در جامعه کمتر به وقایعی برمیخوریم که در چنین وسعتی با مردم ارتباط برقرار کند. یک هفته پیش، نامه حسین علیزاده هنرمند بینظیر در رد نشان شوالیه حادثهیی را آفرید که روال عادی زندگی دهها میلیون ایرانی را کاملا ورای تعلقات صنفی، گروهی، سیاسی، دینی، عقیدتی و موقعیت دولتی، اداری، نظامی، مالی… تغییر داد و در وحدانیتی خاص آنها را مورد خطاب قرار داد. لحظه تلاقی همه طعم خوش یک جامعه سالم را با تمام وجود تجربه کردند. خستگی طولانی و مزمن را از تن خیلیها برد. برای عدهیی تزلزل، سستی و یاس را به ثبات، استحکام و امید تبدیل کرد. جمعی بسیار مهم متوجه شد باید از فضای تنگ و تاریکی که محصور شده بیرون بیاید تا بتواند واقعیتهای موجود جامعه را ببیند. خیلی از پیروان بینشهای مختلف که در بسترهای تعریف شده و قالب پیدا کرده قرار گرفته بودند را از جا کند و وادار کرد مسائل را از دیدگاه وسیعتری نگاه کنند. غرور، اعتماد به نفس و شهامت که لازمه پویایی است را در سطح ملی و در زمینههای گوناگون بالا برد…
نظریات مردم که در آخر اغلب مقالات مربوطه منتشر شد خیلی ارزشمند هستند. کاملا مشهود است که نامه آنها را منقلب کرده و واکنشها احساسی، صادقانه، ناب و از ته دل است. مطالعه دقیق آنها کمک میکند که ما بهتر خودمان را بشناسیم، طبیعی است که بیشتر ما نامه را نوعی تایید نظریات و اعمال خود بدانیم. عنایت کنید به بیشتر کامنتها اما سوال این است نامهیی که با یکیک ما به دور از نقطه نظرات شخصی و یا گروهی ارتباط برقرار کرده، چگونه میتواند در تایید این همه نظرات و دیدگاههای متفاوت و حتی متخاصم باشد!
جای دارد که امروز یک هفته بعد از انتشار نامه بیشتر عقلانی نه احساسی پیام آن را کند و کاو کنیم. صادقانه قبول کنیم حس خوشی را که این حادثه موجب شد همه تجربهاش کنیم هنوز از همان دیدگاه خشک و تنگنظرانه گروهی و شخصی گذر کرده بود. با مطالعه مجدد درمییابیم که نامه نوشتهیی معمولی نیست و با سختی طاقتفرسایی با تسلط و ملاحظه جنبهها و ابعاد مختلفی به رشته تحریر درآمده است و گواهی است به هوش خارقالعاده، تعهد و صداقت کمنظیر نویسنده آن. همان طور که اشاره شد اکثر ما اعتنایی به منظور نویسنده نداشته و نیت و برداشتمان کاملا شخصی و متفاوت با پیام نامه است. درنگی کوتاه در کامنتها و بازخوردهای این نامه میکنیم:
آقای شجریان معتقد است که عدهیی «بادمجان دور قاب چین»!! و «پوزش»!! باعث نوشتن چنین نامهیی شدند!!؟؟
قاسم میگوید: « درود بر شرف تو- باشد که دیگران پند گیرند.» آیا قاسم فکر نمیکند که نامه قصد دارد به خود او هم چیزی بگوید؟
شوش مینویسد: «زیباترین تحقیر غربیها با استادی تمام»!!!
سید مینویسد: «بعضیها شاید متوجه نیستند اغلب این نشانها تحقیر ملتها است. تقوا باعث شناخت راه خوب و بد است. این کار شما نشان تقواست. زین پس کارتان دشوارتر است. خدا کمکت میکند. مواظب باش نلغزی استاد. نشانی که حالا مردم دادند نشان دلی است. دلشان را نشکن!!»
مشاهده سید بسیار هوشمندانه است. به خصوص کمک بزرگی به درک تقوا است.
اکثر کامنتها در تعریف، تمجید و تشویق استاد نوشته شده است.
نشستی در مجلس شورای اسلامی اعلام میکند در تدارک قدردانی از استاد هستند. سازمانها و گروههای بسیاری هم همین قصد را دارند. یک هفته است که با این نامه زندگی میکنم. نامه زنده است و میتوانی با آن حرف بزنی. بلی درست است نامه از ما انتظار کاری را دارد که اتفاقا درخواست برگزاری مراسم سپاس و تجلیل را شامل نمیشود. حروفی که با دقت ریاضی کنار هم چیده شدهاند مگر میشود که تعارف کنند؟ باور کنید که حسین علیزاده نیازی به مجالس سپاس و قدردانی ندارد. به زعم من نامه از همه ایرانیان میخواهد که بدانیم قبل از هر چیز ایرانی هستیم و در راه انسجام ملی و سربلندی کشورمان کوشا باشیم. ایران متعلق به گروه و نظریه خاصی نیست. باید یاد بگیریم با هم زندگی کنیم. گستردگی باورنکردنی و روزافزون دروغ، مالپرستی، فحشا، اعتیاد، ازخودبیگانگی ما را در مسیر سقوط آزاد فرهنگی قرار داده است. همه مسوولیت داریم در حد توانمان کاری کنیم. تصور میکنم هموطنان ایرانیام باید بر نقاط مشترک و (نه موضوعات مورد اختلافشان) تاکید کنند. باید از آقای روحانی خواست تا با عنایت به شرایط خاص جامعه امروز ما این فرصت استثنایی را در پیشبرد و تدوین برنامههای به خصوص فرهنگی کشور از دست ندهند. به عنوان نمونه با ایجاد سایت اینترنتی و نظرخواهی از همه ایرانیان داخل و خارج از کشور به هنرمندان، متخصصان و مسوولانی که در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری مشغول تهیه سند موسیقی کشور هستند، یاری کنند. سندی که با آگاهی به نقطه نظرات به روز شده تولید/ مصرفکنندگان هنر موسیقی به دور از سانسور تدوین شود حتما مثمرثمر و راهنمای جامعه خواهد بود. رییسجمهوری به جنبههای مثبت این کار در اعتلای فرهنگی و انسجام ملی در سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» قطعا بیش از این حقیراشراف دارند.
٭مدیرعامل شرکت
یو. اس. اینترنشنال ترید