روایت نوجوان بروجردی که در ۱۶ سالگی اسیر شد

به بهانه سالروز ورود آزادگان به وطن؛




۲۶ مرداد روزی که آزادگان به وطن بازگشتند، روزی که اسطوره های
صبر و مقاومت پس از سالها دوری از وطن و تحمل شکنجه ها به میهن آمدند و
ثابت کردند تا آخرین نفس برای دفاع از ارزشها ایستاده اند.


به گزارش بازتاب بروجرد همیشه
در طول تاریخ انسان هایی هستند که با ایثار و فداکاری در راه دفاع از
ارزشها و وطن می درخشند، در طول دوران دفاع مقدس بزرگ مردانی آرام ننشستند و
به جنگ با دشمن برخاستند، رزمندگانی که در این راه با اوج ایثار یا به
شهادت رسیدند و یا جانباز شدند و عده ای هم به اسارت دشمن درآمدند.


 


رزمندگانی که سالها دوری از وطن، شکنجه های پی در پی، غم غربت
و هزاران سختی دیگر را تحمل کردند تا نشان دهند که برای دفاع از وطن تا
پای جان ایستاده اند.




امروز ۲۶ مرداد روزی که هیچ گاه فراموش نخواهد شد، روزی
تاریخی که اسرا در این روز پس از سالها غربت و تحمل شکنجه به وطن بازگشتند و
مورد استقبال قرار گرفتند که در این راستا گفتگویی با یکی یاز آزادگان
بروجردی انجام شده است.


 


“محمد نورایی” ۵۳ ساله یکی از آزادگان بروجردی که در دوران
نوجوانی در میدان نبرد با دشمن به اسارت درآمد و بیش از ۸ سال تحمل شکنجه و
دوری از وطن بازگشت.


نورایی


نورایی در گفت و گو با بازتاب بروجرد گفت: با آغاز جنگ تحمیلی
۱۳ سال داشتم، خیلی دلم می خواست در جبهه ها بودم و با دشمن می جنگیدم اما
موقعیت فراهم نبود تا اینکه حدود سه سال از جنگ تحمیلی می گذشت و من ۱۶
ساله بودم و با توجه به این که مادرم خیلی ناراحت بود اما خانواده را راضی
کردم که من هم به جبهه بروم.


 


وی اضافه کرد: در تاریخ ۸ اردیبهشت ماه سال ۶۱ به جبهه اعزام
شدم و بعد از ۸ روز که در جبهه بودم ، یک شب محاصره شدیم و به همراه سه نفر
دیگر از هم رزمانم به اسارت دشمن درآمدیم و ۸ سال در اسارت بودم.


نورایی


نورایی با اشاره به صبر و مقاومت در دوران اسارت افزود: اسرا
در دوران اسارت صبر و مقاومت می کردند و با توجه به این که بارها توسط دشمن
شکنجه می شدند اما هیچگاه از راهی که انتخاب کرده بودند پشیمان نمی شدند و
مقاوم تر از قبل ایستادگی می کردند.


 


نورایی اظهار داشت: من دانش آموز بودم که به جبهه رفتم و اسیر
شدم اما در دوران اسارت از هر لحظه برای فراگیری آموزش در کنار سایر اسرا
استفاده می کردم و زبان را فرا گرفتم.


 


این آزاده بروجردی یکی از بهترین خاطرات دوران اسارت را زیارت
قبر امام حسین(ع) در کربلا عنوان کرد و افزود: در طول دوران اسارت خاطرات
تلخ و شیرین زیادی وجود دارد اما بهترین خاطره من از ۸ سال اسارت، زیارت
قبر امام حسین(ع) بود و یک روز با تعدادی از اسرای ایرانی به زیارت رفتیم و
این بهترین خاطره ای است که هیچگاه فراموش نمی کنم.



وی اظهار داشت: در طول سالهای اسارت اخبار را معمولا از رادیو
دنبال می کردیم و وقتی می شنیدیم که رزمندگان در عملیاتی موفق شده اند
بسیار خوشحال می شدیم و با خودمان می گفتیم کاش ما هم بودیم و دشمن را
نابود می کردیم.


 


نورایی از روزی برایمان گفت که قرار بود به وطن برگردد، روزی
که قرار است خانواده را پس از ۸ سال ببینند که گویا بعد از ورود به وطن و
دیدن خانواده خبری می شنود که بسیار ناراحت می شود.


 


این آزاده بروجردی گفت: بعد از این که وارد ایران شدیم، یکی
از آشنایان گفت که متاسفانه وقتی شما در اسارت بودید، مادرتان به رحمت خدا
رفته است و این خبر بسیار من را ناراحت کرد، وقتی به شهر بروجرد رسیدم در
میان جمعیت استقبال کنندگان همه اعضای خانواده را دیدم و نبود مادرم در
میان جمعیت برایم سخت بود.


 


وی اضافه کرد: وقتی از اسارت برگشتم ۲۴ ساله بودم که ازدواج
کردم و حالا پنج فرزند دارم که در بیشتر مواقع فرزندام با علاقه می نشینند
تا باز هم برایشان از خاطرات دوران اسارت تعریف کنم.


 


نورایی در پایان این گفتگو افزود: هدف ما در دوران جنگ تحمیلی
دفاع از ارزشها و وطن بود که  توانستیم دشمن را شکست دهیم و پیروزی را از
آن خود کنیم و با مقاومت در برابر دشمن، لرزه بر اندام آنها انداختیم و
امروز با گذشت سالها از دوران دفاع مقدس نیاز است که ایثار، رشادت، شهامت و
دلاوری های رزمندگان برای نسل جوان بازگو شود.


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!