مصاحبه با کلنگ خنثی در لرستان
– سلام، اما من آقا نیستم!
– ببخشید، سلام خانم کلنگ!
– اما من خانم هم نیستم!
– عجب! اگر آقا یا خانم نیستی، پس چی هستی؟
– من خنثی هستم!
– اِه ! چه جالب! برای چی خنثی هستی؟
– راستش کلنگی که فقط به زمین بخورد و ثمره ای نداشته باشد، خنثی است!
– یعنی چی؟ میشه بیشتر توضیح بدهید؟
–
جوونم واستون بگه! توی این استان لرستان خودمان، از هم جنس های کلنگ من
در انبار ادارات هر شهری سه چهار تا دسته روبان گرفته وجود
دارد!
ما کلنگ های ته انباری سالی چند بار از انبار بیرون می
آئیم و به دست روسای آن شهر ها در چند نقطه زمین هر شهر به زمین می خوریم!
بعضی وقتها چنان ما را به زمین می زنند که پیش خودمان می گوئیم نکند این رئیس با این شوری که در سر دارد ما را زمین نگذارد و طی بیست و چهار
ساعت کلنگ زدن مداوم، پی ساختمان را به تنهائی بکند!
اما نام به
این نشان، که بعد از دو سه بار ما را به زمین زدن، دوباره سر از ته
انبار در می آوریم! البته تا اینجای کار هم ایرادی ندارد!
اما قضیه وقتی
جالب میشود که روز کلنگ زدن، مصاحبه پشت مصاحبه که چنین خواهیم کرد و چنان خواهیم ساخت، اما نام به آن نشان که تجربه نشان داده فقط و فقط بعد از زدن کلنگ بر زمین فقط خوب حرف خواهند زد و در واقعیت نه چنین خواهند کرد و نه چنان خواهند ساخت!
اینطور است که ما می شویم کلنگ خنثی در لرستان!