زندگی نامه استاد علی حسین عزیزی ادیب و شاعر معاصر بروجردی

ویژه نامه استاد علی حسین عزیزی بروجرد

 (قسمت دوم)


 زندگی نامه استاد علی حسین عزیزی

 

ادیب و شاعر معاصر بروجردی


 فرهاد داودوندی- بروجرد:


استاد علی حسین عزیزی در تاریخ ۱/۱۰/۱۳۳۶ در محله خیابان ۱۲
متری بروجرد چشم به جهان گشود.

 

دوره ابتدائی را در مدرسه جمال و سپس مقطع دبیرستان را در
دبیرستانهای بحرالعلوم و محمدرضا شاه سابق گذراند.

 

از آنجا که به شعر و شاعری علاقمند بود در دوران مدرسه گاه
گاهی به سرودن اشعار گوناگون و بخصوی اشعاری در رابطه با  مسائل اجتماعی روی می آورد:

 رفتم زبس اندر پی یک پاکت سیمان


آمد به خدا بر لب خشکیده من جان


آسان بشود مشکل سیمان اگر افتد

 

پخشش به در از دست بساز و بفروشان

 

در دوران دبیرستان، مرحوم منوچهر محمدی دبیر دبیرستانهای
بروجرد مشوق استاد عزیزی برای سرودن اشعار جدی تر گردید. پس به خواندن اشعار
حافظ،سعدی، رهی معیری، قیصر امین پور، کاکائی، علیرضا قزوه و محمد علی بهمنی روی
آورد.

 

اولین شعر استاد عزیزی در زمان تحصیل در دبیرستان سروده شد،
که قسمتی از  آن به شرح زیر بود:

 

فلک از من چه می خواهی تو که بستی دهانم را


مروت کن اجازت ده که بگشایم زبانم را

 

استاد عزیزی از سال ۱۳۶۵ همکاری خودش را با مطبوعات و بخصوص
نشریات: اطلاعات، کیهان، مجله شاهد، تربیت و رشد معلم آغاز کرد و از آنجا که
فعالیت های جدی ادبی و هنری خود را بعد از انقلاب آغاز نمود ارتباط تنگاتنگی با
انجمن ادبی بروجرد داشت و در جلسات آن بطور مستمر شرکت می نمود و در محضر بزرگان
آن انجمن بر اندوخته های ادبی خود می افزود.

 

در سال ۱۳۸۲ اولین کتاب خود بنام” زیر سایه
تنهائی” که گزیده اشعارش بود را توسط انتشارات حروفیه به چاپ رسانید.

 

حضور مستمر استاد عزیزی در محافل ادبی باعث گردید که ایشان
سالها در مسئولیت های ادبی بعنوان داور، مدیر، دبیر یا سایر مسئولیت ها در جشنواره
ها، مسابقات، همایش ها و نهاد های هنری و همچنین تاسیس مجامع هنری و عضویت در
انجمن های هنری حضوری بسیار پر رنگ داشته باشد.

 

 تا جائیکه هم اکنون
در حدود ۲۸ سال است ایشان اجرای جلسات ادبی شهرستان بروجرد را بر عهده دارد.

 

آثار منتشره استاد عزیزی 
تحت عنوان تحقیق، مقاله، یادنامه و مقالات در همایش ها، در کتب متعدد از
جمله شرح زندگی نامه و اثر، در کتاب تذکره شعرای معاصر دکتر اولیائی، شرح زندگی
نامه و اثر در کتاب سخنوران بروجرد مولانا، چاپ چندین اثر در کتاب سوگنامه ۲ موسسه
نشر آثار امام خمینی، چاپ چندین اثر در کتاب یادمان صامت بروجردی اداره ارشاد
اسلامی، چاپ چندین اثر در کتاب یادمان همایش شعر پدر، چاپ چندین اثر در کتاب مفرغ
و بلوط کاظم علیپور و چاپ چندین اثر در کتاب در سوگ خورشید، فقط قسمتی از فعالیت
های ادبی ایشان است.

 

استاد علی حسین عزیزی در این سالها موفق به کسب عناوین
بسیاری در کنگره ها و مسابقات هنری شده است.

 

از کتاب های چاپ شده وی می توان به گزیده اشعار زیر سایه
تنهائی، کتاب محراب عشق، کتاب زندگی نامه یکصد نفر از شهدای شهرستان بروجرد و کتاب
نقش انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی اشاره نمود.

 

از دیگر آثار استاد علی حسین عزیزی که به تازگی چاپ شده و یا در حال ویرایش و زیر
چاپ هستند نیز می توان به زندگینامه مشاهیر بروجرد( مرحوم محمد حسین حسین دوست)،
زندگینامه مشاهیر بروجرد( آیت اله حاج آقا محسن شریعتمداری)، زندگینامه مشاهیر
بروجرد( آیت اله مطهری بروجردی) و مجموعه اشعار: روح آدینه ( مجموعه اشعار در
رابطه با آقا امام زمان”عج”)، هشتمین بهشت( مجموعه اشعار در رابطه با
امام رضا”ع”) و کتاب من و ترانه و صحرا( مجموعه اشعار با موضوعات آزاد)
اشاره نمود.

 

صحیفه درد

 

به بال شوق پرستو بهارمی رقصد

بیا که در دل تنگم قرار می رقصد

هنور در پس ابر نگاه تبدارم

غرور بی رمق انتظار می رقصد

برای دیدن یک لحظه مهربانی تو

تمام بودن من شعله وار می رقصد

من التهاب کدامین صحیفه دردم

که در من آتش غم بیشمار می رقصد

به پای عشق تو حلاج بی بهانه دل

چه عاشقانه به بالای دار می رقصد

بیا که در عطشت تا سپیده دم هر شب

نگاه منتظرم در گذار می رقصد

 

+++++++++++++++++++++++++++

 

زندانی

 

عمری است اسیر دل و زندانی خویشم

حیرت زده از بی سر و سامانی خویشم

در گستره خواهش و لب تشنگی چشم

من آینه کوچک حیرانی خویشم

امواج دل از بس زده بر صخره غمها

کاشفته کنون از شب طوفانی خویشم

در غربت انبوه صمیمیت دلها

آری نگران خط پایانی خویشم

تا لحظه بیداری و تا رویش پاکی

من همنفس دیده بارانی خویشم

آئینه رخسارم اگر سخت شکسته است

تکرار شب تار زمستانی خویشم

هر چند خزاعی شده ام لیک سحر وار

پر رایحه از شور غزلخوانی خویشم

@@@@@@@

شعر ارائه شده زیر توسط  استاد علی حسین عزیزی در همایش شعر از درد سخن گفتن مربوط به نکو داشت استاد مهرداد اوستا

غزلی برای چشمت


گفتم غـــــزلی برای چشمت           بامطلع آشــــــــــنای چشمت

شـــــــد ولوله ای عجیب برپا           با گفتن ماجــــــــرای چشمت

هرکس که شنید وصف رویت           شد عاشق ومبتلای  چشمت

پروانه ی دفـــــــــتر خیـــــالم           حیران شده در منای  چشمت

ای دیده ی من به زیر پایــــت            ای ساحل من صفای چشمت

ای در نفست بهــــــــار جاری           من می شنوم صدای چشمت

روزی که چوگل طلوع کــردی            شیدای توشد خدای چشمت

ابـــــــری است رواق دیدگانم           هر ثانیـــــــه در هوای چشمت

دریاب مـــــــــرا به یک نگاهی           ای هستی من فدای چشمت


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!