پرچم بروجرد در نیروی هوایی هم بالاست
مهمان صخره ها
سرگذشت جذاب
سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
از ورود به نیروی هوایی، نبرد هوایی و اسارت
به دست حزب دمکرات کردستان
همچنین روایت پدری که یکه و تنها فرزندخلبانش
را از دست حزب دمکرات کردستان نجات داد
کتاب ” مهمان صخره ها” روایت زندگی سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی می باشد.
این کتاب سرگذشت پر فراز و
نشیب خلبان غلامحسینی، از زمان ورود به خلبانی تا ماموریت جنگی، درگیری با
جنگندههای عراقی، خروج اضطراری، اسارت به دست حزب دموکرات کردستان و در
نهایت آزادی را در بر میگیرد. بخش دوم کتاب نیز ضمایم است که شامل دو روایت
تکمیلی، اسناد و عکسها است.
جزئیات بخش اول کتاب سلسله حوادثی را در بر میگیرد که در ادامه به حضور
خلبان محمد غلامحسینی در عملیات والفجر ۲ منتهی میشود. او در این عملیات
وظیفه حفاظت از پوشش هوایی کرمانشاه را برعهده داشته که در اواسط این
عملیات در آسمان با چند جنگنده عراقی درگیر میشود و طی یک تعقیب و گریز
مجبور میشود به سمت کردستان و مرز آذربایجان غربی برود.
خلبان غلامحسینی که به شدت مجروح شده مجبور به ایجکت ( فرود اضطراری)
میشود. او بعد از اینکه ایجکت میکند ناخواسته وارد حوزه استحفاظی حزب
دموکرات کردستان میشود و توسط این گروه به اسارت درمیآید. غلامحسینی از
تیرماه تا آبان ماه در اسارت این گروه بوده و بعد آزاد میشود که بخش
عمدهای از خاطرات کتاب به روایت این دوران اختصاص دارد.
راوی درباره چگونگی فرود آمدن در منطقه کردستان که در نهایت منتهی به اسارت
وی به دست عوامل حزب دموکرات کردستان میشود، میگوید: «…در آن منطقه،
باد از سمت غرب به شرق می وزید و مرا از مرز عراق دور میکرد و به سمت
ایران میکشاند و خوبی این مسئله این بود که به دست عراقیها نمیافتادم.
اما وزش نامرتب باد نمیگذاشت چتر به صورت مستقیم پایین بیاید…چتر آرام
آرام پایین آمد و نزدیک زمین، ناگهان جریان هوا به قدری بد شد که کاناپی
چتر را جمع کرد و چنان مرا بر زمین کوبید که استخوانهایم له و لورده
شد…وقتی چشمهایم را باز کردم، در چند قدمیام پیرمردی را دیدم که بهت
زده مرا نگاه میکرد… قبلا میدانستم مناطق کردنشین (منطقه بیرون پرین
خلبان غلامحسینی در جنوب استان آذربایجان غربی و احتمالا بین مهاباد و
پیرانشهر است که اقوام کردنشین در آن سکونت دارند.) تحت درگیری است و حتی
برخی شهرهایش کاملا در محاصره گروهکهای ضدانقلاب قرار دارد. اما از ظاهر
آنان نفهیمدم در کدام منطقه فرود آمدهام و به دست چه کسانی اسیر هستم.
خودی یا دشمن؟» ( ص ۱۱۷، ۱۲۰، 122 و ۱۲۳)
در همه بخشهای کتاب «مهمان صخرهها» که براساس روایت واقعی زندگی یک خلبان
است، بر مستند بودن مطالب این کتاب تاکید شده است. نویسنده کتاب دو روایت
تکمیلی هم به مطالب اصلی اضافه کرده که در مجموع، کتاب حاضر از چهار دیدگاه
روایت شده است.
درباره نقاط قوت و جذاب این کتاب هم، فرود اضطراری خلبان غلامحسینی که در
شرایط خطرناکی بوده و او به صورت تصادفی موفق میشود از هواپیمای خود که
دچار سانحه شده بود بیرون بپرد، از بخشهای خواندنی و همراه با دلهره و
جذابیت کتاب است. همچنین فرود غلامحسینی در یک منطقه کوهستانی و اسارت او
به وسلیه حزب دموکرات و مواجه او با مردم کرد از بخشهای خواندنی
کتاب «مهمان صخرهها» است.
در این میان، نقش پدر خلبان غلامحسینی ( حاج کریم غلامحسینی) در آزادی
او که با ترفند های مختلف و سماجت موفق می شود با نفر دوم حزب دمکرات کردستان دیدار کند نیز از موارد بسیار خواندنی کتاب محسوب میشود.
امروز دیداری با آقای حاج کریم غلامحسینی داشتم و نیز تلفنی با فرزند دلاورشان سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی گفتگویی انجام دادم و قرار شد بزودی که به بروجرد می آیند دیداری داشته باشیم.