سردیسی که کوچک ترین شباهتی به استاد مهرداد اوستا ندارد


سردیسی که کوچک ترین شباهتی

به استاد مهرداد اوستا ندارد


به قلم: استاد محمد حسین رحمانی

چند ماه پیش از این درشبی دوستی از طریق شبکه تلگرام تصویری از سردیسی را برایم ارسال کرد که در زیر آن نوشته بود: آیا می دانید این سردیس متعلق به کدام شخصیت فرهنگی ست ؟ هرچه در آن خیره شده و به مغزم فشار آوردم نتوانستم صاحبش را به جا آورم . به ناگزیر در این زمینه از همسر و فرزندم کمک گرفتم . اما آنان نیز ، در چنین تشخیصی ناکام ماندند . بنابراین، در پاسخ آن دوست تنها به واژه ی نمی دانم بسنده کردم . ولی چند لحظه بعد پیام دیگری از ایشان و با این مضمون دریافت کردم : این سردیس در محوطه ی خانه شاعران ایران واقع در خیابان دولت تهران نصب شده و در زیر آن ، استاد مهرداد اوستا نوشته شده است !!!

و بنده که حیرت زده شده بودم، فردای آن شب روانه خانه شاعران ایران شدم . از قضا در ورودی محوطه این مرکز فرهنگی باز بود و جمعی کارگر در حال کود دادن به گل های آن بودند . و بنده بی خبر از مقررات رایج ، وارد آنجا شدم . و از نزدیک با سردیس عجیب و غریبی که کوچک ترین شباهتی به استاد اوستا – که البته در مناسب ترین جا و در کنار  سردیس های چندین شاعر دیگری که در سال های بعد از انقلاب رخ در نقاب خاک کشیده بودند – مواجه شدم .

در همین اثنا ، یکی از کارمندان خانه ی شاعران که متوجه حضورم در محوطه شده بود خود را به بنده رساند و بالحنی معترضانه گفت : کاری دارید ؟ و بنده که حسابی عصبانی شده بودم بعد از معرفی خودم از او سوال کردم : این تندیس مسخره چه شباهتی با استاد اوستا دارد ؟! و او در موضعی کاملا انفعالی پاسخ داد : این سردیس ها با همکاری خانه ی شاعران ایران و سازمان زیبا سازی شهرداری تهران ساخته و در اینجا نصب شده اند .


و کاملا مشخص بود که در این رهگذر ، رفع مسئولیت بر جنبه های فرهنگی- هنری این اقدام رجحان داشته است ! بدیهی ست که نام  یکایک مجسمه ساز ها نیز ، به عنوان بخشی از شناسنامه در زیر این سردیس ها نقش بسته بود . اگر اشتباه نکرده باشم سازنده ی سردیس استاد اوستا ؛ شاهرخ اکبری دیلمقانی معرفی شده بود . و از آن روز تا کنون این سوال برایم بدون پاسخ مانده که آیا این مجسمه ساز  از خلق این اثر به غایت بی ربط از خودش شرم نکرده است ؟! و آیا او بدون توجه به چندین تصویری که از استاد اوستا در اختیار داشته و در عالم خیال چنین سردیس موهومی را ساخته است ؟!


با دیدن تصویر فوق بی تردید تمامی کسانی که حتی یک بار استاد اوستا را دیده و یا تصویری از ایشان را در ذهن داشته باشند با بنده هم عقیده خواهند شد .

دقیقا ۲۷ سال پیش و در نخستین روز هایی که روح بلند استاد اوستا از خاک به افلاک پرکشیده بود ، بانوی استاد مجسمه سازی با نام منور رضا پور از اهالی آذربایجان شوروی سابق از طرف حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی به منظور دیدن از مجسمه های مشهور ایران به کشورمان دعوت شده بود .این مجسمه ساز که یکی از نامدار ترین مجسمه سازان دنیا به شمار می آید و ساخت ۱۰ مجسمه ی ۸ متری از مشاهیر در ۱۰ پایتخت بزرگ جهان را در کارنامه ی هنری خود دارد ،


با دیدن مجسمه فردوسی که در میدانی با نام این شاعر بلند آوازه در تهران قرار گرفته ۱۲ ایراد فنی از آن گرفته بود . بگذریم ، این مجسمه ساز چیره دست که برخلاف برخی از مجسمه سازان وطنی که با گذراندن دوره ای چهار ساله در دانشگاه های داخلی تنها ادای مجسمه سازان واقعی را در می آورند ؛ در اقامت کوتاه و چند روزه خود در ایران ،  تنها با بهره مندی از ۳ تصویر چهره ی استاد اوستا ، سردیس بی همانند زیر را از ایشان  ساخت که از آن تاریخ در حوزه ی هنری نگهداری می شود . در این سردیس آن قدر خلاقیت هنری با استادی هرچه تمام تر به کار گرفته شده که هر کس حتی اگر با چهره ی استاد اوستا آشنائی نداشته باشد ، از فاصله ی چند متری تشخیص خواهد داد  که این اثر متعلق به شخصیتی هنری ست و نه مثلا سیاسی و حتی علمی .


این حوزه در پاسداشت جایگاه فرهتگی استاد اوستا دو سه سال پیش از این اقدام به ساخت مجسمه تمام قد ایشان و نصب آن در کنار مجسمه امیر کبیر در محوطه این مجموعه هنری کرد که جای سپاس فراوان دارد . اما افزون بر هیکل تنومند این مجسمه که با هیکل ظریف استاد اوستا همخوانی ندارد ؛ سازنده آن ، رندانه و با کپی برداری از سردیس مجسمه ساز آذربایجانی به عنوان مشکل ترین بخش کار ، سر و ته قضیه را به هم آورده است .

بهتر است به خانه ی شاعران ایران بازگردم : در آن روز به سردیس های سایر  شاعران نیز ، نظری هرچند اجمالی انداختم . مجسمه سازان این مجموعه در ساختن سردیس شاعره ای چون پروین اعتصامی و شاعرانی همچون نیما یوشیج و استاد شهریار به دلیل کپی برداری از سردیس های قبلی آنان ، تا حدودی موفق بوده اند .ولی سردیس های سایر شاعران صرف نظر از سردیس استاد اوستا که به لحاظ عدم شباهت به استاد ، اصطلاحا تابلو می باشد ؛ کم و بیش از شباهت های هرچند خفیفی با صاحبان آنان برخوردارند .

تا جائی که حافظه ام یاری می دهد علاوه بر شاعرانی که به آنان اشاره شد سردیس شاعران دیگری نظیر مهدی اخوان ثالث ،سردیس سهراب سپهری، منوچهر آتشی ، حسین منزوی ، استاد مشفق کاشانی ، حمید سبزواری ، طاهره صفار زاده ، حسن حسینی ، سلمان هراتی ، قیصر امین پور ، محمود شرف آزاد تهرانی و شفق دیده می شد .  شاید اشتباه کنم که سردیسی از استاد محمود شاهرخی در میان آن شاعران وجود نداشته است . اما  شک ندارم که سردیس شاعره نامدار سپیده کاشانی در میان آنان به چشم نمی خورد . آنچه مسلم است برنامه ریزی و ساخت این سردیس ها به صورت گزینشی بوده است واگر جز این بود سردیس شاعر بزرگ و بی حاشیه ای مانند فریدون مشیری و یا شاعرانی چون  نادر نادر پور  و … که چه در داخل و چه در خارج از کشور دار فانی را وداع گفته اند و هر یک نامی ماندگار و نقشی تاثیر گذار در ادبیات معاصر ایران داشته اند می باید دیده می شد .

به قلم: استاد محمد حسین رحمانی

دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!