اختصاصی آبیته- پیام خدابنده لو- بعد از دو پیروزی ۱-۰، یک برد ۲-۰ و یک برتری ۳-۰، وقتی فریدون زندی دومین گل استقلال را در ابتدای دومین نیمه هفتاد و چهارمین دربی به ثمر رساند و به خصوص زمانی که مهرداد اولادی با کارت قرمزش، قرمزها را ۱۰ نفره کرد هواداران آبی انتظارِ تداوم سیرِ صعودی نتایج استقلال و احتمالا رقم خوردن یک دربی تاریخی را داشتند. خوشبین ترین هوادارِ پرسپولیس هم در رویایش نمی دید که نه تنها ورقِ آن بازی برگردد، بلکه استقلال هفت نیمه (سه و نیم مسابقه) دربی را بدونِ گلِ زده سپری کند.
البته پرسپولیس خود در وضعیتی رقت انگیز (بدونِ احتسابِ دربی کذاییِ جام ولایت) در هشت دربیِ اخیر (با در نظر گرفتن دو نیمه وقت اضافه در جام حذفی، ۷۵۰ دقیقه!) به جز آن هت تریک معجزه وارِ ایمون زائد، یک بار هم دروازه استقلال را باز نکرده و نمی تواند به این بسته نگه داشتن دروازه اش ببالد و خود را سلطان دربی بنامد!
اکنون سومین دربیِ متوالیِ کسل کننده ۰-۰ چیزی جز یاس را به هواداران دو تیم هدیه نداده که قطعا تقدیرِ خوبی از آن هایی که بعد از مدت ها ورزشگاهِ آزادی را پُر و دربی های سال ها قبل را تداعی کردند، به حساب نمی آید. مغرورترین و شجاع ترین سرمربیان دو تیم هم برای خواباندن مچ یکدیگر تلاشی نکردند تا دستان هر دویشان گره خورده در هم، به نشانه بستن عهد و پیمان بالا بماند! عهدی برای تساوی و پیمانی برای سر بردن حوصله میلیون ها تماشاگر!
آرزوی پرواز با بال های شکسته…
صحبت های پس از بازیِ امیر قلعه نویی نسبت به همتایش در پرسپولیس منطقی تر بود (او دستِ کم ادعا نکرد تیمش به مراتب بهتر از رقیب بود!) و نمی توان چشم ها را بر شرایط خاصِ آبی پوشان در این مسابقه بست. او در اواخر نیمه اول و اوایل نیمه دوم با فرستادن فرهاد مجیدی و آرش برهانی نشان داد برای ششمین تساوی متوالی اش در دربی، به میدان نیامده و استقلال دقایقی هم جان گرفت و پشتِ سر هم حمله کرد (آیا اگر آن موقعیت ساموئل روی پاس درخشان مجیدی به گل تبدیل می شد همه برای قلعه نویی و جسارتش دست نمی زدیم؟) ولی دستانِ قلعه نویی برای یک نمایش درخشان در کلِ بازی خالی بود.
استقلال نه تنها همچنان از نداشتن بازیساز ضربه دید (آیا جمشیدیان و لاوره بر می گردند و این قسمت مُرده را احیا می کنند؟) بلکه با از دست دادن دو بالِ کناری اش عملا تمام ابزارش را برای حمله کردن به دروازه سرخ ها از دست داد. خسرو حیدری اوج گرفته و هاشم بیگ زاده ی احیا شده با مصدومیتشان، دستِ قلعه نویی را در پوست گردو گذاشتند و او را در منگنه قرار دادند. در تمام نفوذهای از جناح راست می شد جای خالیِ حیدری و حرکات ویرانگرش را مشاهده کرد و پاس های اشتباهِ این سمت که با دفع توپ و حتی ضد حملاتِ حریف همراه می شد دلمان را برای دریبل های سریعِ او تنگ می کرد.
در این تنگنا، نقطه امید استقلال، آندرانیک تیموریان بود که احتمالا بهترین بازیکنِ آبی ها تا اینجای فصل بوده. تیموریان با ارسال های پشتِ سر هم و خطرناکش (خصوصا روی ضربات ایستگاهی) دستِ کم ترس را به اردوی سرخ ها بُرد (آن قدر خوب بود که دربی ۷۷ را هم خوب دید و در مصاحبه اش کیفیت آن را قابل قبول ارزیابی کرد) و البته پژمان نوری هم در نیمه اول، آماده نشان داد و دستِ کم پیشرفت چشمگیری نسبت به بازی های قبلی داشت.
با این حال آزمونِ سه هافبک با خصوصیات عمدتا تدافعی (تیموریان، نکونام و ساموئل) در این مسابقه نمره خوبی نگرفت و خلاقیتِ لازم را برای شروعِ حملات از استقلال سلب کرد. اینکه توانایی های هجومی این سه نفر می تواند در مسابقات بعدی بیشتر بُروز یابد علامت سوالی است که پاسخش را نمی دانیم، ولی نباید فراموش کرد که ایده بهتری از حضور توامان این سه نفر برای این مسابقه وجود نداشت و تا زمانِ بازگشت یکی از هافبک های هجومی، تنها انتخابِ کادر فنی خواهد ماند.
اینجا چراغی روشن است
سه تساویِ حوصله سربر اخیر به قدری بر دربی ها و دو تیم سایه انداخته که در این فضای تاریک، نوری برای دیدن بخشِ مثبت ماجرا نیست؛ سه مسابقه بسته نگه داشتن دروازه ی استقلال. ترکیب مهدی رحمتی درون دروازه و حنیف عمران زاده، امیرحسین صادقی و پژمان منتظری در خط دفاع و با پوشش جواد نکونام، وظیفه شان را که حراست از دوازه استقلال و بسته نگه داشتن آن بوده به نحوِ احسن انجام داده است (این با یادآوری چهار دربی بدون گل خورده پیش از بازی ۷۴ که تقریبا با همین مهره ها به ثمر رسیده رنگ و جلوه بیشتری پیدا می کند).
ترکیب مدافعان استقلال بر خلافِ اکثر بازی های این فصل نمایش با کیفیتی داشتند که این اگر به معنی احیای نقطه قوتِ استقلال در فصل گذشته باشد، برگ برنده بزرگی در هفته های آتی و خصوصا ادامه راهِ لیگ قهرمانان آسیا خواهد بود. در این بین باید بیشترین سهم را به حنیف عمران زاده داد که استوارتر از همیشه جلوی حملات پرسپولیس ایستاد و خصوصا تگل حیرت انگیزِ او در آخرین دقایقِ نیمه نخست یک فرصت طلایی را از سیدصالحی گرفت.
انسجام خط دفاعی استقلال، مهدی رحمتی را به یکی از کم کارترین های مسابقه تبدیل کرد، ولی او در همان تک لحظه ها آمادگی اش را به رخ کشید تا شاید دربی ۷۷ سرفصل تازه ای برای بازی های بدون گل خورده استقلال در سه چهارم باقی مانده از لیگ سیزدهم باشد. مطمئنا این تحول چشمگیر ساختار دفاعی حاصل تفکرات کادر فنی و تمرینات منسجمش بوده و اگر معدود اشتباهاتی هم دیده شد رفعِ آن ها برای دیدارهای بعدی چندان دشوار به نظر نمی رسد.
و باز فراموش نکنیم که امیرحسین صادقی بعد از روز وحشتناکش در اهواز (که سیبلِ انتقادات قلعه نویی هم شد) روحیه خود را باز یافت و هماهنگی خوبش با عمران زاده، راه های نفوذ را بر بازیکنی تکنیکی چون پیام صادقیان (که نمایشِ خوبی هم داشت) بست و مُهر تاییدی بر استثنا بودن عملکردش در برابر استقلال خوزستان بود. اگر تنها پیامِ روشن دربی، پایان روزهای بدِ خط دفاع باشد می توان این تساوی و بازی خسته کننده را به فال نیک گرفت تا روزهای شیرین از راه برسد.
از دربی تا ستاره سوم
استقلال دربی را پشت سر گذاشته، با سپاهان بازی کرده و چهار بازی خارج از خانه اش را هم انجام داده و با ۱۵ امتیاز (با کسر یک امتیاز) جزوِ بالانشینان است. این بخشِ شیرین داستان است و اگر استقلال روی دور بیافتد و بازی هایی در حدِ نیم فصلِ دوم سال قبل انجام دهد دیگر چوبِ مسابقات ابتدای فصل را هم نخواهد خورد. از این نظر نا امید شدن و تاختن به تیم را نمی توان منصفانه دانست.
در هر حال استقلال هنوز نمایشی درخشان و بازی زیبایی در این فصل نداشته و خصوصا تعداد کم موقعیت های گل استقلال در دو مسابقه اخیر (و ۱۸۰ دقیقه بدون گل زده) طبعا نمی تواند شور و هیجانی را در هواداران استقلال موجب شود. رقم خوردن یک فصلِ رویایی (حتی در صورت قهرمانی در آسیا) با پیروزی در دربی شیرینی خاصی به خود می گیرد و از این نظر تساوی دوباره مقابل قرمزها برای هواداران خوشایند نیست.
با همه این ها، دربی ۷۷ هم به تاریخ پیوست و تا دربی برگشت هم زمان زیادی باقی مانده. اکنون استقلال در آستانه مسابقه حساس با بوریرام است و دیگر حواس ها باید به سمتِ آن مسابقات برود. استقلال ۲۴ بار پرسپولیس را برده، ولی روی پیراهنش دو ستاره حک شده! پس فراموش کردنِ دربی و آماده شدن برای فتح سومین ستاره بهترین ایده برای تیم و هواداران است. استقلال به قهرمانی آسیا نزدیک شده و نباید چنین فرصت نابی را از دست داد.