اختصاصی آبیته- رضا قاسمی- در این موضوع که سطح فوتبال ما ( باشگاهی و ملی ) از کشور های شرق آسیا ( کره، ژاپن و چین) و حتی دورتر برویم از استرالیا پائین تر است شکی نیست ، ایران در گذشته نه چندان دور آقای فوتبال آسیا بود و در همه میادین آسیایی و در همه رده ها (نوجوانان، جوانان و بزرگسالان) حرف اول و آخر را می زد. تنها رقبای ما در آسیا همین کره بود و با اندکی فاصله تیم عراق و گاهی اوقات تیم کویت که در مقاطعی با هزینه کردن دلارهای نفتی و استخدام مربیان برزیلی چون کارلوس آلبرتو و ماریو زاگالو برزیلی جرقه هایی می زدند . اما خبری از ژاپن و چین و تایلند و عربستان و امارات و قطر نبود . در سه دهه اخیر ابتدا تیمهای عربی چون عربستان و امارات و قطر و بعدها ژاپن شروع به برنامه ریزی و سرمایه گذاری در این رشته نمودند و چون تیم های عربی فقط هزینه کردن و خرج کردن دلارهای نفتی را عامل موفقیت خود می دانستند و اعتقادی به صبر و ممارست و برنامه بلند مدت نداشتند و کسب نتیجه سریع و آنی را طالب بودند، آن موفقیت و استمراری که ژاپنی ها در این راه بدست آوردند را نداشتند. از آن سو کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی که برنامه ریزی و صبوری و سختکوشی از خصائص ذاتی مردمان و مسئولانشان است با یک هدف از پیش تعیین شده و داشتن برنامه ای توأم با صرف هزینه و سرمایه گذاری مالی ورود جدی خود را به فوتبال آغاز کردند و نتیجه آنی شد که در این چند سال دیده ایم و با این الگو چینی ها هم در دو سه سال اخیر همین راه را طی می کنند و حتی تایلندی ها که زمانی زنگ تفریح ما بودند اکنون به سرعت در راه پیشرفت هستند و در چهار پنج سال آینده با ادامه این راه به سطح اول فوتبال آسیا خواهند رسید .
در مقابل ما چه کردیم؟ آیا می دانید که چند سال است تیم ملی ما قهرمان جام ملتها آسیا نشده است و این که چند سال است پای به المپیک نگذاشته ایم؟ آیا می دانید تا به حال در لیگ قهرمانان آسیا (دور جدید ) هیچ تیم ایرانی به قهرمانی نرسیده است؟ بله تیم ملی ما آخرین بار در جام ملتهای ۱۹۷۶ قهرمان آسیا شد، یعنی ۳۶ سال قبل! آخرین المپیکی هم که حضور داشتیم باز هم سال ۱۹۷۶ در المپیک مونترال کانادا بود و نیز از آخرین قهرمانی تیمی از باشگاههای ایران در عرصه آسیا ۲۱ سال می گذرد. ما که آقای فوتبال آسیا بودیم ، چرا اکنون به سطح دوم فوتبال آسیا رسیده ایم؟ افراد غیرورزشی و کار نابلد و طالب شهرت به راس هرم فوتبال و فدراسیون فوتبال و باشگاههای ما ورود کردند. دلسوختگان و کارشناسان کاربلد فوتبالی خانه نشین شدند، کار اساسی و اصولی درتیم های پایه ای که گهگاه سوسویی از آن را می دیدیم تعطیل شد، مدارس فوتبال به جای اینکه پایگاهی برای کشف استعدادها و معرفی آن ها به فوتبال ما باشد به دکانی برای افراد سودجو و منفعت طلب تبدیل شد. بچه هایی با خانواده ای متمول و بی استعداد که به لطف ثروت پدر و پر کردن جیب صاحبان مدارس فوتبال به ترکیب اصلی تیم ها راه یافتند و استعداد های ندار و فقیر به جرم نداشتن پول پشت خط ماندند. دلالی و واسطه گری موجب بالا رفتن قیمت فوتبالیست هایی شد که از استپ کردن و دریبلینگ ساده هم عاجزند، فوتبالیستی که تا ۵ سال قبل سیصد میلیون قرارداد می بست اکنون به بازیکن بالای یک میلیارد و پانصد تبدیل شده، در حالیکه بار فنی و تکنیکی و تاکتیکی و در کل شعور فوتبالی او پیشرفتی نداشته است . تفاوت میان سطح فنی و دانش مربیان وطنی خیلی زیاد نیست ، چرخه مربیگری مربیان در لیگ ایران معیوب و تنها تعدادی مربی هستند که هرسال از یک تیم به تیمی دیگر می روند و در حال چرخش میان تیم ها هستند. راه برای ورود مربیان جوان و شایسته و بعضا” دوره دیده در کلاسهای مدرسان خارجی باز نیست.
با این خصوصیات و شرایط که موارد فوق فقط قسمت کوچکی از زوایای پنهان آن است ما از این فوتبال چه توقعی داریم؟ آیا اگر ما ژاپن و کره را ببریم، آنگاه نباید به هرچه کار برنامه ریزی شده و اصولی و زیربنائی شک کنیم؟ با اندکی دقت شاید می توانستیم اف سی سئول را ببریم ولی آیا وجدانا” فوتبال ما از آنها برتر بود؟ آنها که با دو سه پاس سریع و در کمترین زمان ممکن به دروازه ما می رسیدند و موقعیت طلائی ایجاد می کردند از ما کمتر بودند؟ آیا تیم ملی ایران که کره را در خانه اش برد از نظر ارائه فوتبال برتر از کره بود؟ آیا آن برد سرپوشی بر تمام کاستی های فوتبال ما نبود؟ فدراسیونی که قادر به برگزاری یک دیدار دوستانه و تدارکاتی با یک تیم مطرح و در روزهای فیفا دی برای تیم ملی اش نیست آیا برتر از کره و ژاپن و چین و عربستان است؟ تیمی که در اوایل فصل بازیکنانش اندر خم یک کوچه هستند و با کمتر از تعداد انگشتان یک دست تمرینات خود را آغاز می کند از تیم های شرق آسیا حرفه ای تر است؟
ما مشکلات تاکتیکی و فنی زیادی در بازی داشتیم و داریم، ولی قبل از رسیدگی به این مشکلات و ورود به مسائل فنی بایست موارد فوق را جل کنیم چون در فوتبال ما الان هیچ چیز سرجای خودش نیست و بی برنامگی و بی هدف بودن تمامی فوتبال ما را تحت الشعاع قرار داده است. با داشتن برنامه و کار سیستماتیک، مسائل فنی نیز اتوماتیک وار حل خواهد شد . وقتی این مسائل حل شود، دیگر بودن و آمدن تا این مرحله از بازیها برای ما هیجان محسوب نمی شود و کارنامه این مربی را با آن مربی مقایسه نخواهیم کرد و اینکه کدام مربی ما را تا چه مرحله ای بالا آورده موجب برتری مربی نخواهد بود، بلکه فقط قهرمانی هدف نهائی خواهد بود. در صورت داشتن برنامه و سرمایه گذاری اصولی آنگاه مدیرعامل و سرمربی بایستی در مقابل عدم نتیجه گیری پاسخگو باشند . در آنصورت مدیرعامل نمی تواند هر سال حدود ۵ الی ۱۰ میلیارد به بدهی های باشگاه اضافه کند ولی با خیال راحت به صندلی مدیریتش تکیه کند. وقتی برنامه ریزی باشد و هزینه هم صرف کنید جوابگوئی و پاسخگوئی و قبول مسئولیت در زمان عدم کسب نتیجه متاسب از الزامات مدیریتی خواهد بود.
بله واقعیت این است که برای موفق بودن درلیگ قهرمانان آسیا و قهرمانی در آسیا می بایست دارای برنامه بلند مدت بود , می بایست استراتژی موفقیت را برای تیم مدون کرد. ورود به مسابقات قهرمانی آسیا بدون داشتن برنامه, حتی اگر منتهی به قهرمانی هم باشد جرقه ای بیش نیست و این جرقه چون دارای پشتوانه نیست خیلی زود به افول خواهد گرائید .
بستن یک تیم با یک دوجین از ستارگان ملی فوتبال ما در فصل نقل و انتقالات و ترکاندن بمب ها و صید ماهی های قزل آلا برای قهرمانی در آسیا کافی نیست, بلکه اینان ابزاری هستند برای رسیدن به هدف ولی هدفی که لازمه رسیدن به آن داشتن نقشه راه یا همان برنامه بلند مدت است . که موجب استمرار در تکرار موفقیت ها می شود، نمونه خیلی بارز و روشن آن که در جلو دیدگاه هریک از ما قرار دارد و اکنون ثمره اش را می چینیم, کاری است که سالها قبل و در حدود ۱۰ الی ۱۵ سال قبل فدراسیون والیبال انجام داد و با یک برنامه بلند مدت و سرمایه گذاری بر روی نونهالان مستعد که توسط استعداد یاب های فدراسیون کشف شده و با داشتن صبر و ممارست و تمرین مداوم و بکارگیری مربیان با دانش روز جهان، والیبال ما را که سال ها در آرزوی گرفتن یک سِت از کره ای ها و ژاپنی ها و چینی ها بود اکنون تبدیل به تیمی مدعی در عرصه جهانی نموده و در سطح آسیا اکنون همه چیز وارونه شده و آرزوی همان تیم ها گرفتن یک سِت از تیم ایران است.
موفقیت مولفه ای است که باید در تحقق آن تمامی ابعاد را مورد ملاحظه قرار داد. به امید آن روز که با دیدی وسیع موفقیتی بزرگ حاصل شود.