بازی اول؛ خلاء خلاقیت در خط هافبک

اختصاصی آبیته- رضا قاسمی- اولین بازی استقلال در خارج از خانه و در تبریز مقابل آبی پوشان تازه به لیگ برتر آمده گسترش فولاد انجام شد، تیمی که جسور و با انگیزه و با شهامت نشان داد و اگر در ادامه فصل و دیگر بازی هایش به همین صورت باشد آن گاه می توان گفت که خیال مسئولان و مالکین تیم برای بقاء در لیگ برتر راحت است و تیمی خواهد بود که یقه خیلی از تیم های مدعی را خواهد گرفت.

در بازی نخست آن چه که قابل پیش بینی و احتمال وقوع آن بالا بود ناهماهنگی تیمی بود، عاملی که در هرفصل برای بیشتر تیم های ایرانی پیش می آید، همچنان که همین مسئله در بازی تیم های تراکتورسازی و پرسپولیس هم مشهود و ملموس بود. این ایراد بر می گردد به شرایط غیر حرفه ای فوتبال ایران و فوتبالیست ایرانی و کادر فنی تیم های ایرانی که هر فصل را با این دیدگاه که بایست از صفر شروع کرد آغاز می کنند و انگار نه انگار که فصل جدید ادامه فصل قبل است. خصوصا برای تیمهایی که حدود ۸۰ الی ۹۰ درصد اسکلت و بازیکنان فصل قبل خود را هم حفظ کرده و شاکله تیم همان تیم فصل قبل است.

کمتر دوستدار فوتبالی هست که این نوع نا هماهنگی های ابتدای فصل را در بازی تیمهای اروپایی مشاهده نماید. اگر کسی، بازی تیم های بارسلون و بایرن مونیخ را دیده باشد پی به درست بودن این مسئله خواهد برد. اصولا فلسفه اردوهای پیش از فصل و انجام بازی های دوستانه و تدارکاتی که اکثرا هم در خارج از کشور و هم در مناطق خوش آب و هوا صورت می گیرد، به خاطر به دست آوردن همین فاکتور هماهنگی و آمادگی تیمی است، ولی تیم های ایرانی در اردوهای پیش از فصل تنها بر روی آمادگی بدنی و بدنسازی تاکید دارند و بازی های دوستانه و تدارکاتی هم برای خالی نبودن عریضه است. سه هفته اول لیگ را اختصاص می دهند به هماهنگی تیمی و رسیدن به شرایط آرمانی که اکثرا هم توام با از دست دادن امتیارات حساسی خواهد بود. که در سرنوشت تیم در هفته های پایانی و در انتهای فصل می تواند بسی تاثیرگذار باشد.

استقلال هم با داشتن همین ویژگی و با علم به در اختیار نداشتن چند بازیکن شاخص تیم در دوران بدنسازی و تمرینات اردویی پای به میدان مسابقه با تیم گسترش فولاد نهاد و همین نا هماهنگی بیشترین عاملی بود که در بازی تیم به چشم آمد. این بیشتر درکمربند میانی و خط هافبک تیم و درست درجایی که ما بیشترین سرمایه و نیرو را داریم دیده شد. خط هافبکی که با دارا بودن خسرو حیدری، هاشم بیک زاده، سیاوش اکبرپور و جی لوید ساموئل و تنها با اضافه شدن پژمان نوری اسکلت خط هافبک سال قبل را دارا بود. ولی آن چه که بیشتر در بازی کمربند میانی تیم مشهود بود عدم وجود و خلا محسوس خلاقیت و مهارت های فردی در بازی تیم بود و همین کمبود خلاقیت در بازی بازیکنان میانی موجب به بن بست رسیدن حملات تیم در پشت محوطه جریمه حریف می شد. یعنی تیم در بسیاری اوقات به راحتی تا ۱۸ قدم پیش می آمد و نبود و فقدان بازیکنی خلاق وبازیساز (شما بخوانید مجتبی جباری مانندی) موجب توپ گیری حریف و به در بسته خوردن حملات می شد.

عدم موفقیت در بازی زمینی و نا موفق بودن خط هافبک در رساندن توپ های سالم به فورواردها، موجب روی آوردن تیم به بازی مستقیم شد و در دقایق زیادی از بازی، با رویکرد بازی مستقیم و ارسال توپ های بلند از خط دفاع به یک سوم دفاعی حریف، عملا موجب خارج شدن خط هافبک تیم از جریان بازی شد. بازی مستقیم یکی از تاکتیک های تیمی درجریان بازی است واینکه کلا منکر این نوع بازی شویم، تفکر درستی نیست. اما بازی مستقیم را در دقایقی از بازی و بنا به مقتضیات بازی انجام می دهند و نه در اکثر دقایق. زیرا نباید تاکتیک و استراتژی اصلی تیم را بر پایه بازی مستقیم بنا نهاد. بلکه تاکتیکی فرعی در کنار تاکتیک های اصلی تیم است. موردی که در خیلی از بازی های فصل قبل و اولین بازی این فصل، رعایت نگردید و بازی مستقیم تاکتیک اصلی تیم ما شد.

مورد بعدی که در بازی تیم ما به چشم می آید این است که ارنج و چیدمان ابتدایی بازی ما نه براساس تاکتیک و استراتژی تیمی، بلکه بر اساس داشته ها و نیروی انسانی و بازیکنان دم دست و موجود چیده می شود. و به همین دلیل در اکثر مواقع، تاکتیک خاصی در بازی تیم دیده نمی شود و تیم روی به بازی مستقیم می آورد و یا دل به سانتر ازکناره ها با بازی تاثیرگذار و موثر خسرو حیدری و دلخوش و امیدوار بودن به هنرهای فردی و خلاقیت بازیکنانی چون آرش برهانی و فرهاد مجیدی و یا قدرت سرزنی محمد قاضی و حنیف عمران زاده و امیرحسین صادقی، می دهد.

مورد بعدی بر می گردد به مشکل اصلی تیم که در فصل قبل هم کم آزارمان نداد و آن عدم توازن و بالانس در حملات از جناحین چپ و راست تیم است. بازهم درد همیشگی استوار بودن تمام حملات از جناح راست و توسط خسرو حیدری و عدم فعال بودن و عدم مشارکت موثر جناح چپ در حملات تیم، موردی که با جذب تعداد زیادی چپ پا چون پژمان نوری و نیکبخت واحدی گمان می رفت که در این فصل تبدیل به نقطه قوت تیم گردد. ولی انگار در بر همان پاشنه قدیم می چرخد.

از نقاط قوت بازی استقلال می توان به تعویض های موثر سرمربی در طول بازی اشاره کرد که تاثیر مثبتی بر روند بازی و نتیجه گیری نهایی تیم داشت. به بازی آوردن جمشیدیان مصدوم و نا آماده برمی گردد به حس کردن کمبود بازیساز و بازیکنی خلاق در خط میانی توسط سرمربی. فرهاد مجیدی هم با آمدن به بازی علاوه بر اینکه رعب و وحشت و استرس را در اردوگاه تیم تبریزی مستولی کرد، با انگیزه دوچندان خود و با تلاش مضاعف، زننده گل برتری بخش و سه امتیازی تیم گردید.

اما آن چه که باعث امتیاز گیری و به دست آمدن سه امتیاز حساس بازی ابتدایی تیم گردید تفکر حرفه ای کادر فنی و تجربه بازیکنان بود که توانست در یک روز بد از نظر ارائه فوتبال زیبا و تماشگر پسند و در روزی که ناهماهنگی از سر و روی تیم می بارید باز هم بتواند سه امتیاز بازی را به خود اختصاص دهد. حرفه ای گری در صید امتیازات در روز بد تیم هم، عاملی است که هم در بازی های فصل قبل و هم در اولین بازی این فصل مشاهده شد که امید است با ادامه این روندِ حرفه ای گری در کسب نتیجه، بازیِ زیبا و هماهنگ و تماشاگر پسند هم به این مهم افزوده گردد.


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!