سالگرد
درگذشت خادم نامی و بزرگ شهر خرمآباد است. سحرگاه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۷۳
دیدگان علیمحمد ساکی برای همیشه به روی این سرای فانی بسته شد.
او را
هرگز ندیدهام که بخواهم از روی چالوسی مطلبی در موردش بنگارم، اما همیشه
وصف وجود پربرکتش را از دیگران شنیده و یا از طریق خدماتش احساس کردهام.
حضور چنین مسوولانی برای شهرم و
مردمش، علاوه بر نعمت خدمترسانی، الگوسازی مناسبی برای مدیریت نیز هست. از
عشق خالصانه به وطن و تلاش برای آبادانی آن گرفته تا تحقیق و پژوهش
پیرامون پیشینه کهن و باستانیمان که مرحوم ساکی با ارائه آثارش، نمودی از
معرفی یک وطنپرست تمام عیار بود.
به قول ایرج کاظمی: «حقیقت داشت که
دریایی معرفت و آگاهی را با خود همراه ساخته و اعتبار و خلاقیتها و تداوم
اندیشهاش جایگاهی رفیع در حوزهی علم و تحقیق به وجود آورده بود. با شناخت
توانمندیهای یک فرهنگ استوار، سرمایهای کلان از ذهنیتی معتبر برای
لرستان فراهم آورده بود. ماهیت ادب و حوزهها را میشناخت. جوهر تحقیق و
کلام را خوب درک میکرد و از امکانات بالقوه و بالفعل آن با استادی آگاهی
داشت.»
در یک جمله میتوان گفت: علیمحمد ساکی مردی بود برای تمام فصول!
بالای سرش ز هوشمندی میتافت ستارهی بلندی
مرحوم ساکی علاوه بر تعهد، تخصص را نیز در
دورهای که بیتخصصی بر موجودی دیارم سایه افکنده بود، چاشنی کارش کرد.
نگاهی مختصر به کارنامهی او:
نام: علیمحمد نام خانوادگی: ساکیسگوند
نام پدر: محمد تاریخ تولد: ۱۳۱۴
جرقهی ظهور ساکی چنین زده شد: سال ۱۳۳۵
در سن ۲۱ سالگی با مدرک دیپلم جذب آموزش و پرورش شد. سال ۱۳۳۸ لیسانس گرفت و
۱۳۴۲ فوقلیسانس جامعهشناسی را اخذ نمود.
یک فرهنگی ساده بود اما بافرهنگ، غنی و سرشار از عشق و معلومات و تشنهی خدمت به وطن!
وی پس از لیسانس، دبیر دبیرستان
امیرطهماسبی خرمآباد بود. از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۸ مدیر دبیرستان بهار شد و
بسیاری از افتخارآفرینان دیروز و امروز خرمآباد شاگردش در این دبیرستان
بودند و از محضرش، درس زندگی و خدمت به همنوعان را آموختند.
وی علاوه بر سهم استادی، به نوعی در حق برخی از آنها پدری نمود و برای دانشآموزان کمبضاعت در حد توان کمکهایی منظور میکرد.
سال ۱۳۴۸ رئیس آموزش و پروش ایذه شد. ظرف
یک سال تحولی شگرف در فرهنگ آن شهر ایجاد نمود و به عنوان بهترین مسوول
آموزش و پرورش ایران در امر تزاید آمار اطفال واجبالتعلیم و گسترش مراکز
آموزشی انتخاب گردید.
به اعتبار کارایی منحصر به فرد و
غیرقابل انکارش، از طرف انجمن وقت شهر خرمآباد، دوم مرداد ۱۳۵۰ به سمت
شهردار این شهر انتخاب شد و طی این مدت، چهرهی خرمآباد را به صورت
معجزهمانند و غیرقابل باوری دگرگون کرد. خدماتی در این عرصه نمود که پس
از او، با وجود رشد تکنولوژری و افزایش بودجه، تا به امروز هیچیک از
شهرداران پس از وی قادر به تکرار آن نشدند.
احداث مراکز فرهنگی، کتابخانهها،
مجتمعهای ورزشی و تربیتی، دگرگون ساختن بافت نامنظم شهر و احداث
خیابانهای جدید و عریض، میادین فرهنگی، رفاهی و بوستانها و پارکهای
زیبا، گوشهای از به فعلیت رساندن اندیشهی طلایی این بزرگمرد شریف برای
خرمآباد و مردمش بود.
ساکی تا یکم دیماه ۱۳۵۶ در شهرداری
خرمآباد باقی ماند. در این تاریخ، بنا به دلایلی از جمله فشارهای عدهای
زیادهخواه که برخی عضو انجمن شهر بودند از سمتش به عنوان شهردار استعفا
کرد.
در کنار خدمات اجتماعی و شهری،
تحقیقات ارزندهی علمی و تاریخی او نظیر کتب جغرافیای تاریخی و تاریخ
لرستان، دو جلد سالنامهی دبیرستان بهار، ترجمهی سفرنامههای دوراند،
آرنولد ویلسن، فریا استارک، هنری راولینسن، زندگانی کریمخان زند و تصحیح
گلشن مراد و قلاع حشاشین و نگاشتن صدها مقالهی علمی، تحقیقی و انتقادی از
جملهی آثار وی به شمار میرود.
فشار بیامان ۳۰ سال تلاش و جنبش بیوقفه
باعث گردید تا جاویدنام علیمحمد ساکی در سال ۱۳۶۵ به دنبال بیماری دیابت و
فشار خون، در معرض نابینایی قرار گیرد و سرانجام اوج بیماری، او را به
سکتهی مغزی دچار کرد.
حدود ۳ سال در بستر بیماری بود و در
نهایت، مردی که تقوای مالی و وجدان کاریاش زبانزد خاص و عام اهالی
خرمآباد بود ۲۲ خرداد ۱۳۷۳ شمع وجودش به خاموشی گرایید، اما به واسطهی
اعمال و خدمات ماندگارش، با نیکنامی به تاریخ خرمآباد پیوست.
جالب اینجاست که با آن همه خدمات، امروزه
فقط میدانی کوچک در حد فاصل دو دریاچهی کیو به نام او نامگذاری شده است!
به خاطر قدرناشناسیهای فراوان برخی اهالی این دیار بود که سالهای آخر از
این شهر کوچ کرد و در پایتخت رحل اقامت گزید، وگرنه هیچ کس چون او
خرمآبادی و عاشق خرمآباد نبود!
البته
سالهاست که خرمآبادیها در وطن خویش غریب هستند و اکنون مغلوب و تابع
برخی فرهنگها و رسوم ناشایست مهمانان ناخوانده شهرشان همانند استخدام
طایفهای و اقوام یا حضور در گرمای کُشنده میان روز بر مزار اموات شدهاند!
شاید به همین دلیل بود که مرحوم ساکی نیز در واپسین لحظات زندگیاش
ترجیح داد آرامگاه ابدی او، قبر شماره ۱۵ قطعه ۸۳ ردیف ۸۲ بهشت زهرای تهران
باشد و پس از مرگ از خرمآبادی که آن همه دوستش میداشت، برای همیشه دور
بماند!
روحش شاد و یادش گرامی باد که در باقیات صالحات، یکی از سرآمد مردان این دیار است.
قلمهای ما تشنهاند تا مجدداً چون اویی در تاریخ این شهر بیابند بلکه با ذکر نیکیهای ساکی ثانی دیگری، دوباره سیراب شوند …
رضا جایدری/ پایگاه خبری یافته
* توضیح: در تدوین بخشهایی از این مطلب، از یادنامهای که هنگام فوت مرحوم ساکی منتشر گردید، استفاده شده است.
* عکس دبیرستان بهار از آلبوم اقای محمد شیریان و آخرین عکس پرسنلی مرحوم ساکی از آلبوم آقای حسین تیموری
عملیات ساخت دریاچه کیو خرمآباد؛ سال ۱۳۵۴
دریاچه کیو خرمآباد از جاذبههای زیبای این شهر در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ دوران شهرداری مرحوم “علیمحمد ساکی” ساخته شد.
قبلاً محل این دریاچه چشمهای به نام
“سراب کیو” بود که اکنون نیز بخش اعظم آب دریاچه از این چشمه واقع در شمال
شرقی آن تأمین میشود.
مرحوم ساکی و همکارانش با مطالعه روی این پروژه و
فضای اطراف آن، ظرف چند سال اقدام به تکمیل آن نمودند. از آن جمله،
مهمانسرای جهانگردی و شهر بازی که در این محل احداث شد. این مکان پس از
مدتی به تفرجگاه اصلی مردم خرمآباد بدل شد.
قابل توجه این که طی آن
سالها بخش شمالی شهر خرمآباد به حدود خیابان شهید مطهری محدود میشد و
هنوز از محلههای بیمارستان، شیرخوارگاه، انقلاب و … خبری نبود. به همین
دلیل عدهای بر مرحوم ساکی خرده میگرفتند که چرا بودجه شهرداری را در
بیابانی دور از شهر صرف میکند؟!
اما ساکی تنها شهردار زمان خود نبود، او به ۴۰-۵۰ سال بعد از خود نیز فکر میکرد و اکثر برنامههایش با دید آیندهنگرانه اجرا میشد.
تصویری از دریاچه کیو در نوروز سال ۱۳۵۶
عکس از آرشیو آقای محمود ساکی
این مطلب، برای بار اول در خردادماه ۱۳۹۳ نگارش و منتشر شده بود.