میکند و زیر لب با خودش چیزی
میگوید و میرود.
کتابفروشی باسابقه خایدالو در کوچه
بغلی دکه روزنامهفروشی آقامهدی قرار دارد و روبهروی دکه به موازات هم، ۳
مغازه لوازم آرایشی در حال کاسبی هستند. زیاد عجله نکنید و به دنبال
ارتباط دکه روزنامهفروشی، کتاب فروشی، مغازه لوازم آرایشی و سه چرخه سبزی
فروش نباشید که سعی میکنم با کوتاهترین جملات رودهدرازیام را به پایان
برسانم و شما را به خدای بزرگ بسپارم.
بغلی دکه روزنامهفروشی آقامهدی قرار دارد و روبهروی دکه به موازات هم، ۳
مغازه لوازم آرایشی در حال کاسبی هستند. زیاد عجله نکنید و به دنبال
ارتباط دکه روزنامهفروشی، کتاب فروشی، مغازه لوازم آرایشی و سه چرخه سبزی
فروش نباشید که سعی میکنم با کوتاهترین جملات رودهدرازیام را به پایان
برسانم و شما را به خدای بزرگ بسپارم.
یکم: از ساعت ۵ غروب تا ۸ شب نظارهگر
این چهار شغل بودم و مرتب افرادی که به این مغازهها در حال تردد بودند
رصد کردم. در این سه ساعت حدود پنج نفر به کتابفروشی مراجعه کرده بودند
که سه نفر آنها به دنبال کتابهای کمک آموزشی برای فرزندانش که میخواستند
به هر قیمتی که شده به دکترهای آینده تبدیل شوند. جدای از این که علاقه و
توانمندی بچه را به چه رشتهای درک کرده باشند.
این چهار شغل بودم و مرتب افرادی که به این مغازهها در حال تردد بودند
رصد کردم. در این سه ساعت حدود پنج نفر به کتابفروشی مراجعه کرده بودند
که سه نفر آنها به دنبال کتابهای کمک آموزشی برای فرزندانش که میخواستند
به هر قیمتی که شده به دکترهای آینده تبدیل شوند. جدای از این که علاقه و
توانمندی بچه را به چه رشتهای درک کرده باشند.
دوم: به طور میانگین دوست سبزیفروش ما
در روز و تقریباً در همان ساعت اعلام شده حدود ۱۰۰ کیلو سبزی خوردن و
خورشتی میفروشد که امیدوارم رونق کاسبی این هم وطن ما روز به روز بیشتر و
بهتر باشد.
در روز و تقریباً در همان ساعت اعلام شده حدود ۱۰۰ کیلو سبزی خوردن و
خورشتی میفروشد که امیدوارم رونق کاسبی این هم وطن ما روز به روز بیشتر و
بهتر باشد.
سوم: آقا مهدی روزنامه فروش ما میگوید
به طور میانگین از هر روزنامه که حدود ۱۰ نسخه برایش ارسال میکنند چیزی
حدود شش هفت نسخه برگشت میخورد. که امیدوارم الهی چکهای آقا مهدی برگشت
نخورد.
به طور میانگین از هر روزنامه که حدود ۱۰ نسخه برایش ارسال میکنند چیزی
حدود شش هفت نسخه برگشت میخورد. که امیدوارم الهی چکهای آقا مهدی برگشت
نخورد.
چهارم: به طور میانگین در همین ساعت
چیزی حدود چهل پنجاه نفر در مغازه لوازم آرایشی در حال تردد و معمولاً با
دست پُر از این فروشگاهها در حال خروج هستند.
چیزی حدود چهل پنجاه نفر در مغازه لوازم آرایشی در حال تردد و معمولاً با
دست پُر از این فروشگاهها در حال خروج هستند.
نتیجهگیری فرهنگی: این چهار دوست
فروشنده ما در یک نتیجهگیری انسانی بر مدار رونق اقتصادی تصمیم گرفتهاند
که دوست سبزی فروش ما کلیه روزنامههای برگشتی را از آقا مهدی خریداری کند
تا شاید به واسطه روزنامه از طریق سبزیفروشی به منازل در حین پاک کردن
سبزی نگاهی هم به روزنامهها انداخته شود و اما دوست فروشنده لوازم آرایشی
از دوست کتاب فروش ما خواسته که هر چند وقتی یک بار بخشی از کتابهایش را
در کنار مغازه لوازم آرایشی به حراج بگذارد تا شاید مشتریان او نگاهی هم به
کتاب بیندازند چرا که در قدیم گفتهاند با دیدن است که خریدار پیدا
میشود.
فروشنده ما در یک نتیجهگیری انسانی بر مدار رونق اقتصادی تصمیم گرفتهاند
که دوست سبزی فروش ما کلیه روزنامههای برگشتی را از آقا مهدی خریداری کند
تا شاید به واسطه روزنامه از طریق سبزیفروشی به منازل در حین پاک کردن
سبزی نگاهی هم به روزنامهها انداخته شود و اما دوست فروشنده لوازم آرایشی
از دوست کتاب فروش ما خواسته که هر چند وقتی یک بار بخشی از کتابهایش را
در کنار مغازه لوازم آرایشی به حراج بگذارد تا شاید مشتریان او نگاهی هم به
کتاب بیندازند چرا که در قدیم گفتهاند با دیدن است که خریدار پیدا
میشود.

از من میشنوید نه خودتان و نه آن کس
که به شما وابسته است هیچ گاه به دنبال کتاب، کلمه و روزنامه و مجله نروید
که نه خیر دنیا دارد و نه آخرت.
که به شما وابسته است هیچ گاه به دنبال کتاب، کلمه و روزنامه و مجله نروید
که نه خیر دنیا دارد و نه آخرت.
دوستی می گفت: که تعداد فروشنگان لوازم آرایشی و بهداشتی در شهرستان
خرمآباد چیزی حدود 150 مغازه میباشد و تعداد کتاب فروشیهای معتبر
خرمآباد چیزی کمتر از تعداد انگشتان یک دست هست!
عزت زیاد
خرمآباد چیزی حدود 150 مغازه میباشد و تعداد کتاب فروشیهای معتبر
خرمآباد چیزی کمتر از تعداد انگشتان یک دست هست!
عزت زیاد
عبدالرضا شهبازی / نویسنده و شاعر