خاطرات یک وبلاگ نویس / هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد!

خاطرات یک وبلاگ نویس

هر که نان از عمل خویش خورد

 منت حاتم طایی نبرد!

مقایسه مردی با چرخ دستی

و مردانی که سر خم می کنند!



(۲۴)

فرهاد داودوندی- بروجرد:

جوونم واستون بگه، بعضی ها چنان برای تبرئه و حمایت از آقای مدیر، خودشان را ” تلیش و ولیش ” می کنند که انگار آقای مدیر در زندگی اش هیچگونه خطایی نکرده است!

اصلا بعضی ها پا را این هم فراتر می گذارند و برای اینکه بندگی خودشان را به آقای مدیر بیشتر از دیگران ثابت کند،  اصلا از بیخ و بن مدعی می شوند که شخص شخیص آقای مدیر همتا نداشته است و این “من و ما” هستیم که کم کاری کرده و می کنیم! نه جناب آقای مدیر بزرگوار!

مطمئنم که آقای مدیر مربوطه در دل خودش می خندد و حتما پیش خودش می گوید، دستم بشکند!  اینها که برای چندر غاز منافع شخصی اینچنین خود را جلوی جمع،  برای من خوار و ذلیل می کنند، مطمئنا اگر کمی سر کیسه را شل تر می کردم، حتما کفش هایم را هم جلوی بقیه واکس می زدند!

واقعا نمی دانم چه باید گفت بر آن نانی که با چاپلوسی به دست بیاید، نمی دانم چه باید نوشت بر آن منافع شخصی که باعث بشود انسان خودش را چنین خوار و ذلیل کند!

این مال دنیایی که هیچکس در طول تاریخ نتوانسته یک دینارش را با خود به آن دنیا ببرد، آخر چرا باید باعث بشود عده ای برای گرد آوری اش خود را به پائین ترین مرحله انسانیت برسانند!

اصلا نمی دانم چرا چنین مطلبی را نوشتم، چند روزی است همینطوری دلم گرفته، نمی دانم چرا خواستم این مطلب را به مردی با چرخ دستی ربط بدهم اما دلم نیامد شخصیت والای این مرد زحمتکش را که نان از عمل خویش می خورد و فقط و فقط و فقط خدای مهربان را روزی رسان می داند را با افراد چاپلوس نان به نرخ روز خور منافع طلب،  مقایسه کنم!

باقی بقای شما و ختم همه مردان واقعی عالم بخیر!


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!