اختصاصی آبیته- علیرضا رحمانی- وای که چه روزهای خوش طعمی… تبریک می گویم! دیشب کاری نشدنی، شدنی شد. مردهایی از جنس ایمان، مقابل سخت ترین امواج حمله های چشم بادامی ها، سدی بتنی شدند و هر چه خواستند را به چنگ آوردند.
حتما شما هم از خبرها آگاهید و از این فعل و انفعالات خوش حالید. حتما شما هم دیشب نظاره گر ۹۰ دقیقه تلاش مخلصانه مردانی غیرتمند بودید و با گل رضا از جا پریدید و با واکنشهای رحمان، خدا را صد هزار مرتبه شکر کردید. شک ندارم شما هم مثل من و ما، ۹۰ دقیقه پر از اضطراب را دیشب گذراندید و ساعاتی را هم در خیابان مشغول پایکوبی بودید. پایکوبی که به قول بزرگان از عمرمان حساب نشد. پایکوبی برای یک حماسه دیگر…
کاری به این ندارم که حقمان بود یا نه؛ می خواهم فقط ستایش کنم مردانی را که با دست های خالی و بضاعتی به مراتب کمتر از حریفشان، مقابل هزاران تماشاگر شرقی و تیم پرستاره و باانگیزه کره، به جای فوتبال بازی کردن جنگیدند، مردانه هم جنگیدند و خدا هم یارشان بود. آنها درسی بزرگ به دنیای فوتبال دادند و ثابت کردند ایرانی بخواهد می تواند و همیشه در شرایط سخت، سخت ترین خواهد بود.
دیشب میلیون ها ایرانی، چه در زمین فوتبال و چه در خانه و چه در هر جای این کره خاکی، یک دل و هم قسم بودند که جهانی شوند و برای این مهم، مُردند و زنده شدند. آری… ما مُردیم و زنده شدیم اما بُردیم و حرص خیلی ها را در آوردیم. همان کسانی که تبانی کردند و پشت سر هم، گل خوردند و همان ها که کری خواندند و اظهار تنفر کردند و خواستند گریه خونین کاپیتان ما را ببینند.
درآمد آنها از این حماسه، مشت های گره کرده کیروش… نه ببخشید؛ جناب آقای کیروش و اشکهای شوق نکوترین جواد بود. دیشب چند دسته ناجوانمرد قربانی عظم راسخ ملتی آریایی شدند و دست به دست هم دادند تا این شور ملی را به غزل غمناک تبدیل کنند، اما سینه های سپر شده و شمشیرهای کشیده ما دژهایشان را به ویرانه تبدیل کرد.
باید تبریک بگویم این صعود تاریخی و شگفت آور را و باید به احترام مردان فوتبال ایران، کلاه را از سر برداشت. ممنون کارلوس محبوب، ممنون رضای جدید الورود و ممنون از همه شما. به امید موفقیت روزافزون مان در عرصه جهانی.