دستفروشی شغلی با حقایق آشکار و پنهان زیاد

به بهانه نشست
تخصصی دستفروشی و رفاه اجتماعی در دانشکده علوم اجتماعی داشگاه تهران

دستفروشی شغلی
با حقایق آشکار و پنهان زیاد


محل تلاقی
عرضه و تقاضا را بازار می گویند.


بازارها انواع
مختلفی دارند که در یک حالت کلی می توان به آنها را به بازار رسمی و غیر رسمی
تقسیم کرد.

بازار رسمی
معمولا” سازمان یافته و دارای قواعد و قوانین و مقررات مدونی می باشند. اما
بازار غیر رسمی عموما” غیر سازماندهی شده ،بدون ضابطه و بدون روابط رسمی و
تعریف شده هستند. بازارهای غیر رسمی آسان ترین روش برای رساندن کالاها به دست مصرف
کنندگان است که در بیشتر مواقع برای کاهش هزینه ها استاندارد های کالاها همانند
بسته بندی مناسب ،خدمات پس از فروش و… نادیده گرفته می شود.اما چه چیزهایی باعث
می گردد با وجود کاستی های فراوان این بازار همچنان در جهان یک بازار پر رونق
باشد. وچه کسانی جذب این بازارها می گردند؟


افزایش قیمت
کالاها و از سوی دیگر کاهش قدرت خرید مردم در وهله اول عامل اصلی رونق گرفتن این
بازار هاست.از سوی دیگر هم کاهش اشتغال و افزایش بیکاری باعث هجوم سیل بیکاران به
این بازار می گردد. فاصله زیاد قیمت از تولید تا مصرف باعث می گردد بسیاری از
تولید کنندگان خصوصا” کشاورزان  برای
افزایش سود خود  و نیزکاهش مدت نقد شوندگی
فروش محصولات خود  به این بازار روی
بیاورند.


 دستفروشی سرمایه ی کمی نیاز دارد که در اغلب
مواقع هم بصورت اعتباری (نسیه) تهیه می گردد.ورود و خروج به آن آزاد است و نیاز به
تخصص بالایی ندارد. یک شغل پاره وقت که دارای انعطاف بالا از نظر حضور در محل کار
است و برای کسانی که توان حضور مداوم و منظم در کارهای سازمان یافته را ندارد یک
شغل خوب محسوب می گردد. مانند دانشجویان و دانش آموزان، مادران سرپرست خانوار که
در بیشتر مواقع سواد پایینی هم دارند و امکان اشتغال در بخش دیگری را ندارند، کشاورزان
که همواره با بیکاری فصلی مواجه هستند، کسانی که درآمدشان کفایت لازم را برای
امرار معاش ندارد، افراد بد سرپرست و بدون سرپرست هم از فعالین این بخش هستند. با
وجود آنکه محصولات گاهی تا ۳۰۰ درصد و حتی بیشتر از آن تورم قیمتی را تجربه می
کنند، این بازار بسیار پر رونق است.و کمی تخفیف مشتریان را بسادگی جذب می کند.


دستفروشان در
کشوری که هزینه های سرباری چون اجاره، مالیات، عوارض و نرخ سود بانکی بالایی را
دارند رونق بیشتری دارد .چون این هزینه ها برای دستفروشان متصور نیست. و آنها می
توانند کالاهای خود را از این گونه هزینه مصون بدارند. و به نوعی آنها را دور
بزنند .در کشور ما درحالی که در برخی نقاط قیمت یک مغازه حتی بیش از ۳٫۵ میلیارد
تومان است، یعنی در حدود ۱۰۰میلیون دلار، ظهور و رواج دستفروشی امری بدیهی خواهد
بود.


در بسیاری از
مواقع حضور دستفروشان باعث تعادل و کاهش قیمتها و نیز از بین رفتن انحصار می شود. شاغلین
در این بخش در بسیاری از موارد از دهکهای پایین درآمدی جامعه هستند. نیازهای بسیار
زیادی به برآورده شدن حتی نیازهای فیزیولوژیک خود دارند و هیچ سازمانی هم مسئولیت
حمایت از آنها را برعهده ندارد. هر چند ساماندهی آنها می تواند برخی از مشکلات را
کاهش دهد اما هم بسیار دشوار است و هم ممکن است بسادگی مورد سوء استفاده قرار
گیرند. توزیع کالاهای قاچاق، تقلب ، کالاهای نامرغوب یا تاریخ مصرف گذشته و فاسد
می تواند از تبعات حضور این قشر در بازار باشد.


اما مطمئن
هستیم برخورد قهری و نسجیده و حتی قتل آنها هم، حوادث دردناکی است که بحران معیشت
را در این گروه از افراد جامعه حل نخواهد کرد.


چه بخواهیم و
چه نخواهیم دستفروشی یک راه حل برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی
بزرگتر است. و حذف آنها فقط صورت مساله را پاک می کند . در شرایطی که نظام توزیع
کشور با چالشهای بزرگ مواجه است و در حقیقت دارای بزرگترین مفساد اقتصادی است

می
توان از دستفروشان برای توزیع مویرگی و کاهش فاصله تولید تا مصرف و کاهش بسیار
زیاد قیمتها استفاده کرد و با ساماندهی اینچنینی این گروه از فعالین اقتصاد، راه
علاج بیماری مزمن اقتصاد در بخش توزیع را پیدا و درمان کرد.


(مجید گودرزی-مدرس
مدیریت مالی دولتی)


دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه شما

گوگل یاهو!