“بهار عشق” سروده حاج ولی اله دانشفر
آخرین بازمانده ” موتاب ” بروجرد منتشر شد
فرهاد داودوندی- بروجرد:
حاج ولی اله دانشفر استاد بروجردی و هنرمند ” موتاب” بهار عشق را منتشر کرد.
این کتاب که مجموعه سروده های حاج ولی اله دانشفر است توسط انتشارات شاپور خواست خرم آباد به چاپ رسیده است.
حاج ولی اله دانشفر در سال ۱۳۱۰ شمسی در شهرستان بروجرد متولد شد.
وی فرزند پنجم از خانواده ده نفری بود که به اضافه پدر و مادر، پنج برادر و دو خواهر داشت.
پدرش مردی زحمتکش بود. دیری نپائید که ولی اله در سن شش سالگی مادر خود را از دست داد. پدر بخاطر اینکه وضعیت مالی خوبی نداشت و از طرفی بعلت فقدان همسر مجبور شد از همان بچگی، پسرها را به دنبال کار بفرستد و به اینگونه بود که ولی اله خردسال از سن هفت سالگی به اتفاق دو بردادر بزرگتر از خود در دکان یکی از اقوام نزدیک به شغل “موتابی” مشغول شد.
در آن زمان از موهای سر بانوان و موهای بز، طناب های مختلف مویی درست می کردند و با بافتن آن ها به هم، طناب مویی بلند تر و قطور تری به نام محلی ” چَلِه ” درست می کردند.
در آن روزگار به خاطر اینکه طناب های پلاستیکی در بازار نبود، شغل موتابی نسبتا رونق داشت
همچنین با بافت مخصوص دیگری ” شَبَک” درست می کردند. ( شَبَک حالت زنبیل و شبکه بندی داشت که بارهای بزرگ صیفی جاتی چون هندوانه، خربزه، کدو و کاه را داخل آن می گذاشتند و به بازار می آوردند)
حاج ولی اله دانشفر بعد از گذراندن خدمت سربازی، در سن ۲۳ سالگی با دختری محجوب ازدواج نمود.
پدرش همیشه به وی و دیگر برادرانش توصیه می کرد که دنبال کسب حلال و روزی حلال باشند و از حرام بپرهیزند.
حاج ولی اله دانشفر، استاد هنر موتابی بسیار مهربان، منصف و شوخ طبع می باشد. به گفته خودش قبل از سربازی شروع به خواندن و نوشتن کرده و بعد از آن حدود یک کلاس و نصفی به کلاس های شبانه رفته است. وی از جوانی طبع شعر داشته و اشعاری سروده است
خوشبختانه کتاب ” بهار عشق” مجموعه اشعار سروده شده آقای حاج ولی اله دانشفر شامل غزلیات و دوبیتی ها و تک بیتی ها، چاپ شده است و علاقمندان می توانند سروده های آقای حاج ولی اله دانشفر آخرین نسل از هنرمندان ” موتاب ” بروجرد را در این کتاب بخوانند.
در زیر چند نمونه از اشعار سروده حاج ولی اله دانشفر ثبت شده است:
بساط عشق را چیدی تو ای دل زدیده خون دل، دیدی تو ای دل
عجب بار غمی بر دوش کشیدی چو بلبل رنج گل دیدی تو ای دل
خیالت باغ گل بی باغبان بود
گل حسرت چرا چیدی تو ای دل؟
بروجرد
بروجرد سرزمین عارفان است ولی در بند ظلم ظالمان است
بروجرد لعل۱ و گوهر۲ پروریده کسی از بومی آن بد ندیده
اگر گویند فلانی خرمنم سوخت بدان اصلش بروجردی نبوده
بروجرد شهر علم و دین و دانش
بده یارب به بد خواهش تو کاهش
۱ – منظور از لعل، علامه بحرالعلوم است
۲ – منظور از گوهر، ایت الله العظمی بروجردی است
در بزم حریفان تو من باده فروشم
مهمان تو شد دل تو ای دلبر زیبا
هر جا که روی بهر تو من خانه به دوشم