اختصاصی آبیته- پیام خدابنده لو- پیش دربیها بسیار بدشانس هستند. نمیشود روی بازی متمرکز بود بدون توجه به اینکه تا چند روز دیگر شاهد جدال سنتی سرخابیها خواهیم بود؛ مسابقهای که میتواند از تلخیِ یک فصل بکاهد یا شیرینیاش را کمرنگ کند.
از این نظر و با وجود تمام ادعاهای کلیشهای شدهی این سال ها که بارها از زبان مربیان و بازیکنان میشنویم، نه دربی اهمیتش مثل بقیه بازیهاست و نه دیدارِ قبل از آن خودش خیلی مهم است! مثل دیدار با استقلال خوزستان که میشد در چشمهای بازیکنان سودای حضور در دربی را دید! مسابقهای که تعداد مخاطبانش با بقیه بازیها قابل مقایسه نیست و یک گل میتواند سرنوشت گلزنش را عوض کند!
استقلال دیدار برابر همنام خوزستانیاش را نه تنها در حد یک پیام بازرگانیِ پیش از دربی دید، بلکه با توجه به ناکامی اکثر رقبایش در این هفته (فولاد، نفت تهران و سپاهان) بسیار بخشنده ظاهر شد تا شاید موجب خوشحالی استقلالیترین استان کشور شود؛ استانی که مردمانش چند روز دیگر سفری طولانی را برای حضور در استادیوم آزادی و حمایت از استقلالِ پایتخت آغاز خواهند کرد!
بد به معنای بد
استقلالِ هفته هفتم همه شمایل یک تیمِ بازنده را داشت. تیمی تسلیم. تیمی بی هدف. تیمی بی انگیزه. تیمی طلسم شده. آنها نیامده بودند که پیروز شوند. در هر ضربه به توپ میشد ترسِ ساقها را مشاهده کرد. زدنِ توپ رفع تکلیفی بود که زودتر از شرّش راحت شوند تا مبادا در اختیار داشتن توپ، خطای بازیکن حریف و از دادن مسابقهای با دهها میلیون تماشاگر را سبب شود!
نداشتن بازیساز البته مشکلی نیست که محدود به این مسابقه بوده باشد. مدافع عنوان قهرمانی، طراحی ندارد که برای حملاتش طرح بریزد. ولی در بازیهای قبلی چیزی به نام «ترس» در کارِ استقلال اختلال ایجاد نمیکرد. ترسی که از همان نرفتن کاپیتانِ آبیها به اهواز میشد پیشبینیاش کرد. «شجاعت» نبود که بخواهد جای خالی «برنامه» را پُر کند. بدون جرات نمیشود به توپخانه حریف شلیک کرد! پس آبیهای تهران در خود قفل شده بودند و لحظه شماری برای پایان این مشق اجباری را از سوت شروع بازی، آغاز کردند. آنقدر بی قرار بودند که یکی مثل خسرو نتوانست تا آخر در این میدان کسالت بار بماند!
و در جایی که شجاعت نباشد، فداکاری هم نیست! فداکاری بر پایه نترسیدن استوار است. امیرحسین صادقی نه تنها (مثل بازی با بوریرام) خودش را جلوی توپ نمیانداخت که عجلهاش در دور شدن توپ از خود تا حدی بود که به حریف پاسِ گل بدهد! خط دفاعِ پر ایراد این فصل در نبودِ «شجاعت» به کابوسِ پیش از دربی بدل شد و بهترین خط دفاعِ فصل قبل را با ۹ گل خورده و مقام سوم (از پایین!) به اردوی پیش از دربی فرستاد.
این استقلال نه تنها حرکتی برای به ثمر رساندن گل انجام نمیداد (مگر چند کرنر و ارسال نصفه و نیمه) که بعد از دریافت آن گلِ کذایی هم سعی نداشت از دومین باخت فصل جلوگیری کند. به جز یک نفر که تنها نقطه اتکای مسابقه بود و تنها بارقهی امیدی که در این مسابقه تجلی پیدا میکرد. او آماده است، مثل قبل از مصدومیتش.
یک خوب در میان بدها
در تصویر سراسر تاریکی که از اهواز به یادمان میماند (و مقایسهآش با قطعی شدن قهرمانیِ پارسال در این شهر بسیار پر نکته است) و در روزی که استقلال مثل پیراهنش رنگ باخته بود، کوله بار انگیزه را میشد بر دوش بازیکن تازه از مصدومیت برگشته دید؛ آندرانیک تیموریان. او از لحظه ورودش به میدان انرژی تازهای به استقلال تزریق کرد، انرژیای که دستِ کم در چند صحنه شور و حال را به هواداران برگرداند.
این میزان حضور پر رنگ در حملات و ارسالهای پشت سرِ هم و در یک کلام، دیده شدنِ آندو اگر چه دردی را از استقلال دوا نکرد (چون کسی نبود که حرکاتش را تکمیل کند) ولی نوید دهنده بازگشت یک ستاره برای دربی بود، بازیکنی که قطعا فکرِ قرمزها را در این یک هفته به خود مشغول خواهد کرد. آیا او میتواند گره نبودِ یک بازیساز را بگشاید؟
و آمادگی مثال زدنی تیموریان پس از مصدومیت، اتفاقی تازه برای استقلال نبود. چند هفته قبل هم جی لوید ساموئل پس از بازگشت، نمایشِ درخشانی را از خود به جای گذاشت. آیا تیموریان و ساموئل بازیکنان حرفهای هستند (که سابقه بازی در لیگ برتر انگلیس را هم دارند) یا تیم پزشکی استقلال شرایط مطلوبی را برای آنها رقم زده یا کادر فنی با تمریناتش اینگونه آنها را احیا کرده است؟ هر چه باشد استقلال میتواند در دربی روی هر دوی آنها حساب باز کند.
با این حال هر چقدر به چشم آمدنِ تیموریان خوشایند باشد بد بودنِ بقیه را فقط میتوان با پیش دربی بودنِ مسابقه توجیه کرد. و ضمنا آنهایی که هفتههاست بدند (خط دفاعی و چند مهره دیگر مثل اکبرپور و عابدینی) بعید است در دربی دگرگون شوند. ضد حمله دادن به پرسپولیس مثل استقلال خوزستان نخواهد بود و برای استقلال مشکلات اساسی ایجاد میکند.
در آرزوی خوب شدن بدها!
استقلال باز هم به صدر جدول نیامد. نه تنها از پیروزی پرسپولیس بر فولاد، استفاده نکرد که باعث شد مثلث اصلی رقیبش (پرسپولیس، تراکتورسازی و سپاهان) فاصلهشان را کاهش دهند (بعید است فولاد و نفت تهران تا انتها در کورس بمانند که حالا استقلال به خاطر باخت آنها چندان خوشحال باشد). ولی صدرنشینی آنقدرها هم مهم نیست که برایش سر و دست بشکنیم! مگر ندیدن رنگِ صدر جدول در ۱۱-۱۲ هفته نخست فصل قبل، چیزی از ارزش قهرمانی پایان فصل کم کرد؟
استقلال همچنان به لحاظ نتیجه، خوب عمل کرده و از رقبایش فعلا جلوست. بعد از چهار پیروزی متوالی هم یک شکست قابل چشم پوشی است. میشود هم به کادر فنی حق داد که نگران عواقب دربی باشد تا هواداران با یک مسابقه، تیم را ترور نکنند. باید خوشبین بود و البته قلعه نویی هم بارها ثابت کرده مدیریت چنین بحرانهایی را بلد است.
شاید دربی شروع تازهای برای استقلال باشد. شاید خط دفاعی از این مسابقه یاد بگیرد که چگونه اشتباه نکند! خصوصا اینکه تیمهای قلعه نویی سلطان گل نخوردن هستند! و شاید حضور مثلث تیموریان، نکونام و ساموئل در کمربند میانی از همین مسابقه کلید بخورد و ابزار استقلال برای قهرمانی باشد. دربی به این سوالات پاسخ خواهد داد.