ویژه نامه استاد علی حسین عزیزی بروجرد
( قسمت سوم)
در وصف بروجرد
تو را ای شهر خوبم دوست دارم
شعر از: استاد علی حسین
عزیزی بروجردی
تو
محبوبی، تو زیبایی
بروجــرد
برای من تو دنیایی بروجــــــرد
من از تو هرچه را نیکوست
دارم
تو را ای شهر خوبم دوست دارم
تو شهر عشق و شعر و
شور هستی تو همچون
ماه غـرق نور هستی
بروجــــرد ای تمام هستی
من
تمام هستی و سر مستی من
تو شهر مردمی فرزانه
هستی
تو شهر شمع و گل ، پروانه هستی
بروجــــردی امام
دین
احمد
شد ازخـــاک تو بر عالم سر آمد
تو را شیخ نجف زیبنده
باشد
از او رخسار تو تابنــده باشــد
بروجـــرد ای نگین کشور
عشق
همیشه همصدا با رهبــر عشق
تو در میــــدان دانش یکه
تازی
چو خورشیدی همیشه سرفرازی
تو مهد پاک زرینکوب
هستی
به دلها زان
سبب محبوب هستی
شهیدی عالم فرزانه ی
توست
اوستا مستی از خمخانه ی توست
تو مهـــد آیتی آن پاک
هستی
از آنرو ماه در افلاک هســـتی
تو را سلطانی آن مرد
خــدایی
عطا کرده است نور و روشنایی
بروجــــردی شهیدی از
تبارت
که هست از خون پاکش
اعتبارت
تو داری فخر از صاحب
زمانی
فقیهی مهــــربان و آسمــــانی
فقیهی نیک سیرت نیک
کردار فقیهی عادل و
عامل به گفتــــار
تو شهـــر ناطق و
بحــرالعلومی تو مهد دانــش
و بحر علومی
فقیهی همچو مولانا تو
داری
ادیبی
خوب چون رعنا تو داری
تو در شعر و هنر فرزانه
هستی سرو زلف سخن را
شانه هستی
سخن سنجی چو مرشد از
تبارت نکو مردی
چو حاجب اعتبارت
تو را درشعر صامت چون نگین
است چومه تابنده
از او روی دین است
تو شهر صارمی ، شهر
حزینی
از آن رو با گل و بلبل قرینی
ادیبی نیک چون احسان تو داری که در شعر و ادب همچون بهاری
تو شهر فارسی و شهر
مرآت
من و دوری زتو هیهات
، هیهات
به تو دل داده ام ای شهر
صادق بلند آوازه ای با
نام شایق
تو را من تا ابد شاداب
خواهم
تو را
بر تارک مهتاب خواهم
تو ای شهر عزیزم هرچه
هستی
عزیزی از تو
دارد شور و مستی
“سخن هرچند گویم نا تمام
است” که نامت برزبان خاص
وعام است
همیشه با دلی از عشق
سرشار کنـــــم
این گفته را هر بار تکرار
من از تو هرچه را نیکوست
دارم
تورا ای شهر خوبم دوست دارم