هی دلم میخواهد شروع کنم به نوشتن و درد دل از آنچه به دلیل ندانمکاریها و سهلانگاریها وبی کفایتیهایی که سبب گردیده بیش از چهل سال نوشتههایم در روزنامهها و مجلات را نابود کند؛ اما با خود میگویم مگر این کار فایده و نتیجهای هم دارد؟
واقعیت آنکه خیلی وقتها است به باور “نرود میخ آهنین در سنگ فرو” رسیدهام و قید نوشتن و شکوه و شکایت را زدهام.
امروز پس از ده روز گِلشویی ناشی از سیل خرمآباد، اتفاقاً به کارتنی برخوردم که بخشی از این نوشتهها در آن بود.
شاید اگر یک برگ از کیهان ورزشی سالهای نوجوانی نبود همین چند کلمه را هم نمینوشتم.
این یک برگ اما واداشتم. تا لااقل عکسی از آنچه برمن نه! که بر سر دارایی فرهنگی شهرم رفته گرفته وان را تقدیم مدیران و مسؤولین محترم استان لرستان که از روزگار فرمانداری کل بودنش تا حالا برایش مینویسم بکنم.
بهرام سلاحورزی