اختصاصی آبیته- فاطمه حسینی- مثل همیشه سرم به وسواسی حرکت کردن بین خطوط کف پوش های پیاده رو گرم است. کوچه ی اول، کوچه ی دوم، کوچه ی سوم… همینجاست! دکه ی روزنامه فروشی را می گویم. مثل هر بار دیگر، توقف کوتاهی می کنم تا نگاهی به تیتر روزنامه های ورزشی بیاندازم. تیترها آشناست. همان تیترهای تکراری و رنگ و رو رفته ای که رسیدن دربی را خبر می دهند!
دربی، دربی، دربی و باز هم دربی! ذهنم پر می شود از این کلمه. یادآوری تیترها، کری خوانی ها، شاخ و شانه کشیدن ها و دعوت هواداران توسط پیشکسوتان، بازیکنان و دست اندرکاران تیم برای دیدن بازی از نزدیک و پر کردن صندلی های خالی!
این همه شور و شوق برای چیست؟! فقط برای یک مسابقه ی فوتبال؟! حتی اسمش هم بر همه چیز تاثیر می گذارد. بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم یک مسابقه می تواند چه سود و منفعتی برایمان داشته باشد که این همه هوادار را به ورزشگاه می کشاند؟! همه ی این حرص و جوش ها فقط برای یک مسابقه ی ۹۰ دقیقه ای ست؟!
درگیر همین سوالاتم که توپی به پایم می خورد و من را از آن درگیری نجات می دهد! سرم را بالا می آورم. پسرکی با صورت سرخ شده از فعالیت، مو های به هم ریخته و یک لباس آبی شماره ۷ استقلال بر تن، با نگاهی که انگار منتظر است توپ را برایش شوت کنم، از راه می رسد! با صدایی که شبیه نفس نفس زدن است. عذر خواهی می کند و توپ را می خواهد. دوباره فوتبال! فقط فوتبال است که می تواند ذهن درگیر فوتبال را نجات دهد. انگار از این فوتبال نمی شود بیرون آمد. فوتبال و فوتبال و فوتبال… توپ را با ضربه ای نه چندان محکم به طرفش شوت می کنم، لبخندی می زنم و با اشاره به لباس استقلالش می گویم چه پیراهن زیبایی بر تن دارد! او نیز لبخند بر لبانش می نشیند، یک عدد چهار نشان می دهد و می رود تا بیش از این دوستانش منتظر نباشند.
به قیافه ی پسرک که نگاه می کردی، همه چیز را می توانستی بفهمی. همه چیز که در یک واژه گنجانده می شود: عشق! همانی که دنبالش بودم. همانی که آن همه هوادار را به ورزشگاه می کشاند و همان که برای خیلی ها سود و منفعت به حساب می آید!
به خانه که می رسم با خودم تصمیمی می گیرم. تصمیم می گیرم من هم با همان عشقی که مثل همه به تیم محبوبم دارم، لباس آبی به تن کنم و راهی ورزشگاه شوم! برای دوئل! دوئلی که در راه است و حضور مرا می طلبد تا مثل همیشه پرشور برگزار شود.
وسایل آبی ردیف می شوند! برای روز دوئل همه چیز باید مهیا باشد. از سر تا پا «آبی» خواهم شد، برای حمایت از محبوبم! برای حمایت از محبوب، هیچ سکویی نباید خالی باشد و نباید رنگی جز آبی دیده شود!
ما استقلالی هستیم. استقلال نیز پر افتخارترین و پرطرفدارترین تیم آسیاست! پس شایسته است استقلال گونه رفتار کنیم و مثل همیشه سکو های خالی ورزشگاه را با پرچم های آبی، استقلالی کنیم.
وعده ی ما پنج شنبه ۱۵ شـــــهریور ، ساعت ۱۸:۵۰، استادیوم آزادی…