ویژه نامه سالگرد ناصر حجازی/ ای مرگ فیر پلی ات کو؟ دروازه بان ما روی زمین بود وقتی که تو گل زدی

اختصاصی آبیته- رضا قاسمی- دو سال گذشت، دو سال است که فوتبال ما بی ناصر است، اما یاد و نامش از زبان و قلب دوستداران فوتبال پاک نشد و نخواهد شد. مردی که با نگاه نافذ و گیرایش زبان گویای این فوتبال بود، مردی که صداقت و یکرنگی و مردانگی از خصیصه های بارز اخلاقیش بود و همین خصوصیات، او را اسطوره این فوتبال نمود و محبوب قلوب فوتبال دوستان کرد.

ورود او به فوتبال به طور اتفاقی و تصادفی صورت گرفت. او که در دبیرستان، بسکتبال بازی می کرد و همین موجب شد که دارای پنجه های چسبناکی باشد، در یکی از بازی های تیم فوتبال مدرسه اش، دروازه بان تیم غیبت نمود و نادر لطیفی، دبیر ورزش دبیرستان با توجه به قد و قامت و نیز با آگاهی از این مورد که او بسکتبال بازی می کند از او خواست درون دروازه قرار بگیرد و همین مقدمه ای شد برای عقاب آسیا شدن و اسطوره شدنِ مردی که تکرار نشدنی است. زیرا در آن بازی به قدری او خوب بازی نمود و درخشش داشت که دبیر ورزش، او را به تیم نادر (که در آن زمان در باشگاه های تهران فعالیت داشت) معرفی نمود و این سرآغاز درخشش جوانی قدبلند و رشید ولی ترکه ای در فوتبال ایران شد.

درخشش او در مسابقات باشگاهی تهران و در مقابل رقیبان نامدار موجب شد تا رایکوف که کاشف خیلی از ستاره های نامدار فوتبال ما بود و در پی یافتن استعدادهای جوان و معرفی آنها به فوتبال ملی و به تازگی به سمت سرمربیگری تبم ملی ایران منصوب شده بود او را چون بازیکنان جوان دیگری که بعدها نامداران فوتبال این مرز و بوم گشتند، به تیم ملی دعوت کرد.

دست بر قضا مسابقاتی چهار جانبه در روسیه برگزار می شد و قرار گرفتن دروازه بانی جوان به نام ناصر حجازی درون دروازه تیم ملی ایران آن هم در حضور دروازه بان مشهور و ستاره آن زمان یعنی عزیز اصلی، جرات و شهامتی را می خواست که فقط و فقط از رایکوف بر می آمد و بس.

حضور حجازی جوان و بی تجربه درون قفس توری ایران به جای عزیز اصلی، طبیعی بود که با واکنش و مخالفت ملی پوشان نامدار آن زمان که با اصلی نیز رفاقت دیرینه داشتند روبرو شود و نیش و کنایه ها بود که به سوی حجازی جوان سرازیر می شد. به خصوص که در دو بازی با روسیه و ترکیه در مسابقات چهارجانبه حجازی جوان به ترتیب ۵ و ۴ گل دریافت نمود، ولی آنچه که رایکوف بزرگ در خشت خام می دید دیگران در آینه هم نمی دیدند و اعتماد و اعتقاد رایکوف به حجازی موجب تقویت اعتماد به نفس در او شد و درخشیدن و ستاره شدن و سر تیتر مجلات قرارگرفتنِ او، آغاز شد.

رایکوف بعد از اتمام کارش در تیم ملی ایران، سرمربیگری تیم فوتبال تاج را عهده دار شد و ناصرحجازی را به دلیل اعتقاد ویژه ای که به او داشت به تاج آورد و در حضور سنگربان ملی پوش دیگر تیم، یعنی منصور رشیدی، مردِ شماره یک تیم تاج و تیم ملی ایران شد.

او با تاج درخشید و ستاره شد و محبوب گردید و قهرمانی های متعدد را به دست آورد. قهرمان جام تخت جمشید شد که لیگ معتبر در فوتبال آسیا بود، عنوان قهرمانی جام باشگاه های آسیا و اولین ستاره طلایی بر سینه پسران آبی را بدست آورد، سه بار قهرمان جام میلز هندوستان شد و قهرمانی های متعدد در مسابقاتِ باشگاه های تهران از افتخارات این مرد بزرگ است و همراه با تیم ملی قهرمان جام ملت های آسیا و بازیهای آسیایی شد، به المپیک مونترال رقت و درمقابل بزرگان آن روزگار فوتبال جهان چون کازیمیردینا و گرزگورلاتو و ژارماخ از لهستان و اولک بلوخین (مرد سال فوتبال اروپا) وراماز شنگلیا از بزرگان شوری ایستادگی کرد، در تورنمنت پاری سن ژرمن و یک هفته قبل از شروع جام جهانی آرژانتین، در مقابل تیم ملی فوتبال فرانسه با بزرگانش، ستاره بود و در بازی با تیم های پاری سن ژرمن و اف ث بروژ بلژیک، مرد بی چون و چرای دروازه ایران بود.

حضور در جام جهانی آرژانتین، او را به تمام آن چه که یک فوتبالیست آرزوی رسیدن به آن را دارد رساند. چون او در تمام مسابقات معتبری که تیم ملی ایران می توانست در آن حضور یابد به عنوان دروازه بان تیم ملی و مرد قابل اتکاء شماره یک دروازه ایران حضور یافته و در آسیا تمام مقام های قهرمانی باشگاهی و ملی را به دست آورد و درخشش او در مسابقات جام جهانی آرژانتین، علیرغم شکست تیم ملی ایران در آن مسابقات، موجب شد تا باشگاه معتبر منچستر یونایتد خواهان به خدمت گرفتن او شود ولی بروز مسائلی در فدراسیون فوتبالی که خود در ابتدای انقلاب بی سروسامان بود، او و فوتبال ایران را از این افتخار دور کرد و در کسوت مربی قهرمانی لیگ ایران و نایب قهرمانی باشگاههای آسیا آن هم با وجود در اختیار داشتن تیمی بی ستاره و جوان وجویای نام، فتح جام پرچم ترکمنستان و در حضور تیمهای زنیط ولینینگراد روسیه از افتخارات اوست.

کسب این همه عنوان و افتخار در فوتبال باشگاهی و ملی او را ستاره و اسطوره این فوتبال نمود، اما آنچه که باعث شد او مرد محبوب و سلطان قلب های مردم شود نه مقام های قهرمانی و افتخارات او، بلکه خصوصیات بارز اخلاقی اش چون مردی و مردانگی، صداقت و یکرنگی، مردم داری و مردم دوستی، رک گویی و نخوردن نان به نرخ روز و بیان حقایق بدون ترس و واهمه و خیلی خصائل دیگر موجب شد تا خداوند به او عزت و احترامی را اهداء نماید که نصیب کمتر فرد فوتبالی در ایران شده است.

او در قلب مردم ایران چه فوتبالی و چه غیر فوتبالی جای داشت. هنگام کوچ مظلومانه ی او، چشم های خیلی از مردم ایران از بزرگ و کوچک برای او اشکبار بود و اگرچه مرگ نامردانه، او را از میان ما برد و دروازه بان بهشتش نمود ولی هنوز یاد او ونام او از قلب و ذهن کسی پاک نشده است و تا مردی و مردانگی باقیست و تا صداقت و یکرنگی وجود دارد، نام ناصر حجازی هم خواهد بود. دوم خرداد و پنجشنبه این هفته، دومین سالگرد کوچ ابدی اوست. روحش شاد و یادش گرامی…

ای مرگ پس فیر پلی ات کو دروازه بان ما روی زمین افتاده بود وقتی به او گل زدی ……


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!