قالی مالمیر
ارسالی از آقای عزت اله تقوایی
روزگاری در دهه ۴۰ و ۵۰ و شاید قبل از آن ، یکی از مشغولیات یومیه زنان و دختران در منطقه سربند و سیلاخور ( روستاهای شهرهای اراک و بروجرد و شازند و .. ) بر پا کردن دار قالی و بافتن قالی بود .
بته مالمیر ، بنا به رواج و شهرت طرح و کیفیت ( مالمیر نام یکی از دهاتهای پر رونق و پر جمعیت منطقه سربند است = در مجاورت روستای ما خلج ) مشهورترین طرح و نقش آن روزگار بود ، تا جایی که بازار فرش اراک در تسخیر بته مالمیر بود .
زنان و دختران هر خانه ، لا به لای کارها و فعالیت های روزمره ، از صبح خیلی زود ، پشت دار قالی می نشستند و با نقش و رج و خامه و کرکیت و چاقو و قیچی و … روز خود را به شب می رساندند ، از اصلی ترین اقلام جهاز هر زوج ، چند تایی قالی بته مالمیر بود که دختران دم بخت با همکاری مادر و خواهران برای زندگی جدیدشان بافته بودند .
برای من ، هنوز هم صدای کرکیت و خامه های رنگارنگ
و آویزان از دار قالی ، که مادر و خواهر و همسایگان در جمعی صمیمی و گرم
با تار و پود قالی مشغول بودند ، از نوستالژ یک ترین تصاویر روزگار کودکی
در سالهای ۵۵ و ۵۶ است ، آن سالها مادرم در کنار کارهای روزانه خانه و بچه و
… چند تایی قالی مالمیر بافت که هنوز هم افتخار خانه پدری و صولت خانه محسوب میشوند .
خوشبختانه به رسم قدیم ، دو تخته فرش ۶ متری بته مالمیر
که حاصل دسترنج و خامه و کرکیت زدن های مادر و خواهر و زن عمو و مادر بزرگ
و … است ، به عنوان کادوی ازدواج ، به ما هدیه شده که زیور خانه ما
هستند و یادگاری از زحمت و رنج مادر عزیزم در سالهای جوانی و روزگار رونق
قالی مالمیر .
خلاصه اینکه ، همانقدر
که زنان و دختران و بچه های امروزه ، برای سرگرمی و مشغولیت ، به گوشی
موبایل و کامپیوتر و تبلت و برنامه وی چت و تانگو و فیس بوک و … پناه می
برند ،روزگاری تنها سرگرمی و دغدغه و عشق آنها دار قالی بود و کرکیت و خامه
…………….
با سپاس از دوستان خوبم مهندس یزدانی و آقای نجفی که در این خصوص صاحب نظرند و داری آگاهی کامل .