گفتگو با استاد محمد حسین رحمانی ( قسمت سوم)

در گفتگو با استاد محمد حسین رحمانی

 

جامع ترین فرهنگ موضوعی شعر فارسی

 آماده انتشار می شود


( قسمت سوم)

خلق روزگار

با خلق روزگار سلامّی و والسلام

گویی اگر غلام تو ام می فروشنت

نیک و بد

نیک و بد هرچه کنی بهر تو خوانی سازند

جز تو بر خوان بد و نیک تو مهمانی نیست

گنه از نفس تو می آید و شیطان بدنام

جز تو بر نفس بداندیش تو شیطانی نیست

بخت بد

از بخت بد است بی سرانجامی من

وز سستی طالع است ناکامی من

هر چند به حال خویشتن می نگرم

جمع آمده اسباب پریشانی من

زلف ماهرو

بیچاره دلم چو محرم راز نیافت

واندر قفس جهان هم­آواز نیافت

در زلف سیاه ماهرویی گم شد

تاریک شبی بود، کسش باز نیافت

عذر بدتر از گناه

بد کردم و اعتذار بدتر زگناه

چون هست در این عذر سه دعوی تباه

دعوی وجود و دعوی قدرت و فعل

لا حول  و  لا 
قوه  الا  بالله

و یا این دو بیتی که در حاشیه نسخه خطی احیاء العلوم تحریر
شده و با زیبایی هرچه تمام تر لئامت لئیمان را ترسیم کرده است :

طلب مکن ز لئیمان نوای عیش و طرب

که آن طرب به جفای طلب نمی ارزد

خوش است شیر شتر تشنگان بادیه را

ولی به دیدن روی عرب نمی ارزد

افزون بر این موارد، به تک بیتی هایی برخورد شده که شعرای
شان بدون پیشوند و پسوند بوده؛ مثل « ادیب » که معلوم نبود منظور از ادیب؛ ادیب
صابر، ادیب سمرقندی، ادیب همدانی، ادیب نیشابوری، ادیب پیشاوری و یا ادیب بیضایی
بوده است و به این ترتیب؛ چاره ای جز صرف نظر کردن از اشعار هر چند نغز تمامی آنان
نبوده است.

مشاهده می گردد که اگر در گردآوری اشعار مجموعه مورد بحث،
ملاحظاتی که به آنها اشاره شد، رعایت نمی گردید؛ با مجموعه ای که دست کم دو برابر
اشعار این مجموعه را در خود جای داده بود، رو به رو می شدیم. و از همین روی، ده ها
هزار بیت از ابیاتی که متعلق به صد ها شاعر بودند – و البته با حسرت – کنار گذاشته
شدند.



س : در انتخاب اشعار این مجموعه، چه اولویت هایی را در نظر
داشته اید؟

ج : اولویت انتخاب اشعار، مبتنی بر تک بیتی می باشد که
زودتر به ذهن می نشیند؛ و همان گونه که پیش از این اشاره شد، حداقل اشعار منتخب
برای هر موضوع ده نمونه می باشد. و تنها موارد معدودی – که شمارشان به ده موضوع
نمی رسد – از این قاعده مستثنا گردیده اند. ضمن آنکه، از دو بیتی و رباعی به دلیل
پیوستگی مضمونی و در موارد نادری از سه و یا چهار بیت نیز، استفاده شده که هر یک
از آنها در شمارش، همسان با تک بیتی به حساب آمده اند.

س : بعضی از شعرا اسامی و القاب متفاوتی دارند، بـــه منظور
جلوگیری از سردرگمی خوانندگان، در این زمینه چه چاره ای اندیشیده اید؟

ج : برخی از شاعران نام های متعددی و یا افزون بر نام ها،
القابی نیز، داشته اند. برای مثال؛ ابوطالب کلیم؛ کلیم کاشانی، فیضی هندی؛ فیضی
دکنی و فیضی فیاضی، بیدل دهلوی؛ ابوالمعانی، ایرج میرزا؛ جلال الممالک و علی اصغر
حکمت؛ حشمت الممالک می باشد. و در این مجموعه، نام یا لقبی که برای این گونه
شاعران مشهورتر بوده، انتخاب گردیده است. یعنی؛ کلیم کاشانی، فیضی دکنی، بیدل
دهلوی، ایرج میرزا و علی اصغر حکمت. 

گاهی از نام و نام مستعار شاعر یا شاعره هر دو استفاده شده
است. مثل مهری هروی ( مهر النساء ) و در مواردی تعمداً دو نام یا نام مستعار به
صورت جداگانه آمده، مثل سیف اسفرنگ و یا سیف اسفرنگی و طاهره قره العین یا قره
العیون – که منظور فاطمه برغانی ست – و در سایر موارد تلاش گردیده تا ضمن رعایت
اولویت اختصار، اسامی درج شده در زیر اشعار شاعران، منطبق با اسامی درج گردیده در
فهرست دوره های تاریخی آنان باشد تا از این رهگذر، امکان دسترسی به اسامی کامل شان
نیز، فراهم گردد.

س : این گونه که از قراین بر می آید، برای نخستین بار و
برخلاف عرف رایج در تدوین فرهنگ ها، به جای ترتیب الفبایی، اولویت را به دسته بندی
موضوعی و در بسیاری از موارد گروه های موضوعی داده اید؛ اگر چه احتمالاً آنها از
ترتیب الفبایی خاص خود در فهرست این مجموعه برخوردارند، با توجه به دشواری چنین
روشی و چالش های آن، اگر ممکن است در این زمینه به تفصیل توضیح دهید؟

ج : این مجموعه، به لحاظ تنوع موضوعی در حقیقت جامع ترین
فرهنگ های شعر پارسی می باشد که برای نخستین بار با چنین روشی فراهم شده است و
دسته بندی موضوعی آن که کاری بس دشوار بوده، سبب گردیده که در موارد اندکی بعضی از
عناوین شعری تکرار شوند. برای نمونه، وقتی بحث « عشق » در میان بوده، موضوعی با
عنوان «مطرب عشق» دیده می شود و هنگامی که بحث « طرب » به میان آمده، این موضوع
الزاماً تکرار گردیده است. در برخی از موارد نیز، موضوع های یک بحث در بحث دیگری
تکمیل گردیده اند. برای مثال در بحث «دل» از « دلبر »، « دلارام » و … استفاده
نشده و در مقابل، ایــــن قبیل موضوع ها در بحث « عشق » به کار گرفته شده اند. و
یا، موضوع « عزم سفر » به جای زیر مجموعه «سفر» در زیر مجموعه «عزم» قرار گرفته
است.

در موارد اندکی، از مفاهیم موضوع های مختلف استفاده شده که
در آنها ملاک؛ مقصود و منظور شاعر بوده است، نه واژه یا واژگانی خاص که در شعر
وجود داشته و موضوعی را به خود اختصاص داده اند.

اگر دسته بندی موضوعی؛ آنهم به گونه ای در حد امکان کامل و
در پاره ای موارد مفهومی این مجموعه در میان نبود و مؤلف، مجموعه حاضر را به صورت
الفبایی و به عنوان سهل ترین راه ها، تنظیم می نمود، بی هیچ تردیدی دست کم پنج سال
کمتر وقت و عمر خود را صرف آن کرده بود. شاید اگر مؤلف دیگری به تألیف چنین مجموعه
ای همت می گماشت؛ وقتی موضوع « جهان » به میان می آمد تنها به همین واژه می
پرداخت. و حال آنکه، در این مجموعه و در بحث جهان ملاحظه می شود که به دیگر مترادف
های آن، همچون دنیا، دهر، عالم، گیتی و حتی آسمان، چرخ، سپهر، فلک، گردون، ایام،
روزگار و زمانه، که در برگیرنده مفاهیمی از جهان می باشند، پرداخته شده است.

به این نکته باید اشاره کرد که قبل از نهایی شدن فهرست این
مجموعه، گروه های موضوعی به مراتب بزرگ تری همچون؛ اجتماعیات، احساسات، اخلاقیات،
اعتقادات، مادیات، نفسانیات، طبیعت و … مورد نظر بودند. ولی به دلیل تداخل
معنایی برخی از موضوع های گروه ها با یکدیگر، از این روش صرف نظر و ترجیح داده شد
تا هر یک از آنها به گروه های محدود تری تقسیم و مانع سردرگمی خوانندگان ارجمند
شوند. برای مثال، مباحث دینی که ابتدا در بخش اعتقادات قرار گرفته بود به ده ها
گروه موضوعی محدودتر تقسیم گردیده و تنها اصول و فروع دین در دو گروه موضوعی مجزا
قرار گرفته اند. نکته ای که درباره گروه های موضوعی اصول و فروع دین باید به آن
اشاره کرد این است که در این دو گروه، مانند برخی دیگر از گروه های موضوعی، موضوع
های پیرامونی هر موضوع نیز، لحاظ گردیده اند. نمونه های این موضوع ها در اصول دین
و در موضوع توحید؛ موحد، جبرئیل، روح القدس و وحی و در موضوع نبوت؛ اولیا و انبیا
و در موضوع امامت؛ ولایت و ولی و در فروع دین و در موضوع نماز؛ وضو، اذان، مسجد و
… و در موضوع حج؛ حاجی، احرام، عرفات و … می باشند. به هر حال، هر پژوهشگری با
عنایت به اشرافی که به نکته های موضوع مورد پژوهش خود دارد، با نگاهی به فهرست
مجموعه پیش روی، به راحتی می تواند اشعار مورد نظر خویش را از جای جای آن برگزیند.
ضمن آنکه بسیاری از گروه های موضوعی، مثل بیماری و تندرستی، تقدیر، عمر و … کامل
بوده و در کوتاه ترین زمان ممکن، نیاز پژوهشگران را تأمین خواهند کرد.

در انتخاب عنوان گروه های موضوعی، موضوع یا بهتر گفته شود
واژه ای که بیشتر از سایر واژگان قرار گرفته در آن گروه با ذهن مأنوس بوده و یا
واژه ای که تداعی کننده کلیّت آن گروه موضوعی می باشد، در نظر گرفته شده اند.

اکثریت قریب به اتفاق گروه های موضوعی این حاضر، دارای
اشتراک معانی بوده نه اشتراک ریشه واژگانی، بنابراین و برای نمونه، در گروه موضوعی
اندوه؛ واژگان حزن، غم، ماتم و … به لحاظ اشتراک معانی در این گروه قرار گرفته
اند. و البته در مواردی نیز، تنها اشتراک ریشه واژگانی مبنای تشکیل یک گروه موضوعی
بوده است.

در پاره ای از موارد، واژه منتخب عنوان یک گروه، در زیر
مجموعه آن گروه به چشم نمی خورد، امّا، به تنهایی در برگیرنده تمامی موضوع های آن
گروه می باشد. مثل خانواده که مشتمل بر موضوع هایی مانند، پدر، مادر، فرزند، دختر،
پسر، اولاد، عیال و … و ترکیبات آنها و یا آموزش که موضوع هایی مانند آموزگار،
استاد، شاگرد، مربی، معلم، دبستان، مدرسه، مکتب، ادب، آموختن، تربیت، تعلیم، کتاب
و ترکیبات و مشتقات بــــرخــی از آنها را شامل می شود.

در برخی از موارد، دو یا سه موضوع که با یکدیگر تا حدودی
قرابت معنایی داشته به صورت مشترک به عنوان نماینده آن گروه انتخاب شده اند. عنوان
مشترک « بصیرت »، « حکمت » و « معرفت » نمونه ای از آنهاست. در این گونه موارد،
موضوع های آن گروه، در واقع منحصر به همان عنوان و موضوع های احتمالاً پیرامونی آن
می شود.

گاهی نیز، وجه اشتراک موضوع ها، سبب گردیده که به صورت
مشترک نماینده یک گروه موضوعی شوند. برای مثال، « ربا » و « زنا » که از جمله
محرمات دین اسلام بوده در یک گروه موضوعی و « صدقه » و « وقف » که در زمره امور پسندیده
این دین می باشند، در گروه موضوعی دیگری قرار گرفته اند.

اسامی و صفاتی که از جمله موضوع های این مجموعه می باشند،
عمدتاً به صورت مفرد مورد استفاده واقع گردیده اند. اما، در مواردی، هم به صورت
مفرد و هم، به شکل جمع به کار گرفته شده اند. و در موارد نادری نیز، به دلیل کمبود
ابیات، به ناگزیر اشکال مفرد و جمع آنها با یکدیگر ادغام شده اند. این ادغام
اجتناب ناپذیر، در مورد برخی از موضوع های مترادف نیز، اِعمال گردیده است.

موضوع هایی که دارای دو لفظ می باشند، در انتخاب عنوان، از
لفظی که بیشتر رایج بوده، استفاده شده است. مثل عنوان « طالع پیروز » که در
برگیرنده « طالع فیروز » نیز، می باشد.

در بعضی از موارد، تنها از معانی غالب واژه ها در دسته بندی
گروه های موضوعی استفاده شده است. برای مثال، معانی غالب دو واژه «خبث» و «خبیث»
به ترتیب «بد طینتی» و «بد طینت» می باشند. به همین دلیل، در گروه دارای این معانی
قرار گرفته اند. و از قرار گرفتن این دو واژه با مفهوم مغلوب «نجاست» و «نجس» در
گروه موضوعی « آلوده » صرف نظر گردیده است.

تعدد معانی برخی از واژه ها و اشتراک بعضی از آن معانی با
معانی سایر واژگان، یکی از بنیانی ترین دشواری های تفکیک موضوع ها بـــه منظور
تشکیل یک گروه موضوعی بوده است. گروه های موضوعی « اندوه » و « بلا » نمونه هایی
می باشند کـــــه مانند بسیاری دیگر از گروه های موضوعی، ظاهراً با یکدیگر تفاوت
معانی نداشته و می بایست با یکدیگر ادغام می شدند. و حال آنکه، از طریق پژوهشی
جامع درخواهیم یافت که معانی یکایک موضوع های هر گروه با گروه دیگر، فرق اساسی
دارند.

س : در فهرست هر چند الفبایی این مجموعه، خوانندگان چه گونه
راهنمایی شده اند؟

ج : در فهرست این مجموعه، واژه ای که به عنوان نماینده هر
گروه موضوعی دارای اشتراک مفاهیم انتخاب گردیده بر حسب توالی قرار گرفتن در آن
گروه با علامت « … » مشخص شده است. برای مثال، اگر آن واژه در ابتدای واژگان
گروه مزبور قرار نگرفته باشد، قبل از آن علامت « … » نمایانگر این نکته است که
قبل از این واژه، واژه یا واژگان دیگری وجود دارند. و یا وقتی نخستین واژه،
نماینده چنین گروهی می باشد، علامت « … » بعد از آن، بیانگر آن ست که واژه یا
واژگان دیگری، به دنبال این واژه، سایر موضوع های گروه مورد بحث را تشکیل می دهند.
و بدیهی است اگر واژه نماینده یک گروه، در میانه واژگان آن گروه واقع شـــده باشد،
علامت « … » قبل و بعد از آن واژه، بی درنگ ذهن را به این نکته معطوف می نماید
که قبل و بعد از این واژه، واژه یا واژگان دیگری قرار دارند.

تنها هنگامی که تمامی موضوع های یک گروه موضوعی از ریشه
واژگانی مشترکی برخوردار بوده اند، از علامت «…» به عنوان راهنما در کنار واژه
نماینده آن گروه که به دلخواه انتخاب شده، صرف نظر گردیده است.

برای سهولت دستیابی خوانندگان گرامی به گروه های موضوعی
مورد نظر خـــود، در فهرست بندی مجموعه پیش روی، واژه نماینده هر گروه و اولین
واژه گروه هایی که دارای چند نماینده بوده به صورت الفبایی در نظر گرفته شده اند.

تلاش گردیده تا موضوع های یک گروه موضوعی تا حد امکان به
صورت الفبایی به دنبال یکدیگر قرار گیرند مگر آنکه، تغییرات مفهومی پیش آمده دسته
بندی های ویژه خود را اجتناب ناپذیر کرده باشند.

س : آیا موضوع هایی وجود دارند که در این مجموعه قرار
نگرفته اند؟

ج : باید اذعان کرد کـــه ذهن مؤلف به برخی از موضوع هایی
که بی تردید جای شان در مجموعه پیش روی خالی به نظر می رسد، معطوف نگردیده است.
اما، این نکته را نیز، نباید نادیده انگاشت که برخلاف انتظار مؤلف، ابیات اختصاص
یافته بـــه بعضی از موضوع ها مثل چپاول، دروغگو، محاکمه و … حتی به تعداد
انگشتان یک دست نرسیده اند.

برخی از موضوع ها نیز، به لحاظ آنکه کاربردشان را در ادبیات
پارسی امروزی از دست داده، در مجموعه حاضر جای نگرفته اند؛ موضوع هایی مانند «دژم»
و «نژند» – کــــه از قضا دارای معانی مشترکی بوده – نمونه هایی ازآنها می باشند.

بعضی از واژگان یا به اعتباری موضوع ها، از دست آوردهای
فرهنگ معاصر می باشند و ابیات مربوط به آنها بسیار اندک بــــوده و یــا اصولاً
بیتی پیرامون شان سروده نشده است. بنابراین، نشانی از آنها در این مجموعه به چشم
نمی خورد. برای مثال، به موضوع «سیاستمدار» یک بیت اختصاص یافته و برای موضوعی چون
«قانونمدار» حتی یک بیت سروده نشده و یا دست کم مؤلف با بیتی از این موضوع برخورد
نکرده است.

س : اگر این مجموعه ویژگی های دیگری دارد، در مورد آنها نیز
توضیح دهید؟

ج : برای آن دسته از خوانندگان ارجمندی که به دنبال یک واژه
موضوعی خاص می باشند نه یک گروه موضوعی، فهرست دیگری در پایان مجموعه حاضر با
عنوان « نمایه » و باز هم به صورت الفبایی لحاظ گردیده است. برای مثال وقتی
خواننده محترمی در پی یافتن اشعاری با موضوع عینک است می تواند با مراجعه به حرف
عین آن را در کوتاه ترین زمان ممکن پیدا کند.

بسیاری از دوستداران ادب پارسی، علاقه مند به شناختن دوره
هایی می باشند که شاعران در آنها می زیسته اند. از همین روی، در انتهای این
مجموعه، دوره های تاریخی برخی از شاعرانی که مؤلف از بدو تألیف این اثر پژوهشی، با
آنان مواجه گردیده و شمارشان به بیش از نهصد شاعر می رسد، با تطبیق منابع گوناگون
به منظور کاهش ضریب خطا؛ آنهم برحسب حروف الفبا که یافتن آنها را تسهیل می نماید،
درج گردیده است. با این توضیح کـــه ملاک؛ سال های بین تاریخ تولد و وفات شاعران
برحسب تقویم قمری بوده، نه دوره هایی که در آنها نشو و نمای ادبی نموده اند. ضمن
آنکه، شاعرانی که در این فهرست تاریخی قرار گرفته، لزوماً به این معنا نیست که
دارای دیوان اشعاری بوده اند، بلکه بسیاری از آنان در منابع گوناگون تنها شرح حال
مختصری همراه با یک نمونه شعر داشته و برخی دیگر، همان یک نمونه شعر را هم نداشته
اند.

س : در مورد فرهنگ های موضوعی شعر فارسی که پیش از این
انتشار یافته و تفاوتهای آنها با فرهنگ خودتان، توضیح دهید؟

ج : اولین مجموعه فرهنگ موضوعی شعر فارسی را شادروان حسین
مکی در سال ۱۳۱۸ شمسی با عنوان « گلزار ادب » و با محوریت تک بیتی که در موارد
قابل اغماضی دارای غزل و ترکیب بند می باشد و دومین مجموعه را در سال ۱۳۳۵ شمسی
تحت عنوان « گلستان ادب » و مبتنی بر رباعی منتشر کرد. هر چند انتشار این دو
مجموعه یک مجلدی با توجه به امکانات کم دستیابی به منابع آن روزگار، در خور تحسین
اند؛ اما، ایراد آنها، عدم رعایت توالی تاریخی شاعران و استفاده فراوان از اشعار
شاعران بی نام و نشان می باشد. دکتر رحیم عفیفی نیز، در سال ۱۳۷۰ شمسی مجموعه ای
صرفاً تخصصی را با عنوان « فرهنگنامه شعری » با دسته بندی ترکیبات، کنایات و
اصطلاحات در اشعار شاعران قرن های سوم تا یازدهم قمری و به صورت الفبایی در سه
مجلد منتشر نمود. همچنین دکتر احمد خاتمی در سال ۱۳۸۹ شمسی، مجموعه ای تحت عنوان «
دیوان موضوعی شعر فارسی » را با استفاده از اشعار ۴۹ شاعر منتخب – از رودکی تا
امام خمینی (ره) – به گونه الفبایی و در ۲۲ مجلد منتشر کرد که در آن، کمترین سهم
به تک بیتی، دو بیتی و رباعی تعلق گرفته و در مقابل، غزل، قصیده، مثنوی و دیگر
انواع شعر شاعران مزبور را برحسب موضوعی که می باید از آنها استنباط شود – آنهم به
طور کامل – در خود جای داده است.

همان گونه که مشاهده می شود، این مجموعه، تنها با مجموعه
های شعری « گلزار ادب » و « گلستان ادب » قابل مقایسه می باشد که افزون بر تفاوت
های بنیانی، آن دو مجموعه، در مجموع دربرگیرنده دویست و بیست و سه موضوع می باشند.
و حال آنکه، مجموعه پیش روی، قریب به سه هزار و ششصد موضوع از اشعار صدها شاعر را
شامل گردیده است.


س : به عنوان آخرین سؤال، از ۱۵ سالی که عمرتان را بر سر
گردآوری این مجموعه به راستی عظیم گذاشته اید، ظاهراً دو سال می گذرد، علت این
تأخیر چه بوده است؟

ج : حقیقت امر این است که ناشران اگر چه به فرهنگ هر
سرزمینی خدمت می کنند، اما در عین حال، بیش از هر چیز به منافع مالی خود از رهگذر
انتشار یک اثر فرهنگی می اندیشند. در زمینه انتشار این مجموعه یک روز با مدیر عامل
یکی از معتبرترین انتشاراتی های ایران نشست مفصلی داشتم و در مورد ویژگی های
مجموعه مورد بحث و به طور کلی شعر فارسی صحبت کردم. ایشان انسانی شریف و ظاهراً از
آن نشست مسرور بودند و به این نکته اشاره کردند که چون وقت مطالعه ندارند معمولاً
مؤلفینی نظیر بنده با اطلاعات جامعی که در مورد یک اثر فرهنگی در اختیارشان می
گذارند، آن کاستی را جبران می کنند. و اگر چـــه توضیحاتم آن مدیر محترم را به وجد
آورده و تحسین شان را برانگیخته بود. برای انتشار این مجموعه این گونه توضیح
دادند: ما کمیته ای به نام کمیته ارزیابی بازار فروش کتاب قبل از انتشار آن داریم.
و این کمیته پس از بررسی، سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری در مورد یک اثر فرهنگی
را اعلام می نماید! و پس از چندی، در تماسی که با یکدیگر داشتیم، ایشان با اذعان
به بی نظیر بودن این مجموعه، اظهار داشتند: کمیته مزبور اعلام نموده به دلیل آنکه
این مجموعه چنــد مجلدی در واقع مجموعه ای مرجع بوده و مخاطبان خاص خود را دارد،
سرمایه گذاری هنگفت روی آن، صرفه اقتصادی ندارد!! البته، انتظار طبیعی بنده وجود
کمیته ای بود که ارزش فرهنگی این اثر را تأیید یا رد می کرد. بعد از آن، یکی از
دوستان با نفوذ فرهنگی گفتند که سرانجام، اسپانسری را برای انتشار این اثر – به
قول ایشان ارزشمند – فرهنگی از میان سازمانهای متمول پیدا خواهند کرد و این مسأله
آنقدر به درازا انجامید که بنده از پیگیری آن ناامید شدم. تا اینکه سال گذشته
انتشاراتی دیگری حاضر به چاپ و انتشار این مجموعه به تدریج شد، به این معنی یک
کارتن از هجده کارتن یادداشت های این مجموعه را تایپ نماید تا بعد از غلط گیری
بنده، پرینت صفحه بندی شده آنرا باز هم برای غلط گیری نهایی برایم ارسال نمایند تا
روانه چاپ و انتشار شود. با توجه به اطلاعاتی که در زمینه میزان زمانبری تایپ
مطالب داشتم، توقع داشتم، ظرف پانزده و یا نهایتاً یک ماه مطالب تایپ شده را
دریافت کنم و در پیگیری هایم گفته شد که تایپیست شان کارهای دیگری را نیز می باید
تایپ نماید. خلاصه اینکه، تایپ مطالب آن کارتن بیش از چهار ماه به طول انجامید. و
با احتساب زمان غلط گیری بنده و برآورد اینکه انتشار مطالب هر کارتن یک سال به طول
خواهد انجامید، از ادامه همکاری با آن انتشاراتی به کلی منصرف شدم. ضمن آنکه،
پیشنهاد آن انتشاراتی از بنیان غیرعقلائی بود. چرا که، کل مطالب این مجموعه در
ابتدا می باید تایپ و غلط گیری می شدند و در پایان، یک تقسیم بندی منطقی و اختصاص
هر بخش به یک مجلد صورت می پذیرفت.

به همین لحاظ، با آموزش کامپیوتری یکی از دوستان، سی دی مطالب
تایپ شده آن کارتن کذایی را غلط گیری کردم و بدیهی ست که اصلاحیه آن را به همان
دلیلی که اشاره کردم، برای آن انتشاراتی نفرستادم. با تسلط روزافزون بر تایپ
کامپیوتری، سرعت کارم در این زمینه بیشتر شده و در حال حاضر مطالب کارتن دوم و
بخشی از کارتن سوم را تایپ کرده ام. گمان می کنم این کار را از روز اول می بایست
خودم بر عهده می گرفتم. زیرا از دو امتیاز برخوردارست؛ یکی اینکه، در زمان، صرفه
جویی می شود و دیگر اینکه، با توجه به در نظر گرفتن حداقل ده بیت برای هر موضوع،
ابیات ضعیف و یا دارای مضامین تکراری بسیاری از موضوع هایی که دهها نمونه را به
خود اختصاص داده اند در حد ده تا بیست نمونه کاهش خواهم داد که آنها نیز، به
هزاران بیت خواهند رسید. اما، در مقابل با کاستن از کمیت این مجموعه و به تبع آن،
افزایش کیفیت آن و در نهایت کاهش حجم مجموعه مورد بحث، ضمن صرفه جویی بیشتر در
زمان، هزینه چاپ و انتشار آن، پایین خواهد آمد. و به این ترتیب؛ اگر خدا بخواهد و
اتفاق خاصی رخ ندهد و سرانجام، روند کار به همین منوال پیش رود، سال آینده تایپ کل
مجموعه پایان خواهد یافت.

 


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!