اختصاصی آبیته- مطهره قریشیان- گاهی تبلیغات تو را به سمت چیزی می کشانند، گاهی ویژگی های خاص! و «تیم» از آن دسته است که هرکاری کنی نمی توانی نظر کسی را برگردانی، مگر اینکه خودش برگردد. اما وقتی کسی از عشقش برنگردد هر کاری برای آن انجام می دهد و آرزوهای خوبی برایش دارد. ما هواداران فوتبال هم که گاهی هیچ چیز دیگری را موقع مسابقه و مشکلات تیم نمی بینیم هم همینطور.
ولی مشکل تیم ما چیست؟ بازیکن؟ آری اما این خود در دل مشکل دیگری ست! باید یکی یکی لایه های بالایی را باز کرد. پول، لایه اول این مشکل است. یک لایه ی ضخیم و به قول معروف «یک زخم قدیمی» که در هر فصل از نقل و انتقالات، سر باز می کند! استقلال هم یک تیم دولتی! بازیکنی که تا کنون از روی نیمکت، حتی برای گرم کردن هم پا نشده است، پول می گیرد! وقتی می شنوی مدیرعامل باشگاه با حالتی ناراحت و شکایت کننده، می گوید قرار است این هفته ۲ میلیارد به ما بدهند، قلبت می ایستد! ۲ میلیاردی که در این زندگی برای خانواده ها خیلیست، برای آنها، تنها دو بازیکن خوب و یک ذخیره ی ذخیره می شود!
اما باید راه دیگری باشد، برای آن چند میلیاردی که کم دارند. نمی توان همه اش چشم به جیب دیگران داشت! بله، تیم دولتی و محبوب هوادارانی که همیشه حمایتش کردند، به فکر افتاده است، به فکر درآمد شخصی. باید روی پای خود بایستد و کمک های دیگران را پاسخ دهد. استقلال قدم در راه بزرگان گذاشته است، امیدوارم بیش از نوشابه و رستوران، از آنها کار بیاموزد و آینده ی خود را قبل از اینکه دیرتر شود به سوی موفقیت هدایت کند…
آینده یعنی اینکه مردم در سراسر کشور بتوانند پیراهن و پرچم با کیفیت تیمشان را داشته باشند، زندگیشان رنگ و بوی محبوبشان را بگیرد و برای هر بازی، با تمام امکانات تو را همراهی کنند؛ یعنی کسب درآمد، با یک تیر، دو نشانِ بسیار مهم و با اهمیت و استفاده از این درآمد، به این معناست که تو محتاج وعده های تاریخ گذشته نیستی! وعده هایی که با پول دیگران رقم می خورد بی آنکه بدانند در این راه خرج می شود.
لذت اینکه چیزی که استفاده می کنی، نام تیم محبوبت بر آن خورده باشد. لذت اینکه اگر چه نمی توانی سهام تیمت را بخری، اما نه تنها می توانی در وجودش سهمی داشته باشی بلکه این بار با خواسته ی شخصی خود، او را تجهیز می کنی. یکی پس از دیگری… اگر چیزهایی که استفاده می کنی، کم کم رنگ و بوی آبی و استقلالی بگیرند، دیگر کسی برای نگرفتن حقّش از تیم جدا نمی شود. دیگر سرنوشت بقیه مردم ناخواسته به سمت و سوی فوتبال نمی رود و فوتبال، کمی برایشان لذت بخش می شود.
به قول معروف «دخل و خرج کارات با خودت…»