ایران ۱-۰ قطر/ برزیل، برزیل، ما داریم می آییم…

اختصاصی آبیته- علی رضا حاتم وند- اشتباهات خط میانی تیم ملی زیاد شده بود. تعداد پاس های سالم متوالی مان به پنج نمی رسید. نحوه ی بازی تیم ملی ما را به یاد تساوی های بدون گل کسل کننده ی قبل می انداخت. کم کم، داشتیم باور می کردیم که این بازی هم صفر – صفر تمام می شود. داشتیم در ذهنمان به دنبال جانشین مناسبی برای کارلوس کی روش می گشتیم که ناگهان ورق برگشت.

جباری که قصد انجام کاری غیر از پاس دادن به قوچان نژاد را داشت، باعث شد تا توپ به این دورگه ی لژیونر برسد. رضا قوچان نژاد (یا همان رضا نورنیا!) هم با یک بغل پای زیبا دروازه ی قطر را فرو ریخت تا آن همه افکار واهی که در ذهنمان وجود داشت شسته شوند.

 

به قبل از شروع بازی برگردیم. ترکیب اصلی تیم ملی که حدود چهل و پنج دقیقه قبل از آغاز بازی اعلام شد، نکات جالبی را در بر داشت. حضور رحمان احمدی با پیراهن شماره ی یکی که هنوز با عرق مهدی رحمتی نمناک است از تغییرات ما نسبت به بازی های قبلی بود که البته پیش بینی هم می شد.

زوج دفاع مرکزی را جلال حسینی و امیر حسین صادقی تشکیل می دادند، اولین تجربه ی این دو نفر در کنار هم. جلال، بارها در این چند سال با پیراهن تیم ملی بازی کرده است اما حضور در چنین جایی برای صادقی جدید بود. خسرو حیدری یک خط به جلو رفته بود و پژمان منتظری در پست دومش یعنی دفاع راست، ایفای نقش می کرد. هاشم بیگ زاده هم که تا دو ماه قبل به چهره مورد غضب هوادارانِ استقلال بدل گشته بود با درخشش در آخرین بازی های این تیم، خود را به کی روش اثبات کرد و در این بازی هم در ترکیب اصلی تیم قرار گرفته بود.

جواد نکونام و آندو، دو هافبک دفاعی ایران بودند. جلوتر از آنها، مجتبی جباری به عنوان بازی ساز اصلی تیم ایفای نقش می کرد. مسعود شجاعی هم هافبک چپ بود و در نوک خط حمله، رضا قوچان نژاد، لژیونر دوست داشتنی ایرانی، حضور داشت.

تیم قطر آن چنان که باید و شاید میزبان نبود! بازی در خانه ی این تیم بود ولی کلمه ی «میزبان» به معنای واقعی اش، تبلور نیافته بود. تماشاگران خسته و بی ذوق عربی که تنها صندلی ها را پرکرده بودند، آن چنان تشویقی نمی کردند. در چند صحنه هم که توسط دوربین ها به تصویر کشیده شد، اعراب را کاملا بی توجه به مسابقه و در حالِ کار کردن با تلفن های همراه شان می دیدیم. این شرایط، وضعیت را به نفع ایران تغییر داده بود. به طوری که ایران، هر چند طرفداران کمی داشت و چندان حمایت نمی شد ولی حریف هم مورد حمایت فراوان قرار نگرفته بود و این یعنی ایران نه میزبان بود نه میهمان!

 

نیمه ی اول ایران کمی بهتر از حریفش بازی کرد. از نکات منفیِ بازی ایران در نیمه ی اول تاکید بر بردن توپ ها به جناحین و سانتر بود. گویا قرار نیست این فرهنگِ نهادینه شده در فوتبال ما، تغییر کند. ما هم چنان داریم به یاد دوران حضور علی دایی در نوک حمله سانتر می کنیم، حتی اگر مهاجم نوکمان بازیکنی مثل قوچان نژاد باشد. البته اگر کمی شانس با ما یار بود از همین راه و توسط همین مهاجمِ تقریبا کوتاه قد هم به گل می رسیدیم.

ایران بعد از یک شروع نسبتا خوب در نیمه ی اول، بازی را از دست داد و کمی از هم گسیخته بازی کرد. اشتباهات هافبک های ایران باعث ایجاد خطراتی بر روی دروازه ی ما شد. اما علی رغم همه ی این اتفاقات در نیمه ی اول نتیجه ی بازی تغییر نکرد و دو تیم با تساوی بدون گل به رختکن رفتند.

 

در نیمه ی دوم ایران همان روند نیمه ی اول را پی گرفت. نه کاملا سوار بر بازی و نه کاملا سواری دهنده به تیم حریف!

درست در موقعی که داشتیم از بازی نا امید می شدیم جانی تازه گرفتیم. رضا قوچان نژاد از یک موقعیت باد آورده، نهایت استفاده را برد و دروازه ی تیم ملی را باز کرد.

خوشحالی بی حد و حصر بازیکنانی مثل خود گوچی، آندو، جواد نکونام و سوشا مکانی(که از نیمکت تا پیش قوچان نژاد را بسیار سریع دوید و رضا را غرق در بوسه کرد) نشان از فشار زیادی داشت که روی این سربازان میهن بوده است.

در ادامه، بازی به صفحه ی شطرنج تبدیل شد. آن ها تعویض می کردند و ما نیز هم جنین. اما تعویض های مربی قطری هیچ کاری از پیش نبرد و این کارلوس کی روش بود که نیمه ی مربیان و در مجموع بازی را از فهد ثانی، بُرد.

 

این بازی شاید هموار کننده ی اصلی راه صعود بود و علاوه بر تغییر جایگاه ایران در جدول، باعث شد تا ذهن و قلب مردم با تیم ملی همگام شود و احتمالا در بازی با لبنان، شاهد خیل عظیم هوادارن مشتاق در ورزشگاه آزادای خواهیم بود.

انگار راه صعود هموار شده است! این قدم های آخر را هم اگر استوار برداریم، می توانیم خود را در برزیل ببینم. اِی برزیل! ما داریم می آییم…


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!