خواب بس است…/ در راه ستاره سوم…

اختصاصی آبیته- علیرضا رحمانی- از سال ۱۳۴۰ تا امروز که بیست و هشتمین روز مرداد سال ۹۲ است، فوتبال ایران در رده باشگاهی فراز و فرودهای زیاد و جالبی داشته است. شاید به همین دلیل است که اگر به نوجوان های امروزی افتخارات دیروز استقلال را یاد آوری کنیم جوابی به جز لبخندهای تمسخر آمیز نبینیم. شاید حق دارند سخت باور کنند که یک روزی نماینده های ایران (مخصوصا تاج) در آسیا فرمان روایی می کردند.

در سال ۱۳۴۰ باشگاه تاج در ورزشگاه امجدیه تهران برای اولین بار با شکست نماینده رژیم صهیونیستی توانست افتخاری بزرگ و برون مرزی را به کارنامه خود اضافه کند و قهرمان آسیا شود. بعد از آن ، دوباره در سال ۱۳۷۰ باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال توانست با شکست نماینده چینی برای دومین بار بر فراز قله های آسیا تکیه بزند و به پر افتخارترین تیم آسیا تبدیل شود. این پایان کار نبود. سال بعد از آن استقلالی ها دوباره قدرتشان را به رخ آسیا کشیدند و به فینال مسابقات رسیدند، اما این بار الهلال توانست آبی های ایرانی را شکست دهد. سپس چند سالی خبر از استقلال کبیر نبود تا اینکه در سال ۱۳۷۸، دوباره فینال مسابقات شاهد حضور این تیم پرافتخار بود که باز هم شانس یار ایرانی ها نشد و این بار نماینده ژاپنی تواسنت در ورزشگاه آزادی ناباورانه بر استقلال غلبه کند. به جز موارد قبل، تک قهرمانی پاس تهران با فیروز کریمی و دو نایب قهرمانی تیم های اصفهانی در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۸۶ و البته دو مقام سومی استقلال در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۵۰ دیگر افتخارات ایرانی ها در آسیاست .

اما کمی که به عدد سال ها نگاه می کنیم یک واقعیت را به راحتی درک می کنیم. خیلی راحت می توان فهمید که ایران در این سال ها بر سرسره ای سوار شده است که فوتبال ایران را از بام های آسیا به دشت پست رسانده است. اینکه چه بر سر فوتبال ایران آمده است، اینکه چرا دیگر اسمی از ایران در آسیا آن چنان مطرح نیست، اینکه چرا ۲۰ سال است که حسرت قهرمانی در آسیا را می کشیم، موضوع این دست نوشته است…

شاید اولین عاملی که به ذهنمان می رسد تضعیف تیم ملی ایران است. تیم ملی ایران که زمانی در آسیا خدایی می کرد و کره و ژاپن حریف های تمرینی اش بودند حال آرزوی بردی خانگی مقابل این تیم ها را دارد. اما با نگاهی عمیق تر می توان نتیجه گرفت که تیم ملی ثمره تیم های باشگاهی و لیگ هر کشور است. پس می توان گفت ما لیگی ضعیف و نزولی داشته ایم که یک تیم ملی معمولی را صاحب هستیم. برنامه ریزی ضعیف و پر تغییر، نظارت اندک و ناعادلانه بر لیگ های دسته های پایین تر و عدم توجه به لیگهای پایه، همه و همه از ضعف های فاحش سازمان لیگی بوده است که کاملا در این فرود نقش موثر داشته است. اما فقط سازمان لیگ؟ پس نقش باشگاه ها کجاست؟

نگاه های نوک دماغی، انتظارات بی جا، وجود آدم های بی تجربه و بی ربط در کادر مدریتی، عدم توجه به دانش و علم فوتبال، عدم نگاه به استعدادهای حاضر در مملکت و صرفا پرداختن به نتیجه گیری، اقدامات مخربی ست که باشگاه ها با انجام آن ها، ضربه ای مهلک به فوتبال ممکلت وارد کردند. مسلما شما هم مثل من به سختی می توانید برای هر لیگ یک پدیده پیدا کنید و کمتر شاهد بازیکن سازی و بازی دادن به جوان ها هستید؛ آن هم مخصوصا در تیم های مدعی قهرمانی.

این روزها دیگر کسی برای شاغلام ها و جلالی ها ارزش قائل نیست و همه قلعه نویی می خواهند. یادمان رفته که آرسنال هنوز هم آرسنال است، حتی اگر کلا سالی ۱۰ میلیون یورو صرف خرید کند و چند برابر آن بازیکن بفروشد. جای تاسف دارد که با نگاه های سَرسَری، فقط دنبال جام قهرمانی هستیم و بدتر از آن این است که انتظار داشتن جوانان پویا و درخشان در عرصه ملی و باشگاهی هم داریم. در روزهایی که تیم ملی کره بیش از ترکیب یازده نفره اش، لژیونر دارد ما باید دورگه ها را متقاعد کنیم که برایمان بازی کنند و چند سالی هست که هیچ استعدادی تحویل فوتبال روز دنیا نداده ایم، اما به جایش صفرهای قراردادهای شاه ماهی ها را روز به روز بیشتر می کنیم.

مسلما در کاهلی باشگاه ها، مربیان و حتی بازیکنان هم تقصیرکار هستند و هر کدام به نوعی می توانستند روند این بازی را تغییر دهند. این عامل وقتی بیشتر خودش را نشان می دهد که به رده بندی کشورهای مستعد فوتبال نگاهی میکنیم: ۱- ایران، ۲- عراق، ۳- کره جنوبی!

عوامل دیگری هم مانند برنامه ریزی خنده دار AFC و حاکمیت قراردادهای یک ساله در ایران و حتی کوچ ایرانی ها به لیگ های تنبل و بی کیفیت عربی به خاطر یک مشت دلار در این ناکامی ها کم موثر نبوده است. در ضمن نباید از گناهان خودمان بگذریم که در مقابل این همه بی کفایتی، اعتراضی نکردیم و ذهنمان معطوف کری خواندن برای رقیب های سنتی بود و حاضر نبودیم از جوان ها حمایت کنیم، حتی اگر بد بازی کردند و باختیم…

 

اما امروز…

امروز که دو روز مانده تا یک نبرد آسیایی برای استقلال، یاد سال های قبل هستیم که چطور هر سال یا در مرحله گروهی یا در یک هشتم، آبی های تهرانی از لیست مدعیان به راحتی خط خوردند و از آن باشگاه پرافتخار دیگر در آسیا یادی نمی شود.

حالا استقلال بعد از سال ها دوباره کمی دلها را امیدوار کرده که شاید… شاید دوباره شاهد قدرت نمایی استقلال (و از آن مهم تر نماینده ایران) در میان عرب ها و چشم بادامی ها خواهیم بود. کسایی که برای فوتبال دلارها و بشکه های نفت زیادی را صرف کردند و نتایج مثبتی هم دریافت کرده اند. باید امیدوار باشیم تا استقلال امروز دوباره و بعد از عمری بزرگی کند و قدرتش را به رخ بکشد و یاد آن تاج آسیایی و آن استقلال کبیر را زنده کند.


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!