دانلود دو قطعه پیانویی مشهور از آثار شوپن
به مناسبت ۲۰۴ مین زاد روز شوپن
زندگینامه شوپن
فردریک فرانسوآ شوپن (۱۸۴۹-۱۸۱۰) را از بسیاری لحاظ میتوان آهنگساز نمونهایِ دوران رمانتیک دانست. موسیقیدانی شاعر که نشانههای عظمت رمانتیسم در قرن نوزدهم را از روی آثارش ارزیابی میکنند و به عبارتی او را کمال مطلوب آن دوران میدانند. شنیدن آثار شوپن به تنهایی میتواند تعریفی از سبک رمانتیک به دست دهد. عصر رمانتیک در ابتدای قرن نوزدهم به پا خاسته بود تا بر علیه سلطۀ عقل و منطق و استدلال و محدودیتهای دوران کلاسیک طغیان کند و اصالت شور و عشق و احساس را ستایش کند. تولد شوپن با از میان رفتن قدرت اعیان و اشراف در فرانسه و به دنبال آن در سایر نقاط اروپا همزمان شد و این هنرمند توانست احساسات و عواطف خود را آزادانه در خدمت اکثریت مردم درآورد.
شوپن اولین الهام موسیقیاش را از فرم رقصها و ترانههای محلی لهستانی میگرفت، و ترکیب موسیقی دلربای لهستانی و جنبههای زیباییشناختی موسیقی اروپای غربی جوهرۀ اصلی موسیقی اوست. اما تأثیر زندگانی شخصی و افکار و هیجانات و حالات درونی شوپن در آثارش موج میزند. او احساسات شدیدش را با هنرش درآمیخت و موفق به خلق دنیایی نو شد که قواعد خشک و نظم و تمامیت عصر کلاسیک را شکست و مرزهای دنیای موسیقی و محدودههای تخیل و رؤیا را تا بینهایت گسترش داد. آثار شوپن شگفتی و نامحدودی و بیپایانی خاص سبک رمانتیک را بعد از طی دو سده از عمرشان هنوز با خود به همراه دارند و میتوانند احساسات متضاد بشری را آناً بیان کنند.
فردریک شوپن هم مثل آهنگساز همدورهاش فرانتس لیست، سولیستی بود که از طریق تنها یک ساز همۀ زحمات یک ارکستر سمفونی را به دوش میکشید. این آهنگساز پیانو به کشف امکانات ناشناختۀ ساز خود پرداخت و کلیدهای پیانو را با آواها و ریتمهای نادر و ناشنیده به صدا درآورد. آزادی در ترکیب اصوات، لحن انعطافپذیر، تغییر ریتمیک، و بسط و رنگآمیزی ملودیها از خصیصههای قطعات کوتاه پیانویی شوپن است.
اما ویژگی چشمگیر شوپن نسبت به سایر همتایانش شاعرانگی آثار اوست. شوپن و شعر و احساس و موسیقی با یکدیگر پیوند خوردند و روح تغزلی و شاعرانهای خلق کردند که جریان رمانتیک ادبیات را به موسیقی منتقل کرد. این شاعرانگی مخصوصا در نکتورنها و والسها و بالادها و پولونزها و اتودهای لیریک شوپن با جلوهای شدیدتر خودنمایی میکند. هر یک از این آثار، بنای عظیم و قدرتمندی در موسیقی رمانتیک هستند که میتوان برای به چنگ گرفتن روح آن دوران به آنها مراجعه کرد. البته موسیقی شوپن برخلاف تمایل ملیگرایانۀ اغلب آثار هنری قرن نوزدهم، زبان جهانی داشت. انگار شوپن نغمههایش را برای تمام بشریت در همۀ اعصار تصنیف میکرد و شاید فراتر از آنچه احتمالا خود او به آن میاندیشیده، آثارش در طی زمان از محبوبیت برخوردار شدهاند. علاوه بر همۀ اینها، خویشاوندی نزدیک بین موسیقی شوپن و احساسات درونی و ضمیر ناخودآگاهاش میتواند مسیری به سوی روح هنرمند و افکارش باز کند. دغدغههای ذهنی و هنری شوپن به تمامی به نتهایش راه یافته و هنرمند توانسته از خلال موسیقیاش همۀ فراز و نشیبهای احساسی بشری را به نمایش بگذارد. ابهام و بیان سمبولیک آثار شوپن برای هر نوازندۀ حرفهای پیانو این فرصت را ایجاد میکند که آنها را با روح و روان خود درآمیزد و با هر اجرا احساسات متفاوتی را برای شنونده عیان کند.
فردریک شوپن قلۀ دستنیافتنی موسیقی رمانتیک و قدرت الهام بسیاری از موسیقیدانان شده و در فرهنگ و هنر و زندگی مردم سراسر دنیا رخنه کرده است. شوپن در جوانی و در سن ۳۹ سالگی در پاریس درگذشت؛ بعد از آنکه شاهکارها و وصیتنامههای هنری بیشمارش را خلق کرده بود.
مزار شوپن در «پرلاشز» پاریس
قطعه اول: آهنگهای والس شوپن قطعاتی ظریف و نرم و طناز و دلنشین هستند که دامنۀ احساسی وسیعی را شامل میشوند. شوپن والس شماره ۲ در سی مینور را در ۱۹ سالگی تصنیف کرد. در فیلمهای «عاشق» (ژان-ژک آنو، ۱۹۹۲) و «رقابت ناعادلانه» (اتوره اسکولا، ۲۰۰۱) از این والس استفاده شده است.
قطعه دوم: موسوم به «قطرۀ باران» را در سال ۱۸۳۸ و تحت تأثیر زن محبوبش ژرژ ساند –رماننویس و خاطرهنگار رمانتیک فرانسوی- نوشت. این قطعۀ اندوهبار و اندیشناک که ریزش آرام قطرههای باران بر سطح یک دریاچه را تداعی میکند از لحاظ ظرافت و زیبایی یکی از بهترین کارهای شوپن به شمار میرود. در تعداد زیادی از فیلمها همچون «ماهشکن» (لوئیس گیلبرت، ۱۹۷۹)، «رؤیاها» (آکیرا کوروساوا، ۱۹۹۰)، «تغییر چهره» (جان وو، ۱۹۹۶)، «مارجین کال» (جی.سی. چاندور، ۲۰۱۱) و «پرومتئوس» (ریدلی اسکات، ۲۰۱۲) از این قطعه استفاده شده است.
منبع: کافه سینما