آشنایی با استاد قدرت نعمت خواه


استاد قدرت نعمت خواه

 

بزرگمرد اخلاق مدار ورزش بروجرد



هفته کشتی بروجرد ( ۲۴ الی ۳۰ آبان ۱۳۹۸ )

 

به نام توان بخش هر ناتوان خداوند
بخشنده مهربان

اینجانب قدرت نعمت خواه متولد ۱۳۳۲ در
محله ی یخچال میدان شهدای امروز در خانواده ای متوسط و ورزشی متولد شدم و از کودکی
علاقه زیادی به ورزش های مختلف داشتم بعداز دوره ی ابتدایی  در دبیرستان پهلوی سابق ثبت نام کردم و در رشته
ی والیبال عضو تیم سیکل اول دبیرستان انتخاب شدم و در سال ۱۳۴۸ و در رشته ی کشتی
ثبت نام کردم و تمریناتم را زیر نظر “مرحوم علی رضا کمالی” و
“مرحوم حاج علی داروغه” انجام میدادم .

بعد از مدت کوتاهی در مسابقات آموزشگاه
های بروجرد انتخاب  شدم؛چون آن زمان
انتخابی تیم استان به این شکل انتخاب می شد بروجرد با شهرستان دورود ،الیگودرز و
خرم آباد هم با شهرهای همجوار خود انتخابی میدادند بعد این سه شهر باهم مسابقه
برگزار میکردند.

دوره متوسطه سیکل اول به پایان رسید و
بنده برای ادامه تحصیل در دانشسرای کشاورزی بروجرد قبول شدم آنجا هم شبانه روزی
بود و امکانات ورزشی بسیار ساده ای داشت؛سالن کشتی کوچک و حریف تمرینی ضعیف بود
مجبور شدم هفته ای یک بار برای تمرین به شهر بیایم و در آنجا با تمرینات مختلف آمادگی
جسمانی خود را در حد ایده ال نگه دارم تا بتوانم در مسابقات استانی و کشوری شرکت
کنم و با این وضع در استان اول میشدم و در کشور هم از مدال های رنگارنگ بی نصیب
نبودم.


بعد از دوره ی متوسطه به سربازی رفتم و
به خاطر سابقه و موفقیتی که در رشته ی کشتی داشتم بیشتر وقت سربازی در اردوی تیم
ملی ارتش ها برای مسابقات میگذراندم  بعد
از سربازی برای ادامه ی تحصیل دانشسرای اهواز در رشته ی تربیت بدنی قبول شدم ؛و در
این دوره توانستم اطلاعات زیادی در مورد کشتی، آمادگی جسمانی، تغذیه، آسیب شناسی
کسب کنم که در این زمان انقلاب شکوهمند اسلامی بر سر ایران سایه انداخت و تیم
بروجرد که قبل از انقلاب برای یک دوره مسابقه دوستانه ناچار بود از کشتی گیران
همجوار تقویت کند، بنده با همکاری اعضای هیئت توانستیم تیمی مستقل و قدرتمند آماده
کنیم که در سال ۱۳۵۹ در مسابقات قهرمانی کشور تیم لرستان که بنده افتخار مربیگری
این تیم را داشتم در کشور به مقام سوم دست پیدا کند تیم استان بود ولی مدال ها از
آن کشتی گیران شد در وزن ۴۸ کیلو،۵۲کیلو و ۹۰ و به اضافه ی صد آقایان “رضا
پیریایی” “غلامحسن گودرزی” “ابوالقاسم اشجع” نایب قهرمان
شدند.

 و”سالار وند” از شهرستان دورود سوم
شدکه این موفقیت استارت خوبی برای رشد کشتی ما شد که بعد از آن تیم بروجرد قطب
کشتی استان بود و شاگردان زیادی در سطح آسیا،کشور،جوانان و آموزشگاه ها و …. تحویل
جامعه ی ورزش بروجرد دهیم


لازم است اقرار کنم که بیشترین افتخار
بنده زمانی بود که در خدمت کلیه ی کشتی گیران شهرمان بودم که انسان هایی قدر شناس
و وفادار هستند و به لطف خداوند اکثر بچه های همان دوره انسان هایی شایسته و شغل
های مهمی را در اختیار دارند؛که باعث غرور و سربلندی بنده هستند باید یاد آور شوم
که موفقیت کشتی بروجرد در آن زمان مدیون همدلی و یک رنگی اعضای هیئت کشتی بود که
هرکس در حیطه کاری خود صادقانه و بدون هیچ غل و غشی وظیفه اش را انجام میداد من
اگر بخواهم نامی از کسی ببرم باید سه سطر نام ببرم و باز هم کسانی از قلم می افتد
که باعث شرمندگی بنده خواهد بود و کارنامه بنده به شرح ذیل میباشد:

در سال ۱۳۶۳ بعنوان مربی تیم ملی ایران
در مسابقات بین المللی جهان پهلوان تختی تیم ایران را هدایت کردم

و در سال ۱۳۶۵ در کلاس بین المللی زیر
نظر نماینده ی فیلا جهانی استاد “ایوانف زدکف” گواهینامه مربیگری ‌و به
عنوان یکی از شاگردان ممتاز در کلاس از نماینده فیلا مدال افتخار کسب نمودم و از
فدراسیون کشتی دیپلم بین المللی کسب کردم

 و اگر بخواهم خاطره ای از کشتی تعریف کنم تمام
روزهایش خاطره به یادماندنی است ؛مجبورم خلاصه ای به عرض شما عزیزان برسانم در
مسابقات جوانان کشور در شهر ارومیه برگزار شد تیم لرستان با لباس های ورزشی به
بازار شهر رفتیم مغازه ها و عابرین متوجه شدند که مهمان ورزشی هستیم یکی از مغازه
دار ها از بنده پرسید تیم کدام استان هستید گفتند :لرستان گفت:محمد کوشکی کدام
هستند گفتم: با ما نیامده ولی این آقا سیاوش نوری قهرمان نوجوانان آسیا،این آقا کریم
سوری نایب قهرمان کشور این آقا،نادری قهرمان جوانان ایران و این آقایان دیگر نشان
دادم گفت: قبول، ولی محمد کوشکی را به ما نشان بده کسی که ستاره ی مسابقات قهرمانی
کشور در تهران ستاره ی مسابقات “یاشاردوغو” در ترکیه بود


 افسوس میخورم و میگویم ای کاش برای داشته هایمان
ارزش قائل بودیم و قدر میدانستیم من خدا را شاکرم که زمانی جوان بودم، کشتی می گرفتم
و زمانیکه تجربه کسب کردم و مربیگری را انجام دادم.

و حالا هم در کنار هیئت کشتی با دعا و آرزوی
پیروزی هرچه بیشتر برای کشتی گیران عزیز و سنگ صبور برای مربیان جوان و زحمت کش که
به حمدالله در کارشان موفق هستند و آرزوی موفقیت بیشتر برای هیئت جوان و پرکار و
تلاشگر از خداوند منان خواستارم عرض کردم چون بنده به رشته های مختلف علاقه داشتم
که یکی از این رشته ها ورزش کوهنوردی بود که به لطف خدا و یاری استادان عزیزم
توانستم بیشترین قله های بزرگ و رسمی ایران را فتح کنم و در گروه کوهنوردی
“اشکان” که یکی از گروه های بزرگ کوهنوردی شهرمان بود به مدت سه سال
بعنوان رئیس گروه انجام وظیفه نمودم .

بنده چون شغلم دبیر ورزش آموزش و پرورش
بود توانستم سال ۱۳۶۳ در شهرستان یزد کارت مربیگری شنا را بگیرم و به دلایل زیادی
با کشتی خداحافظی و به رشته ی شنا سلام کنم و از سال ۶۷ به  بعد با داشتن کارت مربیگری درجه دو و کارت نجات
غریق درجه یک در خدمت همشهریان خودم باشم و اولین مربی هستم که کلاس آموزش شنا را
در استخر آبکوه که اولین استخر شهرمان است برگزار کنم و جا دارد از برادران قربانی
که اولین استخر را با مشکلات زیادی در شهر احداث کردند به خوبی یاد کنم

 و با آموزش در کلاس های عمومی و خصوصی شنا به
چند صد نفر آموزش شنا بدهم خدا را شکرگذارم و یکی از آرزوهای بزرگم این بود که
فرزندم در یکی از رشته های ورزشی فعالیت داشته باشد که همینطور هم شد “حسین
نعمت خواه” در رشته ی شنا و بعد در رشته ی سه گانه که شامل شنا، دوچرخه و دو
میباشد فعالیت داشت که چند بار به عضویت تیم ملی جوانان ایران در آمد و در کاپ
اروپا که در کشور قزاقستان بود شرکت کرد و بعد به عضویت تیم ملی ایران در امد و
تیم ایران را مسابقات بزرگی که در کشور رومانی بود همراهی کرد


 بعد از بازنشستگی به فکر  افتادم باید این فعالیت ورزشی تکامل پیدا کند
چون تمام این زحمات بخاطر دل خودم بوده و کار مثبتی برای هم نوعانم انجام بدهم که
در یکی از انجمن های خیریه که به اسم انجمن بیماران خاص که شامل : سرطان، ام اس و
غیره میباشد فی سبیل الله خدمت کنم و به انجمن بیماران خاص که مرکز آن در درمانگاه
خیره مستجاب واقع در خیابان قدغون است عضو شوم و در حال حاضر مسئول صندوق های این
انجمن هستم و هرساله چندین میلیون تومان توسط خیرین و صندوق ها جمع آوری میشود تا
شاید دردی از درد بیماران را درمان کند حالا افتخار میکنم که کارم در امر ورزش
تکامل یافته است.

صد سال ره مسجد و میخانه بگیری

عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری

بشنو ز من پیر خرابات تو این پند

هر دست که دادی همان دست بگیری

دانی که خدا چرا تو را داده دو دست

من معتقدم که اندر آن سری هست

یک دست به کار خویشتن پردازی

با دست دگر ز دیگران گیری دست

 

          “حق نگهدارتان باد”



دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!