حکایت مراسم روز خبرنگار در بروجرد
و ماشین آتش نشانی که خیلی پله داشت!!!
در مراسم خواستگاری از آقا داماد خواستند برای جمع یک صحبتی کند!
آقا داماد که فرد بی سر و زبانی بود و هیچ خاطره و حرفی هم نداشت به یکباره تنها حادثه جالب زندگی که برایش اتفاق افتاده بود و آن را از نزدیک دیده بود را به خاطر آورد و سپس خطاب به حضار گفت:
این ماشین بزرگه آتش نشانی خیلی خیلی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد،
آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی پله دارد، آی…..حالا شده حکایت مراسم روز خبرنگار در بروجرد:
۱ – یک روز زودتر برگزار شد!!!
۲ – کلیپ تصویری نصفه و نیمه قطع شد!!!
۳ – موقع سخنرانی رئیس صدا و سیمای استان، بنر بزرگ نصب شده یکباره سقوط کرد!!!
۴ – سه چهار ردیف اول سالن در اختیار روسای شهر بود!!!
۵ – خبرنگاران بروجردی هم در روز خبرنگار در ته سالن غریبانه نشسته و برای همدیگر درد و دل می کردند!!!
۶ – گفتند هر خبرنگاری لوحش را می خواهد بعدا برود اداره ارشاد و تحویل بگیرد!!!
۷ – و از همه مهمتر در روز خبرنگار، تعدادی از خبرنگاران مثل تمام مراسم ها و به مانند همیشه، از روسای شهر، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند،
آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی عکس گرفتند، آی …..