فرهاد داوودوندی وبلاگنویس و
خبرنگاری است که زندگیاش را وقف نیازمندان کرده و با همراهی مردم و خیرین
گرههای کور بسیاری را باز کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از
بروجرد، فرهاد داوودوندی که خیلیها عمو فرهاد صدایش میکنند، ۵۶ ساله است و
از ۱۳ سالگی با جای خالی پدر، پدربزرگش عهدهدار مخارج زندگی او، مادر،
خواهر و برادرش میشود.
از ۱۱ سالگی و نه برای
کمک به خرج خانه که بیشتر برای حفظ استقلال مالی همزمان با درس و مدرسه در
زمستان برفروبی و در تابستان دستفروشی میکند.
از
سال ۶۳ با شروع فعالیت در زمینه فروش لوازم یدکی قدم به مسیر جدیدی در
زندگی میگذارد و تا هماکنون که مسوول اتحادیه لوازم یدکی بروجرد است، در
همین شغل و پیشه فعالیت دارد.
در سال ۸۱ و برای
انجام کاری به نمایندگی قطعات یدکی در تهران رفته و در آنجا به یکباره با
دنیای ناشناخته اینترنت و رایانه آشنا و علاقمند میشود، به طوریکه همان
شب و به محض بازگشت به بروجرد سیستم رایانهای را خریداری میکند.
شروع وبلاگنویسی از سال ۸۱
و
این تجربه شیرین دریچه تازهای را به رویش میگشاید، به طوری که شروع
وبلاگنویسی مقدمهای برای ورودش به دنیای خبر و اطلاعرسانی در سالهای
بعد میشود.
میگوید: به مدت سه سال هر شب
رایانه را از مغازه به خانه برده و تا دمدمههای صبح مشغول نوشتن مطالب و
بارگذاری آنها بودم و روز بعد دوباره آن را با خود به مغازه میآوردم.
وبلاگنویسی
را ابتدا با نگارش مطالبی مانند شعر و بیان طبیعت بروجرد آغاز کرده و در
سه سال اول فعالیتم در این کار تنها ۱۵ هزار بازدیدکننده داشتم.
ورودش
به دنیای خبر از سال ۸۱ و با اختصاص ستونی در روزنامه ۹۰ با مضمون طنز
ورزشی “آقای خوشخیال” همراه شده و این همکاری قریب ۸ سال ادامه مییابد.
از
سال ۸۹ و به پیشنهاد برخی از همشهریان فعالیتش را با هفتهنامههای محلی
آغاز کرده و پس از آن با همه نشریات استانی و شهرستانی همکاری میکند.
فعالیت ۷ ساله در دستگیری از نیازمندان
درباره
نحوه شروع فعالیتهای عامالمنفعهاش چنین میگوید: با مراجعه دو فرد
نیازمند، درخواست آنها را از طریق وبلاگ farhad90.ir رسانهای کرده و
یکباره با حجم عظیمی از کمکهای مردمی روبرو شدم، به طوریکه حتی برای
خودم هم باورپذیر نبود.
پس از آن پیشنهاد یکی
از دوستان مقدمهای برای ورودم به اینگونه فعالیتها و دستگیری از
نیازمندان شد، تا آنکه نخستین محموله کمکها را از همکاران رسانهایام در
خرمآباد دریافت کردم.
یادم هست در ماه مبارک
رمضان و با رسانهای کردن مشکلات یک خانواده چهار نفره که سه نفرشان به
تومور مغزی مبتلا بودند، با گسیل شدن سیل کمکهای مردمی موفق به اجاره خانه
و تهیه لوازم زندگی برای آنها شدیم.
به
این ترتیب فعالیتهای عمو فرهاد قصهمان از سال ۹۱ و با همراهی مردم و
خیرین وارد مرحله جدیدی میشود، به طوریکه به گفته خودش قریب به ۱۵ ساعت از
وقت شبانهروزیاش را صرف رتق و فتق مشکلات نیازمندانی میکند که معتقد
است، نه زیر خط فقر بلکه زیر خط بقا هستند.
اینک
او از طریق وبلاگش بسیار بیشتر از دستگاههای اجرایی و نهادهای حمایتی به
افراد گرفتاری کمک میکند که از آنان با نام مستعار یاد کرده و هیچگاه
تصویرشان را رسانهای نمیکند.
میگوید: بسیاری
از خانوادههای شناسایی شده ماهانه از مبالغ نقدی، کمکهای غیرنقدی و یا
هزینههای درمانی سهم دارند، اما برخی دیگر بسته به نیازشان کمکهای چند
هزار تا چند میلیون تومانی دریافت میکنند، خلاصه اینکه نمیگذاریم کسی دست
خالی برود.
شفافسازی و جلب اعتماد مردم عامل موفقیتم است
معتقد
است، شفافسازی و جلب اعتماد مردم موجب موفقیت او و همراهانش در این کار
طی هفت سال گذشته تاکنون شده است، تا از این طریق مبالغ جمعآوری شده صرف
درمان بیماران، خرید خانه و لوازم خانگی، تجهیزات درمانی، تهیه ۴۷ سری
جهیزیه و موارد عدیدهای از این دست شود.
کمکرسانی
به زلزلهزدگان کرمانشاه را نقطهعطفی در گسترش فعالیتهای نوعدوستانه
میداند و میگوید: شاید بتوان گفت نخستین محمولههای ارسالی شامل کانکس و
کمکهای اولیه برای زلزلهزدگان از بروجرد ارسال شد.
ارسال کمکهای ۶ میلیارد تومانی به زلزلهزدگان
در
جریان سیل فروردین ماه امسال در لرستان بیشترین کمکهای مالی شامل
محمولههای ملزومات اولیه و لوازم خانگی به ارزش ریالی بالغ بر ۶ میلیارد
تومان به همت خیرین و مشارکت مردم جمعآوری و راهی پلدختر، معمولان و
روستاهای منطقه میشود.
اینک دامنه اینگونه
اقدامات نوعدوستانه آنقدر گسترده شده که عمو فرهاد واقعاً یادش نمیآید طی
این سالها گشادهدستی خیرین موجب نجات جان چند بیمار و گرمابخش کانون
چندین خانواده شده است.
میگوید: اکنون دیگر
علاوه بر کمکهای دریافتی از شهروندان بروجردی، خیرین بسیاری از جای جای
ایران و حتی خارج از کشور ما را در این مسیر همراهی میکنند و اینگونه
زمینه کمکرسانی به نیازمندان شهرهای اطراف نیز فراهم شده است.
عمو
فرهاد که معتقد است معجزهها لحظه به لحظه در حال رخ دادن هستند، برایم از
تجربه موارد بسیاری میگوید که درست در زمان انتقال همه موجودی کمکهای
مردمی به حساب یک نیازمند، مبالغ جدید از طرف خیرین واریز شده تا گرهگشایی
نیاز دیگری باشد.
با پادرمیانی مانع از همپاشیدگی خانوادهها میشویم
با
همه اینها اما کار به همینجا ختم نمیشود، چرا که آنان در موارد متعددی با
پادرمیانی زوجهای بسیاری را از طلاق منصرف کرده و مانع فروپاشی زندگیشان
شدهاند.
از طرفی با همکاری برخی کمپهای ترک
اعتیاد و پرداخت هزینه درمان معتادان، میکوشند تا سهمی در رهایی
خانوادهها از این بلای خانمانسوز داشته باشند.
دایره
فعالیت عمو فرهاد و همراهانش تا آنجا گسترده شده که تاکنون چند معتاد
کارتنخواب را از سطح شهر جمعآوری کرده و به مراکز ترک اعتیاد انتقال
دادهاند.
از خاطره خوش درمان یکی از همین
کارتنخوابهای بیخانمان گفته و میگوید: پس از درمان اعتیاد و پرداخت
هزینه عمل جراحیاش، اینک او به آغوش خانواده بازگشته و زندگی تازهای را
آغاز کرده است.
روایتگری از خاطرات تلخ و شیرین
برایم
از خاطرات تلخ و شیرین این سالها میگوید: از قصه نوعروس نیازمندی که همه
جهیزیهاش در روز مراسم عقد تهیه شد و او که از فرط خوشحالی در پوست خود
نمیگنجید، دست خدا را در ماجرا دید.
از خرید
خودرو برای پدر بیکار پسر ۲۵ ساله مبتلا به نوع نادری از بیماری، تا ماجرای
دختر جوانی که با جمعآوری هزینه ۵۰ میلیون تومانی جراحی از تخلیه چشمش
جلوگیری شد.
و البته از تلخی فراموشنشدنی
ملاقات با خانواده مبتلا به تومور مغزی و دختر بچه یتیمی که با بیماری
سرطان دست و پنجه نرم میکند و با کمک خیرین در حال پرداخت هزینههای
درمانیاش هستند.
گفتوگو از مژگان شمس