اختصاصی آبیته- انتقال محمدرضا خلعتبری به پرسپولیس آن هم در آستانه دربی سر و صدای زیادی به پا کرده. نویسندگان سایت آبیته نظرشان را نسبت به این انتقال و ادعاهای مطرح شده نوشتند که در ادامه می خوانید.
خلیجِ فارس یا خلیجِ بازیچه؟!
برای یک فردِ علاقمند به تاریخ و تمدنِ ایران، احتمالا یکی از بزرگترین توهین ها سوء استفاده از وطنش توسط عده ای برای منافع شخصی شان خواهد بود، چرا که این هم به معنی بازی با احساسات و هم لوث کردن ارزش های ملیِ آن فرد است.
هنوز اطلاعات صحیح و معتبری از قرارداد خلعتبری با تیم اماراتی (که چه زمانی امضا شده؟ آیا امکان فسخش نبوده؟ پولش را واقعا یک شخص حقیقی تامین کرده؟ و…) نداریم، ولی آن چه مشخص است و سوال بر انگیز، علامت سوال بزرگی در جلوی نام تیم پرسپولیس است! این که چرا باید منافع ملی در قوی تر شدن تیمی گره بخورد که در آسیا هم حضور ندارد!
البته اگر یکی از نمایندگان ایران در آسیا (نه فقط استقلال، حتی سپاهان، تراکتورسازی و فولاد) هم خلعتبری را به بهانه دفاع از «خلیج فارس» با تبصره و بخشش فدراسیون نسبت به زمان نقل و انتقالات، جذب می کرد باز این سوال پیش می آمد که ضربه هایی که ۱۷ تیم دیگر لیگ از این انتقال می خورند چگونه جبران می شد؟ اما حالا بحث حضور نماینده ای از ایران در آسیا هم وجود ندارد که این گونه بر انتقال غیر قانونی خلعتبری، سرپوش بگذارد.
این ها فارغ از بحث اقتصادی قضیه ای است که اگر خلعتبری پاس دار حقوق ملی کشور است چرا خودش قراردادش را فسخ نکرد و حاضر شده بود در لیگِ خلیج عربی بازی کند؟ و آیا در کشوری که بخش عمده ای از مردمش با انواع مشکلات اقتصادی دست به گریبان هستند، دوست داشتنِ وطن نباید اولویت را به برداشتن قدمی برای آنها بدهد و خیّر بودن در کمک به آنها نمود پیدا کند نه تامین پولِ رضایت نامه ی یک بازیکن (که در فصول قبل درآمد زیادی هم داشته)؟!
پیام خدابنده لو
این خلعتِ رنگارنگ مبارک شما باشد!
عده ای در فوتبال به واسطه رفتار و کردار و اخلاقشان محبوب هستند، عده ای نیز بار فنی بسیاری دارند و با کیفیت بازی می کنند و از این رو برای باشگاه و هوادارانش ارزش و اعتبار خاصی می یابند. اما بازیکنی مانند خلعتبری را در کدام دسته می توان جای داد؟ محمدرضا خلعتبری را باید در زمره آن دسته از بازیکنانی قرار دارد که نه ثبات روحی در رفتار دارند و نه ثبات بیانی در گفتار! این بازیکن در برهه کنونی ادعای ملی گرایی و ناسیونالیست بودن دارد و اساساً به همین دلیل به تیم قرمز پوش پایتخت آمد. اما در این بین شبهات بسیاری نیز وجود دارد که به نابسامانی های این بازیکن دامن می زند. یادمان نرفته که همین انسان به ظاهر ملی گرا و وطن دوست، تیم ملی کشورمان را به بهانه مصدومیتی خیالی در حساس ترین روزها تنها گذاشت و درست یک هفته پس از مصدومیت به ظاهر شدیدش در مصاف تیم های سپاهان و استقلال در جام حذفی آن هم نه در ۹۰ دقیقه بلکه در ۱۲۰ دقیقه بدون وقفه بازی کرد و حتی در ضربات پنالتی پایان کار نیز حضور داشت.
او از لحاظ روحی و روانی نیز در شرایط مطلوبی به سر نمی برد. در فوتبالی که جوانمردی و بار فنی یک بازیکن حرف اول را می زند، یکی از شگردهای خلعتبری عصبی کردن بازیکنان حریف و استفاده از این امر در به چالش کشیدن بازی تیم مقابل است و در این زمینه دست به هر کاری می زند. شگردی که به دور از جوانمردی است اما تجربه نشان داده که انتظارات نباید از بعضی ها بالا باشد! تمامی فوتبال دوستان خسرو حیدری و جواد نکونام را به عنوان بازیکنانی با اخلاق ستایش می کنند اما دامنه حرکات غیر متعارف خلعتبری در بازی های مقابل استقلال آن قدر زیاد بوده که هم نکونام از کوره در رفت و هم خسرو اخراج شد. آیا زیبایی های فوتبال با وجود چنین بازیکنانی خدشه دار نمی شود؟
همین فصل پیش بود که رویانیان کهکشانی های خود را می بست و در اردوی تیم ملی به سراغ خلعتبری نیز رفت و به گفته خود رویانیان، خلعتبری در ایران تنها برای پرسپولیس بازی می کرد. اما به یک باره پول های سپاهان رنگین تر شد و خلعتبریِ با تعصب به سپاهان پیوست و التماس های رویانیان نیز بی فایده ماند. این فصل نیز قضایا تکرار شد. خلعتبری با مبلغی هنگفت به عجمان امارات پیوست. حال این امر که با نام لیگ جعلی خلیج عربی قراداد بسته یا قبل از نامگذاری جعلی لیگ، مانند مصدومیتش مبهم باقی ماند! اما با وجود خیری مانند هدایتی و به میان آوردن احساسات وطن دوستانه می توان از هر اتهامی تبرئه شد! اما واقعیت این است که خلعتبری از نظر فنی هم به آن اندازه که می گویند مثمرثمر نبوده و نیست. شاید همین فصل پیش یعنی لیگ برتر دوازدهم رویایی ترین فصل فوتبالی او باشد که ۳۲ بازی کرد و ۱۳ گل به ثمر رساند. در رده ملی نیز او در ۵۵ بازی تنها ۵ گل زده است! می توان پیوستن خلعتبری به پرسپولیس را چیزی در رده ی همان عهدنامه قهرمانی دانست که رویانیان در اوایل فصل پیش تنظیم کرد و در آخر فصل باطل شد!
مهدی عالیشاه
خلعتبری با هوش، خلاق و به موازات آن پرحاشیه
محمدرضا خلعتبری که با بازی هایی زیبا در تیم ذوب آهن، خود را چهره و به عنوان یک بازیکن خلاق و تکنیکی به فوتبال ملی ما معرفی و لباس مقدس تیم ملی را برتن کرد. او با ارائه بازی های زیبا با این تیم و راه یابی به فینال لیگ قهرمانان آسیا چشم ها را خیره و به عنوان لژیونر در یکی دو مقطع در فوتبال امارات به بازیگری پرداخت و راه و رسم حرفه ای گری را نزد مربی تمام حرفه ای و صد البته پرحاشیه به نام دیه گو آرماندو مارادونا آموخت. او با بازگشت به فوتبال داخل و عضویت در تیم سپاهان دیگر آن خلعتبری سابق و کم خاشیه نبود. او علاوه بر مهارت های فوتبالی و تاکتیک های روز دنیای فوتبال؛ حاشیه زیاد و گاهی هم ارائه فوتبال کثیف را به خصائص فوتبالی خود افزود. آن چنان که در دیدار نیمه نهایی جام حذفی سال قبل در دیدار با آبی پوشان تهران برای به دست آوردن پیروزی به هر قیمت، دست به ارائه فوتبال کثیف زد و با نشان دادن حرکات تحریک کننده علاوه برتماشاگران حریف، بازیکنی آرام و بی حاشیه و کم حرف و حدیث به نام خسرو جیدری را با حرکات و نمایش های غیر فوتبالی تحریک و او را وادار به واکنش و گرفتن کارت قرمز و اخراج از میدان مسابقه نمود.
آری؛ این گوشه ای از حاشیه ها و حرکات غیر فوتبالی بازیکنی مستعد و خلاق به نام محمدرضا خلعتبری بود که در دفعات و دیدارهایی دیگر و در مصاف با حریفانی دیگر نیز تکرار شد و به گونه ای که این بازیکن بارها و بارها از سوی تماشاگران تیم های رقیب هو شد. او اگر چه پیشرفت محسوسی در ارائه فوتبال تکنیکی و مهارت های فردی پیدا کرده اما با انجام نمایش های غیر فوتبالی و یا به نوعی ارائه فوتبال کثیف در مدت زمات خیلی کمی به یکی از منفورترین بازیکن های ایران بدل گشت و به همین دلیل او شاید ستاره باشد اما محبوب نیست.
فصل تمام شد و با توجه به بازی های خوبش در سپاهان و موفقیت نسبی در این تیم، در لیگ امارات دوباره خواهان پیدا کرد و تیم عجمان خواهان او شد و برق دلارهای نفتی تیم های عربی چشم های او را گرفت و دوباره بار هجران و کوچ به آن سوی آب های خلیج فارس بست تا فصلی را در آنجا سپری و با اندوخته نمودن دلارهای شیوخ عربی به ایران بازگردد. اما این پایان کار نبود با شیطنت اماراتی ها و مسائل سیاسی و تغییر نام لیگ امارات به نام مجعول خلیج عربی او در مقابل عملی انجام شده قرارگرفت، هرچند که بعدا معلوم گشت که عقد قرارداد او بعد از تغییر نام لیگ امارات بوده و او با علم به این موضوع قرارداد بسته است، اما منافع دو سویه او و پرسپولیسی ها به سرکردگی سردار فوتبالی رویانیان، موجب گشت تا رنگ و بوی ملی و ناسیونالیستی به قضیه بدهند و بازگشت او به فوتبال داخلی را از نان شب برای هواداران فوتبال قرمز دوست و نیز فوتبال ملی واجب تر بدانند و به همین دلیل به زمین و زمان متوسل شدند تا فوتبال ملی را نجات دهند و بازیکن ملی پوش ایرانی با نام لیگ مجعول به میدان نرود.
این ظاهر سازی آقایان مشکلاتی چند داشت. اولی تامین هزینه نقل و انتقال و پول مورد درخواست تیم اماراتی؛ ابتدا خواستند از وزارت ورزش و فدراسیون مایه بگذارند و با تند کردن جنبه ناسیونالیستی و ملی گرایانه از خزانه دولت بازیکن بگیرند. اما با توجه به تغییر هیات دولت در وزارتخانه کسی جواب گو نبود و یا بهتر بگویم مجوز امضاء نداشت. تکلیف فدراسیون نیز معلوم و مشخص است، زیرا فدراسیون نشین ها خود برای برگزاری اردوی آمادگی تیم ملی کاسه گدایی به دست گرفته اند و اردوی تیم ملی به دلیل مسائل مالی لغو گردید. چاره چیست ؟ چه کار باید کرد؟ خوب از دولت نشد از اشخاص باید گرفت؟ کدام اشخاص؟ خیرین! اما نه خیرین مدرسه ساز بلکه خیرین شهرت طلب و عشق حضور در هیات مدیره قرمزها چون هدایتی که به جای کمک به افراد ندار جامعه به مفلوکین اماراتی کمک می کنند و خیریه می دهند.
با حل شدن مشکل مالی، حال بایست از خان هفتم که مربوط به عقد قرارداد و امورات مربوط به صدور کارت بازی و مجوز حضور در لیگ برتر است، گذر کرد. آقایان محترم حاضر در سازمان لیگ که خیلی زود فراموش کردند به دلیل مشابه از حضور جاسم کرار در استقلال جلو گیری کرده اند حال در پی یافتن راه حل برای دور زدن قانون و حضور غیر قانونی خلعتبری در قامت سرخ قباها هستند و با توجه به اینکه سردار رویانیان و فرد خیرشان به خوبی جیب اماراتی ها را از دلارهای بی زبان وطنی پر کرده اند، شیخ نشینان اماراتی را مجاب به صدور فسخ قرارداد به تاریخی قبل از تاریخ مقرر کنفدراسیون آسیا نموده اند تا کارت بازی خلعت صادر شود. به نظر شما اگر تیم اماراتی پولی قلمبه و باد آورده را صاحب نشده باشد، آیا حاضر است تاریخ غیر قانونی را تایید کند؟
سوال این است که این همه دروغ و فریب و نیرنگ و هزینه از جیب بیت المال و نیز افراد خیر بی چشم داشت به چه قیمتی است؟ آیا به خدمت گرفتن یک بازیکن ولو ستاره بی چون وچرا (که این گونه نیز نیست) دارای این ارزش است که این همه فریب و نیرنگ و تقلب به کار گرفته شود؟ آیا حتی رسیدن به مقام قهرمانی لیگ نیز ارزش این هزینه را دارد؟ آقایان سردار و مومن و ارزشی! نادیده گرفتن ارزش ها به چه قیمت؟
رضا قاسمی
اگر قرار بود پول، قهرمانی بیاورد که…
نقاط اشتراک زیادی بین سردار و جناب هدایتی وجود دارد. هر دو فکر می کنند هر قدر بیشتر در فوتبال ایران پول خرج کنی، بیشتر قهرمان می شوی و البته اینکه هر دو شیوایی کلام دارند. در عجبم که پس از چند سال حضور در این فوتبال، چرا نفهمیده اند که اگر قرار بود اسکناس قهرمانی و محبوبیت بیاورد، پرسپولیس و خود سردار وضعشان این نبود. حالا اصلا سردار هیچ! آقای هدایتی شما که خاطره استیل آذین، گهر و ملوان را در ذهن دارید دیگر چرا؟ آیا بهره برداری تبلیغاتی در تیم های دیگر نتیجه بخش بوده است؟ آیا غیر قانونی کار کردن لذت بخش است؟ یادم هست یک روزی زمانی که با چراغ قرمز مواجه شدم هنگام توقف، چرخ اتومیبل اندکی به روی خط کشی عابر پیاده رفته بود؛ به خاطر همین خطا مامور عزیز راهنمایی رانندگی سمت بنده آمد و مرا از مبلغ جریمه با خبر کرد. حقیر کاملا ناامید از همه جا خواستار بودم که مورد عفو این پرسنل عزیز قرار بگیرم ولیکن با پیشنهادی عجیب مواجه شدم که حتما شما هم کم از این پیشنهادات نشنیده اید! اینکه پیشنهاد چه بود بماند برای اهلش ولی با احترام به ماموران زحمت کش راهنمایی رانندگی باید بگویم که بی قانونی در همه جا نفوذ کرده! و حال هم نوبت رسیده نا فوتبال این بی قانونی را آشکارا انجام دهد. حالا سردار که همواره خود را سرباز راهنمایی و رانندگی دانسته به جای جریمه کردن، اشتباهات بازیکن ایرانی را نادیده گرفته تا تیم خود را تقویت کند. مواد لازم برای بی قانونی اینجا فراهم است: یک عدد سردار، یک بازیکن خطاکار و به مقدار لازم استاد هدایتی! می توانید از اندکی فدراسیون به عنوان طعم دهنده استفاده کنید. فراموش نشود که هدایتی اش را هرچه بیشتر استفاده کنید حاصل راحت تر به دست می آید.
جالب است که سردار و دوستان خیلی شیک و برای برطرف کردن یکی از چندین ضعف تیم خود، پرونده بازیکن مورد نظر را پیگیری کرده و کار خود را در امتداد فعالیت های مخالفت با نام جعلی خلیج ع ر ب ی می دانند؛ نامی که خود اماراتی ها هم بر جعلی بودن آن واقفند اما مسئولان جرات شکایت از جاعلان را ندارند! قضاوت با مردم ایران اما اگر اماراتی ها به دنبال حضور خلعتبری در این کشور، راه گریزی جهت اعمال تبلیغات سوء داشتند (یا اگر می تواستند خلعتبری را نگه دارند) به این سادگی او را تحویل فوتبال ایران می دادند؟ و جالب تر از همه آن که چرا مسئولان ایرانی با چند گل به خودی بسیار به موقع، رقیب خود را برنده اعلام کردند؟! پرداخت پول به عجمان، عدم شماتت محمدرضا خلعتبری توسط اکثر منابع، دروغ گویی بیش از حد متصدیان بازگشت این بازیکن و عدم شکایت از اماراتی ها چه کسی را بازنده این جدال کرد؟ هواداران تیم های مختلف این بی قانونی ها را می بینند؛ برای مثال هوادار تیم استقلال تهران هنوز هم به یاد دارد ورود فرهاد مجیدی به استقلالِ ۹۱ و صدور کارت بازی او چه مخالفت هایی به همراه داشت. هوادار همه اتفاقات را می بیند و دلش می سوزد! هواداران سازش با پرسپولیس و نادیده گرفتن بی قانونی را می بینند و فردا روز در ورزشگاه با یک اشتباه داور، فریاد اعتراض سر می دهند و آقایان هم به راحتی از تیم ها یا همین استقلال (آن هم چند ساعت قبل از انجام یک بازی) امتیاز کسر می کنند. تعجب می کنم از آقای دایی و آقای سردار که یکی ادعای اسطوره بودن دارد و دیگری ادعای مرد قانون بودن! اگر این پرونده نزد فیفا برود خطاب به نماینده سابق خود یعنی آقای دایی چه نامه ای می فرستد؟ خلعتبری چه به ایران بیاید و چه نیاید! چه در دربی بازی کند و چه نکند! این تشویق به بی قانونی از سوی افراد به هیچ عنوان از خاطرات پاک نخواهد شد.
خلاصه آنکه خلعتی نو بر تن تلخک کرده اند و بی خبر از آنکه این پیکره مستعمل گشته است، آن را جلوی چشمان مردمانی می گردانند که بر روی دیوار های نقاطی از شهر، آگهی فروش کلیه خود را نوشته اند؛ مردمانی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند و دغدغه فراهم کردن نان شب های آینده را دارند و سوال نگارنده این است که آقای غنی آیا تا به حال به روستاهای دورافتاده رفته اید؟ حتی نیازی به مسجد و مدرسه نیست! هستند کسانی که نیاز های اولیه زندگی را نمی توانند پاسخگو باشند. با مبلغ قرارداد خلعتبری چه تعداد سیب می توان خرید؟ بچه های یکی از روستاهای دورافتاده سیب ها را سریع نمی خورند بلکه هر روز تکه کوچکی از آن را استفاده می کنند که مبادا زود تمام شود. با اسکناس هایی که بی دلیل به اماراتی ها می دهید چه تعداد لباس اولیه زندگی را می توان خرید؟ حقیقت آنکه ما یک بار مسئول ارسال کمک های مردمی به مناطق نیازمند بودیم. پس از ارسال، درباره نحوه استفاده از بسته های غذایی پیگیری کردیم. عده ای بسته های خوراکی را برگردانده بودند! می خواهید بدانید چرا؟ گفته بودند به لباس هایی جدید نیاز دارند که بدن خود را بپوشانند. حالا شما با خود خلوت کنید تا شاید صداقت را در کلام به کار ببرید و با نگاهی منطقی متوجه شوید که بازیکن مورد نظرتان غرور یک ملت را زیر پا گذاشته است.
…إِنَّ اللَّـهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب (غافر آیه ۲۷)
«…خداوند کسی را که اسراف کار و بسیار دروغگوست، هدایت نمی کند.»
علیرضا رازقی