ایام عید در شهر خودتان،کجاها رفتید؟

موضوع انشاء طنز

ایام عید در شهر خودتان،کجاها رفتید؟

آقا اجازه؟! هیچ جا!

فرهاد داودوندی- بروجرد:

آقا اجازه؟! از اونجایی که برای موضوع انشای مان گفته اید که تعطیلان نوروز در شهر خودمان کجاها رفتیم؟ طبق معمول برای نوشتن انشاء دست به دامان باباجونم شدم که گوشه اطاق نشسته بود و سرش توی گوشی موبایلش بود!

آقا اجازه؟! وقتی از باباجونمون پرسیدم که ایام عید در شهرمان کجا رفته ایم؟ برای لحظاتی از زل زدن به صفحه گوشی موبایلش دست برداشت و در حالیکه سر تکان می داد گفت:

آخه ای شهر کُوجانِه داره که بَریم؟! یا باید هِی بَریم سر تپه چُغا، یا هِی بَریم جاده گلدشت و از جاده دانشگاه بیائیم دامُو و یا برعکس بَریم جاده دانشگاه و از جاده گلدشت ماشین بَپِلونیم رو وُوریرد، یکی دو تا جای قئیمی ام که داریم اِنقدر سُوت و کُورن که رِغبت نِمُکُنی وِرِه دفعِه دوم بَری اُونچِه!

آقا اجازه؟! سخنان باباجونم به زبان پارسی فصیح می شود اینکه: آخر این شهر کجا را دارد که برویم؟ چقدر برویم سر تپه چغا؟ و چقدر از جاده گلدشت برویم و از جاده دانشگاه برگردیم و یا برعکس از جاده دانشگاه بالا برویم و از طرف جاده گلدشت وارد شهر بشویم؟! یکی دو سه تا مکان قدیمی هم که داریم اینقدر سوت و کور هستند که رغبت نمی کنیم برای بار دوم سری به آنجا بزنیم!

آقا اجازه؟ البته بابا جونمون در ادامه حرفهایش با پارسی دست و پا شکسته می گوید: فامیل های مان که در شهرهای دیگر زندگی می کنند وقتی می آیند شهر ما انگار “چِنگ” گذاشتیم حلق شان، بخاطر اینکه شهر ما مکان های تفریحی ندارد، زود عَرصه بهشان تنگ می شود و یکی دو روز نشده به بهانه ای از شهر ما می روند!

آقا اجازه؟! این بود انشای امروز ما، بخاطر اینکه حرف دیگری نمانده!!! بابا جونم می گوید: همان بهتر که تعطیلات نوروز را در شهرمان، بیشتر در خانه بمانیم و با مرتب کردن گلهای باغچه سر خودمان را با “کِت و فِت” سرگرم کنیم تا انشااله این تعطیلات زودتر تمام بشود!


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!