آقایان عابد بابک بهاروند و عبدالرضا قاسمی






فرهاد داودوندی- بروجرد:

امروز دو میهمان بسیار عزیز داشتم. سالهاست که مشتاقم آقای عابد بابک بهاروند را از نزدیک ببینم.

توسط دوستان مشترک مان از شخصیت والای ایشان بسیار شنیده بودم. چند باری با هم تلفنی صحبت کرده بودیم اما بسیار دوست داشتم یک روزی آقای بهاروند را ببینم.

و این اتفاق امروز افتاد و توسط دوست و برادر عزیزم آقای عبدالرضا قاسمی شرایطی فراهم آمد که با این دو دوست عزیزم در مسیر رفتن به تهران برای دقایقی دیداری داشته باشیم.

در تمام مدت دوستان عزیزم گل گفتند و منهم گل شنیدم.

از فیلم ” خون بس” هم صحبت کردیم، فیلمی که شاید در آن سالها، ده بیست بار آن را دیده ام و هر بار از دیدن آن بسیار لذت برده ام. فیلمی که با یک ظرافت بسیار خاص یک موضوع اجتماعی حساس در استان مان را به تصویر کشیده بود.

بازی روان هنرمندان این فیلم به واقع سالیان سال در خاطر بینندگان این فیلم می ماند. یکی از این هنرمندان که در فیلم خون بس نقش ” براخاص ” را بسیار زیبا بازی می کرد آقای عابد بابک بهاروند بود.

این شما و این هم متن مصاحبه آقای عبدالرضا قاسمی با آقای عابد بابک بهاروند که از سایت یافته نقل می شود:

دو دهه از ساخت فیلم خاطره‌انگیز “خون‌بس”
می‌گذرد. این فیلم ساخته “ناصر غلامرضایی” کارگردان خرم‌آبادی است که قبل
از انقلاب در سینمای جوان شهر خرم‌آباد فعالیت می‌کرد و جزو فیلم‌سازان
پیشرو این شهر به شمار می‌رود.

وی چندین جایزه را هم به خاطر ساخته‌هایش
به دست آورد. سال ۱۳۶۹ با فیلم‌نامه خون‌بس که نوشته‌ی خودش و مرتضی مختاری
بود، قصد ساخت فیلمی را نمود که کاملاً به زبان لری باشد و به این هدف نیز
بسیار پای‌بند بود. هر چند احتمال می‌داد که اغلب مردم کشور نمی‌توانند با
آن ارتباط برقرار کنند‌، ولی پس از اکران خون‌بس، نتیجه برعکس شد و حتی
افرادی که به زبان‌های لری و فارسی هم آشنا نبودند، پیام فیلم را دریافت
کردند.

در این فیلم که سال ۱۳۷۲ اکران شد،
بازیگران بسیاری به ایفای نقش پرداختند از جمله “عابد بابک بهاروند” با ایفای
نقش به یاد ماندنی “براخاص”.

حال پس از گذشت ۲۰ سال به سراغ این بازیگر
بومی فیلم “خون‌بس” رفتیم تا در نشستی صمیمی، علاوه بر مرور خاطراتش، از
حال و روز امروزش نیز مطلع شویم:

آقای بهاروند از آن‌جا که من و شما رفاقت
چندین و چند ساله داریم، اما می‌خواهم پس از معرفی‌، خلاصه‌ای از زندگی
خودتان را برای دیگران بیان فرمایید.

ابتدا باید از شما دوستان سایت یافته تشکر
کنم که پس از سال‌ها از ما یادی کردید. “عابد بابک بهاروند” هستم متولد ۱۳۴۲
در شهرستان خرم‌آباد که بیش از یک دهه است در تهران زندگی می کنم و در یکی
از وزارتخانه‌ها مشغول به کار هستم‌. دوران مدرسه و دبیرستان را در
خرم‌آباد گذرانده‌ام و دوران دانشگاه را هم در اهواز، بروجرد و ایلام
گذرانده‌ام. دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی ترویج و آموزش کشاورزی
می‌باشم‌. متاهل هستم و دو فرزند دارم.

 

جناب بهاروند به بحث هنر و در واقع ورود شما به هنر می‌پردازیم. بفرمایید چطور شد که به سراغ  بازیگری در سینما رفتید‌؟

در حقیقت من اصلاً در وادی فیلم و به‌خصوص
بازیگری نبودم، ضمن این که با توجه وضیعت فرهنگی استان در آن سال‌ها،
روحیه‌ی بازیگری نداشتم. سال ۱۳۶۹ بر حسب اتفاق یک روز در خیابان، یکی از
دوستانم به نام آقای “سید‌سیامک موسوی” را دیدم که به من پیشنهاد داد به
پارک کیو خرم‌آباد و به دیدن تمرینات گروه فیلم خون بس که در آن‌جا مستقر
بود برویم. آن روز قدم‌زنان به آن‌جا رفتیم‌. در بین گروه، بجز دو سه نفر،
کسی را نمی‌شناختم که سیامک من را به آقای “ناصر غلامرضایی”، مرتضی مختاری،
مرحوم حسین شیدایی و گروهی که آن‌جا بودند معرفی کرد. در همان یک ساعتی که
آن‌جا بودیم از من به عنوان بازیگر، تست چهره گرفتند و در نهایت نظر آقای
غلامرضایی این بود که من به تمرینات خون‌بس بروم. ابتدا تمایلی به رفتن
نداشتم ولی با نظر دوستان و تقریباً دلبستگی‌ای که به آنها پیدا کرده بودم،
قبول کردم که در تمرینات فیلم خون‌بس حاضر شوم.

 

انتخاب شما به عنوان یکی از کاراکترهای
اصلی به لحاظ فیزیک و چهره‌، تاثیر زیادی در فیلم داشت. آیا این انتخاب فقط
توسط کارگردان صورت گرفت یا خیر؟

در ابتدای تمرینات، مورد توجه گروه
سازنده‌ی فیلم قرار گرفتم‌. این نقش ۴ کاندیدا داشت و قرار شد از بین ۴ نفر
یکی انتخاب شود‌. یکی از بهترین افرادی که برای این نقش در نظر گرفته شده
بود آقایی بود به نام “موسوی” که هم از تیپ خوبی داشت و هم از نظر  چهره
فتو‌ژنیک بود‌. فکر می‌کنم در بیان دیالوگ‌ها مشکل داشت و به همین علت مورد
قبول واقع نشد‌. در هر حال گروه سازنده به این نتیجه رسید که من  نقش
براخاص را به عهده بگیرم. البته نظر کارگردان از نظر گروه سازنده مهم‌تر
بود و ایشان نظر نهایی‌اش  روی من بود.

فیلم خون بس عابدین بهاروند

فیلم‌برداری فیلم خون‌بس نسبت به بقیه فیلم‌ها کمی طولانی‌تر شد. دلیل آن چه بود؟

به نظر من آقای ناصر غلامرضایی یکی از
انگشت‌شمار فیلم‌سازان خوب و با حوصله‌ی کشور است‌. او در ساخت فیلم، بسیار
حساس است و شاید برای شما باورش سخت باشد که برای ۳ دقیقه فیلم‌برداری در
نزدیکی تالاب‌های پل‌دختر، بیش از ۱۷ روز مسیر خرم‌آباد تا پل‌دختر را
رفتیم و برگشتیم‌! البته این رفت و آمدها با تمام آن جزییاتی بود که شما در
فیلم دیدید با تعدادی اسب، حدود ۳۰ نفر بازیگر و سیاهی‌لشگر،
فیلم‌برداران، صدا‌برداران و گروه سازنده که کلاً به ۵۰ نفر می‌رسیدند.
ایشان می‌توانست کار را به شکل ساده‌تری انجام دهد، ولی با تعهدی که نسبت
به فرهنگ منطقه لرستان داشت، تلاش می‌کرد که فیلم به بهترین شکل با توجه به
امکانات آن زمان ساخته شود‌.

 

بعد از ساخت فیلم خون‌بس، پیشنهاد دیگری هم برای بازیگری در فیلم‌ها داشتید‌؟

بله! سال ۱۳۷۴ آقای “محمد سیف‌زاده” قرار
شد که فیلم “آخرین تک‌سوار” را بسازد که از من هم دعوت کرد تا در آن فیلم
نقش برجسته‌ای داشته باشم‌. کارهای هماهنگی انجام شد و در این فیلم که سال
۱۳۷۷ اکران شد من در نقش “دلاور” افتخار داشتم با بازیگران مطرحی همچون
“بهزاد فراهانی” و “هادی مرزبان” هم‌بازی باشم‌. موضوعی که برای من بسیار 
آموزنده بود. در همین سال‌ها برای بازی در فیلم “طوفان شن” به کارگردانی
آقای “جواد شمقدری” دعوت شدم، اما  با توجه به فراهم نشدن امکانات حضور در
تهران، موفق نشدم در آن فیلم حضور پیدا کنم.

پس با این حساب سال‌ها از آخرین بازی شما
می‌گذرد‌. با توجه به شرایط فعلی اگر به شما پیشنهاد‌ی برای بازی در یک
فیلم داده شود، آمادگی حضور در آن فیلم را دارید؟

حقیقتش را بخواهید دوست دارم با بازی کردن
در فیلم‌ها، خودم را محک بزنم. بنابراین اگر پیشنهادی از سوی یک کارگردان
که با شرایط فعلی خودم سازگار باشد قبول خواهم کرد. خیلی دوست داشتم در
فیلم‌های آقای “مسعود جعفری‌جوزانی” یا آقای “کیانوش عیاری” و یا “علی
ژکان” سازنده فیلم “مادیان” یا کارگردان‌هایی که بیش‌تر دغدغه‌ی جامعه را
داشته باشند بازی کنم.

 

از دلایل مهاجرت به تهران بگویید و این که آیا حاضرید مجدداً به لرستان برگردید؟

الان بیش از یک دهه است در تهران زندگی
می‌کنم. با توجه به این که شرایط پیش‌رفت در کار مهیا نبود، ناچار به
مهاجرت شدم و الان هم وضعیت زندگی‌ام طوری رقم خورده که مراجعت مجدد به
زادگاهم تصمیم سختی است‌. هر چند که بودن یا نبودن من در استان چیزی از
دلبستگی‌هایم به سرزمین مادری‌ام کم نمی‌کند.

به عنوان آخرین سوال، اگر از خاطرات پشت
صحنه فیلم‌ها و سریال‌هایی که در ‌آن‌ها بازی کردید چیزی در ذهن دارید،
آماده‌ی شنیدنش هستیم.

تمام پشت صحنه خاطره است‌! یکی از بهترین
خاطراتم بر می‌گردد به صحنه‌ی قتل براخاص در فیلم خون بس‌. وقتی  خبر مرگ
من(براخاص) را به خانواده رساندند، خانم “فرخنده بهرامی” در نقش مادر
براخاص، خانم ” فریبا حاجی‌نژاد” در نقش همسر و آقای  “مرتضی فلاحی” در نقش
پدر‌، طوری ایفای نقش کردند که آقای “فیروز ملک‌زاده”  فیلم‌بردار خون‌بس و
از فیلم‌برداران مطرح ایران که فیلم‌هایی همچون “دوچرخه”، “ساز دهنی” و
“باشو غریبه کوچک” را فیلم‌برداری کرده، نتوانست احساسات خود را کنترل کند و
به فیلم‌برداری ادامه دهد‌. این صحنه آن‌قدر طبیعی بود که سایر عوامل از
صدا‌بردار گرفته تا کارگردان و بازیگران همه گریه می‌کردند. این صحنه خیلی
در یاد من ماندگار شده است. در پایان می‌خواهم از جناب‌عالی و  گروه خبری
یافته تشکر کنم و امیدوارم در رسالتی که به عهده گرفته‌اید موفق باشید.

 

گفت‌وگو از: عبدالرضا قاسمی/ یافته

 


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!