طنز
چگونه قدیمی
ها بدون تلفن و موبایل و اینترنت
متوجه می شدند که مسافرشان کجاست؟
فرهاد داودوندی، بروجرد:
اونا که قدیمی ترند، یعنی یک کمی هم
از قدیمی قدیمی تر می باشند، حتما یادشون است که آنزمان ها که تلفن و موبایل و
اینجور چیزها نبود، بعضی ها برای اینکه بدانند مسافر شان در کجاست و آیا قرار است
در شهر مقصد بماند یا در حال برگشتن به خانه است هیچ راهی نداشتند و همیشه دلنگران
وضعیت عزیز سفر رفته شان بودند
گاه گاهی نامه ای که ده بیست روز و شاید هم یکی دو ماه در راه
بود می رسید، اما این نامه ها هم آنچنان تاثیری نداشت.
بعضی ها هم به روز تر بودند و دست شان به دهان شان می رسید
تلگراف می زدند! هر چند که این تلگراف ها هم اینقدر خلاصه شده بود که اصلا چیزی
دستگیر گیرنده تلگراف نمی شد.
یکی از رسم هائی که آنزمان بخصوص خانمهای سن بالا برای کسب
اطلاع از مسافرشان انجام می دادند، درست کردن سه تا گلوله گِل به اندازه گردو بود!
راه و چاه اینکار هم اینطور بود که سه تا گلوله گِلی به اندازه
گردو درست می کردند و وسط یکی از آنها یک دانه نخود می گذاشتند و آن سه گلوله گلی
را به دست بچه بسیار کم سن و سالی می دادند و از وی می خواستند که این سه گلوله گِلی
را یکی شان را دم در حیاط منزل، دیگری را وسط حیاط و سومی را نیز درون خانه
بگذارد.
سپس آن زن اقدام به باز کردن گلوله های گلی می کرد.
اگر نخود وسط آن گلوله
ای بود که دم در حیاط بود، می گفت: مسافر در شهر مقصد جا خوش کرده و حالا حالا ها
نمی آید!
اگر نخود وسط گلوله وسط حیاط بود، می گفت: مسافر در راه برگشت
است و یا قصد برگشتن دارد و اگر نخود وسط گلوله گلی درون خانه بود، آن زن می گفت:
همین امروز و فرداست که مسافر از راه برسد!
البته همانطور که در اول عرایضم گفتم: از آنجا که در آن زمان
موبایل و تلفن و اینترنت و اینجور چیزها نبود، بعضی از مردم برای خود با اینگونه
ترفند ها سرگرمی ساخته بودند و بنوعی گلوله های گلی آنزمان حکم ایمیل های امروزی را داشت!!! که با باز کردن
شان بعضی وقتها خبر خوش می شنوی و بعضی وقتها هم پوچ هستند.